امروزه مي دانيم که نور يک موج الکترمغناطيسي است و بخش بسيار کوچکي از طيف گسترده امواج الکترمغناطيسي را تشکيل مي دهد. بنابراين براي شناخت نور بايستي به بررسي امواج الکترو مغناطيسي پرداخت. چون مکانيک کلاسيک قادر به توضيح کامل امواج الکترومغناطيسي نيست، الزاما بايستي به مکانيک کوانتوم مراجعه کرد. قبل از وارد شدن به مکانيک کوانتوم لازم است با برخي از خواص نور آشنا شد و دليل نارسايي مکانيک کلاسيک را دانست. لذا نخست با بررسي روند تکامل دانش نور، دلايل پيدايش مکانيک کوانتوم و نسبيت مشخص خواهد شد. آنگاه خواهيم ديد که مکانيک کوانتوم و نسبيت چگونه مشکلات دانش نور را برطرف کردند.

نور چيست؟

از آنجايي که نور عامل ديدن بود و در تاريکي چيزي ديده نمي شد، سئوال اين بود که نور چيست؟ چرا مي بينيم و نور چگونه و توسط چه چيزي توليد مي شود؟ بالاخره اين نظريه پيروز شد که نور توسط اجسام منير نظير خورشيد و مشعل توليد مي شود. بعد از آن مسئله انعکاس نور مورد توجه قرار گرفت و اين که چرا برخي از اجسام بهتر از ساير اجسام نور را باز تابش مي کنند؟ چرا نور از برخي اجسام عبور مي کند و از برخي ديگر عبور نمي کند؟ چرا نور علاوه بر آنکه سبب ديدن است، موجب گرم شدن نيز مي شود؟ نور چگونه منتقل مي شود؟ سرعت آن چقدر است؟ و سرانجام ماهيت نور چيست و نحوه ي انتقال آن چگونه است؟

اتاقک تاريک

قانون انعکاس نور از دوران يونانيان شناخته شده بود. کتاب «علم نور» اثر اقليدس حدود 300 سال قبل از ميلاد نوشته شد و ساليان سال مرجع علم نور نزد فيزيک دانان کشورهاي اسلامي از جمله ابن هيثم بود. ابن هيثم کتاب هاي متعددي در باره نور نوشت. اولين کتاب او در سال ۱۲۷۰ميلادي به زبان لاتين برگردانده شد و  تا سال هاي متمادي مورد مطالعه اهل فن، از جمله روگر بيکن قرار گرفت. ابن هيثم در نوشته هاي خود بارها تأکيد کرده است که نقطه نظرات او بر محور تحقيقات و آزمايش پي ريزي شده است، نه بر اساس نظريه ها.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 

26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40