الكترونها در محيط پلاسمايي مثل گوسفنداني هستند كه در يك مرتع
باشند. آنها به اطراف پرسه مي زنند و گاهي به سقلمه اي احتياج
دارند تا باعث شود در راه مشخص گله قرار گيرند. چهاردهم نوامبر، يك
تيم تحقيقاتي روشي را عرضه كرد كه با آن مي توان ديواري يكطرفه
ساخت كه كه اجازه ي ورود الكترونها از يكطرف را مي دهد ولي
الكترونهايي كه از طرف ديگر ديوار مي خواهند وارد شوند را مانع مي
شود. اين روش جديدي براي به دام انداري الكترونها در محيط پلاسمايي
است. اين ايده ما را به ياد "شيطانك ماكسول (Maxwell's Demon)" مي
اندازد كه مي گفت فرض كنيد يك ظرف را با تيغه اي به دو قسمت تقسيم
مي كنيم و يكطرفش را تا نصف از گاز پر مي كنيم. موجود هوشياري را
در جلوي سوراخ بين دو نصفه ي ظرف قرار مي دهيم و او فقط مولكولهاي
پرسرعت را انتخاب و به سمت ديگر هدايت مي كند.
اين آزمايش نظري
عملا غير قابل اجراست اما در اينجا با احتساب اينكه مقداري گرما
هدر مي رود مي توان الكترونها را به دقت تفكيك كرد. (مثل همان كاري
كه شيطانك جلوي دريچه در آزمايش ذهني ماكسول مي كرد!) قصه اينگونه
است كه در يك راكتور گداخت بنام توكامك، محققان ميدان مغناطيسي
براي نگه داري پلاسما در يك محل خاص بكار مي برند. يعني پلاسما را
(كه مجموعه اي از الكترونهاست) درون ظرفي از جنس ميدان مغناطيسي
قرار مي دهند. براي اينكار تعدادي از الكترونهاي پلاسما را در
ميدان مغناطيسي مي اندازند كه باعث مي شود اين الكترونها دور حلقه
اي شبيه به خانه ي حلزون بچزخند و اين خانه حكم ظرفي را دارد كه
درونش پلاسما حبس مي شود. اما اين روش نيازمند اينست كه مقدار
بسيار زيادي امواج راديويي به درون پلاسما فرستاده شود كه اين
مقدار باعث گرم شدن بسياري از الكترونها و اتلاف گرمايي مي شود.
نات فيش (Nat Fisch) از دانشگاه پرينستون (Princeton University)
و همكارانش تصميم گرفتند كه انرژي لازم براي ظرف را بجاي اينكه به
همه جا بفرستند فقط به يك منطقه ي كوچك بفرستند.
اين ايده دو نوع
ميدان مي خواهد. اول، يك لايه ي نازك از ميدانهاي الكترومغناطيس
نوسان كننده مي خواهد كه بطور عمودي محوطه ي پلاسمايي را نصف مي
كند و دوم، يك ميدان مغناطيسي ايستا مي خواهد. الكترونها ترجيح مي
دهند كه از ديواره ي قوي و نوساني الكترومغناطيسي فاصله بگيرند
بنابراين به عقب برميگردند اما ميدان مغناطيسي روي الكترونهاعمل مي
كند و آنها را مجددا به جلو هدايت مي كند(مثل يك درب يكطرفه).
نمايي از يك پلاسماي حبس شده در يك توكامك. توضيح كاملتر و واضحتر
انست كه فرض كنيد يك الكترون به ديوار نزديك ميشود. ميدان مغناطيسي
ايستا كه عمود بر ديوار است باعث مي شود كه الكترون روي مسيري
حلزوني شكل به سمت ديوار جلو برود. در نزديكي هاي ديوار فركانس اين
چرخش رو به جلو با فركانس نوسان ميدان الكترومغناطيسي ديوار هماهنگ
مي شود و باعث مي شود كه الكترونها در جاي مشخصي از مدار چرخششان
ناگهاني به سمت داخل كشيده شوند. اين شوت شدگي به سمت ديگر ديواره
براي تمام الكترونها در همان جهت وجود دارد. يعني فرقي نمي كند كه
الكترون به ديواره از كدام سمت نزديك شود. اگر الكتروني مثلا از
سمت ديگر به ديوار نزديك شود، ميدان مغناطيسي ايستايي كه الكترونها
را رو به يك سمت هدايت مي كند باعث دوري آن الكترون از ديوار مي
شود. بنابراين مي بينيد كه ديوار اينجا مثل شيطانك ماكسول كه به
يكسو تفكيك مي كرد عمل مي كند. حالا اين تيم در حال عملي كردن اين
ايده هستند تا بتوانند با دو ديوار الكترونها را بين اين دو حبس
كنند.