سیاهچاله، توده متمرکز بسیار سنگین و کوچک از جرم با میدان
جاذبه فوقالعاده قوی است. این جاذبه به اندازهای قوی است که
از فاصلهای مشخص از سیاهچاله که افق رویداد نامیده میشود،
هیچ چیز حتی نور که با سرعت 300هزار کیلومتر بر ثانیه
سریعترین موجود این دنیا است، نمیتواند از سیاهچاله خارج
شود. به همین دلیل است که سیاهچاله را حفره تاریک مینامند.
در سال 1974 / 1353 هاوکینگ با استفاده از نظریه کوانتوم نشان
داد که سیاهچالهها هم باید تابش داشته باشند. این نتیجهای
از اصل عدم قطعیت هایزنبرگ است که بیان میکند هرگز نمیتوان
مطمئن بود که یک فضای به ظاهر تهی، واقعا خالی باشد. در عوض
ذرات مجازی همواره به صورت جفت ظاهر میشوند. این جفت ذرات از
ماده و پادماده متناظر آن ساخته شدهاند که لحظهای بسیار
کوتاه دوام میآورند و پس از آن، به سرعت همدیگر را خنثی کرده
و ناپدید میشوند. قبل از هاوکینگ، دانشمندان معمولا این ذرات
را نادیده میگرفتند.
با این حال اگر یک جفت از این فوتونها در افق رویداد
سیاهچاله تشکیل شوند، این فرصت پیش میآید که در همان زمان
بسیار کوتاه، یکی از ذرات از سیاهچاله فرار کند و فقط یکی به
درون سیاهچاله کشیده شود. به این ترتیب هر کدام از این ذرات
در یک سمت سیاهچاله قرار میگیرند. یکی از آنها در خارج از
سیاهچاله آزادانه حرکت میکند و دیگری برای ابد در سیاهچاله
به دام میافتد. این پدیده مانع از آن میشود که دو ذره مجددا
با یکدیگر ادغام و نابود شوند و بنابراین، به نظر میرسد که
سیاهچاله در حال تابش و از دست دادن انرژی است.
هاوکینگ پیشبینی کرد که سیاهچالهها باید شدت
ثابتی از این تابش داشته باشند، مسالهای که از سوی اغلب
دانشمندان مورد پذیرش قرار گرفت. تنها مشکل این بود که هیچکس
این تابش را مشاهده نکرده بود.