مخواه که، چون تو بیندیشم
من یگانه ام در هستی، بی مانند
تو نیز بی مانندی، چون دیگری
شاید به زور، یا به آز و نیاز وانمود کنم که چون تو
می اندیشم
اما بدان که، این ادایی، بیش نیست
بی اندیشه، بی ریشه، تنها نقشی است بر پرده ی ریا
و روزی دیگر، به نیرنگی تازه، ادایی دگر خواهم کرد
آبشخور اندیشه، راستی است
بگذار با تفاوت هایمان، در اندیشه، همراه شویم
برای بهتر زیستن
هم اندیشی بسیار خواهیم داشت، بیش از آنکه به زبان آید
و اندیشه پروری نیز
و بالندگی هم
و رمز شکوفایی، سر زندگی و بهروزی همین است!!!
الان را بنگر
بال های اندیشه ات را بگشای
مگذار یک بالت، در ندامت دیروز پیچیده شود
و بال دیگرت، در ترس فردا پژمرده
و پر پروازت، پرپر گردد
تلخی های دیروز را، در انبان تجربه بیفکن
و از خوشی هایش، نای رفتن ساز
هیچ نه معلوم است که فردا باشی یا نه
اگر نباشی که ترست بی مورد است
پس امروز، چنان باش که اگر فردا نیز باشی،
خوشی های امروزت، بن مایه ی شادی و پیروزی فردایت گردد
قبلی
بعدی
عطف به عتف - نگاهی
به پژوهش و ISI در
ایران
امید عمومی - نامه
به ریاست جمهوری
مرز بین ایمان و تجربه
نامه
سرگشاده به حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی
آخرین
مقالات
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40
|