ظرﻳﮥ نسبيت
عام
general relativity theory (GRT)
اينشتين تاقبل از سال 1915 ميلادي تلاشهاي زيادي
براي ارائه يك نظريهاي كه بتواند گرانش را با نسبيت خاص همنوا
سازد انجام داد ولي در اين راه ناكام ماند، تا اينكه مقاله او
درسال 1915 درخصوص نسبيت عام منتشر گرديد اين نظريه نسبت به نسبيت
خاص از رياضيات پيشرفتهتري برخوردار بود بهمين خاطر تنها افراد
معدودي قادر به درك آن بودنند درتاريخچه زمان هاوكينگ آمده
است آتور ادينگتون(فيزيكدان مشهور)در
جواب خبرنگاري كه از او پرسيد
شنيدهام درجهان تنها 3 نفر نسبيت عام را درك ميكنندآيا
اين گفته درست است؟ ادينگتون بعد
از لحظهاي درنگ گفت دارم فكر ميكنم ببينيم سومين نفر كيست.نظريه
نسيت عام چنانچه از معادلات آن استنتاج ميشود نظريهايست درباره
هندسه، اينشتين
درنسبيت خاص به خوبي توانست فضا و زمان رايگانه كند و در نسبيت عام
نيز تفاوت بين حركت شتابدار و گرانش را از بين ببرد.
چنانچه طبق اصل هم ارزي هيچ
آزمايش محلي( محدود از نظر فضا مثلا يك اتاقك) وجود ندارد كه با
انجام آن بتوان يك ميدان گرانشي يكنواخت(درچارچوب مرجع بدون شتاب)
را از آثار يك چارچوب مرجع شتابدار تشخيص داد،
بنابراين، اصل
هم ارزي به خوبي بين گرانش و مختصات فضا و زمان رابطه ايجاد
مينمايد گرانش كلاسيك به ما ميگويد كه صرف وجود ماده، ميدان
گرانشي ايجاد ميكند و اين ميدان گرانشي است كه براي ساير اجسامي
كه درمحدودﺓ آن
قراردارند تعيين تكليف ميكند كه باچه سرعتي و چگونه حركت نمايند
ولي نسبيت عام ميگويد تراكم ماده ويا انرژي در يك نقطه باعث
انحناي فضا و زمان مي
شودو اين انحناي فضا – زمان
است كه
براي ساير اجسامي كه دراين انحنا قرار دارند نحوﺓ حركت
كردن شان را تعيين ميكند.
بنابراين چون حضور ماده يا انرژي انحناي فضا- زمان
را باعث ميشود مسير هرشي يا تابشي كه در اين محدوده قرار گرفته
باشد تغيير يافته و براساس اين انحنا شكل ديگري به خود ميگيرد
بنابراين پرتو نور ستاره اي كه بايد از كنار يك جسم فوقالعاده
چگال بگذرد تا به چشم ما برسد بعلت وجود جرم، ساختار
فضا- زمان اطراف
آن جسم بسيار چگال تغيير
يافته ونور ستاره ديگر يك بستر تخت را براي گذر در اختيار ندارد و
مجبور است در انحنايي كه جرم جسم چگال درمختصات
فضا – زمان
ايجاد كرده دچار انحراف شده و نسبت به زماني كه آن جسم وجود
ندارد در موقعيتي ديگر ديده شود.
همانطوريكه قوانين
نيوتن درمورد حركت در سرعتهاي پائين به نتايج كاملا رضايت بخشي
ميرسد در مورد گرانش او نيز هنگاميكه ميدانهاي گرانشي ضعيف باشند
مثلا قرار گرفتن يك ماهواره درمدار زمين يا حركت سيارات منظومه
خورشيدي حول خورشيد بخوبي گرانش كلاسيك عمل ميكند ولي درصورتيكه
ميدانهاي گرانشي فوق العاده قوي باشد مثلا در نزديكي سياهچالهها
يا ستارگان سنگين همانند خورشيد يا بزرگ تر از آن ديگر نظريه گرانش
كلاسيك به نتايج قابل قبولي نميرسد و اينجاست كه اهميت موتور
پرقدرت نسبيت عام روشن ميشود، تنها
اين نظريه است كه قادر به پيش بيني و محاسبه تاثيرات حاصل از اين
ميدانهاي گرانشي فوق العاده خواهد بود.بنابراين نسبيت عام تراكم
جرم و يا انرژي را در يك نقطه از فضا عامل ايجاد خميدگي درآن
ميداند، براساس نسبيت
عام ديگر نميتوان حركت زمين به دورخورشيد راناشي ازتاثير نيروي
گرانش خورشيد بر زمين دانست كه به محض ناپديد شدن خورشيد نيروي
گرانش آن بر زمين با همان سرعت محو شود و زمين نيز بلافاصله متوجه
اين رخداد شده و مسيرش را درهمان زمان تغيير دهد بلكه حركت زمين
بدور خورشيد ناشي از قرار گرفتن زمين در يك فضاي پيچ و تابداري است
كه جرم فوق العاده زياد خورشيد عامل ايجاد آن مي باشد و اين پيچ و
تاب است كه به زمين ميگويد چگونه حركت كن نه نيروي گرانش
خورشيد.در نسبت عام اجسام همواره در يك فضاي چهار بعدي حركت
مي كنند(سه
بعد فضا و يك بعد زمان).براساس اين نظريه اگر
خورشيد به يكباره ناپديد شود زماني كه زمين از اين واقعه خبردار
ميشود نميتواند كمتر از هشت دقيقه و بيست ثانيه( زماني كه طول
ميكشد نور خورشيد فاصله يكصد و پنجاه ميليون كيلومتري از
خورشيدتا زمين را طي كند) طول بكشد چرا كه تغييراتي كه بعلت
نبود خورشيد درفضا – زمان
ايجاد ميشود با سرعتي مساوي يا كمتر از سرعت نور حركت ميكند. و
تا خبر اين تغييرات به زمين برسد حداقل به زمان هشت دقيقه و بيست
ثانيه نياز است بدين صورت اينشتين توانست گرانش كلاسيك را با اصول
نسبيت خاص مطابقت دهد و تضاد بين آنها را با بهرهگيري از نسبيت
عام از ميان بردارد
بعد چهارم
ما به
راحتي ميتوانيم يك خط را بر روي يك صفحه تصور كنيم ياحتي يك
مستطيل يا يك مربع، حتي
تصور يك مكعب نيز براي
ما چندان مشكل نيست اولي از يك بعد تنها طول، و
مستطيل و مربع از دو بعد طول وعرض و مكعب از سه بعد، طول
وعرض و ارتفاع برخوردار است ولي تصور چهار بعد (سه بعد فضا و يك
بعد زمان )
ديگر كار آساني نيست مثلا زمين در
فضاي چهار بعدي مسيري مستقيم را بطرف خورشيد طي ميكند درحاليكه
درفضاي سه بعدي كه ما قادر به درك آن ميباشيم اين حركت در مسيري
خميده صورت ميگيرد
نقل از پارس اسکای
نویسنده : قاسم
رضايي راد
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40
آخرین
مقالات |