از جمله
آثار فلسفى مترتب بر فكر اينشتين سست شدن بينش مربوط به
ماده بود. در تمام سه قرن ۱۷ ، ۱۸ و ۱۹ ماده واقعيت صلب
غيرقابل انكارى بود. اما دو گونه تفكر اين وضعيت را تغيير
داد. مكانيك كوانتوم مرز ميان ذره و موج را درهم شكست،
فيزيك اينشتين نيز مرز مطلق ميان جرم و انرژى را از ميان
برداشت و همه اينها آثار خود را ابتدا در فلسفه علم و سپس
فلسفه بر جاى نهاد. مشرب وى با بسيارى از فيزيكدانان تفاوت
داشت و اين تفاوت به وضوح در اين جمله اينشتين ديده
مى شود: «خدا تاس نمى اندازد.»
دكتر
حدادعادل با طرح ماجراى خورشيدگرفتگى سال ۱۹۱۹ و تاثير آن
در تاريخ علم و فلسفه گفت نظريه نشان مى داد كه نور
مى بايد هنگام عبور از كنار جرم انحناى مسير داشته باشد.
هنگامى كه كسوف را رويت كردند، تغيير مسير نور به تجربه
تائيد شد. اما اكنون اين پرسش مطرح مى شود كه چرا مهمترين
و گسترده ترين نظريه با تنها يك آزمايش اثبات شد؟ چرا در
صحت آن شك نكردند؟ چرا فيزيكدانان چنين مشاهده اى را براى
اثبات چنان نظريه اى كافى دانستند؟ گفتنى است در وراى ذهن
اينشتين پيش فرضى پذيرفته شده بود. طبيعت رفتارى يكسان
دارد. در غير اين صورت چنان آزمايشى با يك بار تجربه
پذيرفته نمى شد. وى در پايان سخنان خود از مرحوم احمد آرام
ياد كرد كه در سال ۱۳۲۷ كتابى را كه اينشتين تاليف كرده
بود به فارسى برگرداند و دكتر حسابى مقدمه اى كوتاه بر آن
نوشت. وى همت مرحوم آرام را ستود كه ۵۷ سال پيش مفهوم
نسبيت را به جامعه ما شناساند. وى همچنين از اينكه هويت
اجتماعى حول علم پديده آمده است، ابراز خرسندى كرد و گفت
تا زمانى كه چنين نشود، علم حرمت پيدا نمى كند. راه درازى
مانده است تا به وضعيت مطلوب برسيم، هر چند كه خوشبختانه
راه خوبى را هم پيموده ايم.
دكتر منوچهر وصالى دبير اجرايى ستاد سال جهانى فيزيك
سخنران ديگرى بود كه به ارائه اهداف و برنامه هاى اين سال
پرداخت. وى گفت رشد سريع و شگفت انگيز علم و فناورى و حضور
روزافزون آن در زندگى روزمره ايجاب مى كند كه افراد جامعه
درك عميق تر و تلقى بهترى از اين مقولات داشته باشند.
گسترش حوزه هاى ميان رشته اى نيز تعريف جديدى از نقش دو
رشته رياضى و فيزيك را ايجاب مى كند، به ويژه آنكه در
سال هاى اخير تعداد دانشجويان دوره هاى عالى در رشته هاى
رياضى و فيزيك كاهش يافته و بسيارى از دانشجويان به علوم
كامپيوتر و علوم زيستى گرايش پيدا كرده اند. وى در مورد
اهداف سال جهانى فيزيك در ايران گفت راهبرد سال جهانى در
ايران علاوه بر اهداف و انگيزه هاى بين المللى به مقتضاى
نيازهاى ملى تعيين شده است.
به همين دليل هدف از فعاليت هاى سال جهانى فيزيك در ايران
«ارتقاى ذهن علمى مردم و اعتماد آنان به علم» تعيين شده
است تا درك همگانى مناسبى از وجوه و ويژگى هاى علم ايجاد
شود و علم باورى در ميان مردم گسترش يابد. باور به علم را
مى توان از سطحى مقدماتى شروع كرد و آن ايجاد انگيزه براى
كنجكاوى در طبيعت است. به اين معنى كه كنجكاوى چنين باورى
را مى آفريند. بنابراين شعار اصلى سال جهانى فيزيك در
ايران (سال ۸۴) را «فيزيك، نماد كنجكاوى بشر به طبيعت
پيرامون» انتخاب كرديم. به عبارت ديگر فيزيك نمادى در خدمت
تبليغ تمام رشته هاى علوم خواهد بود. به گفته وى مخاطبان
مستقيم برنامه ها و جشن هاى سال جهانى فيزيك در ايران در
وهله اول دانش آموزان و سپس عموم مردم خواهند بود. اما اين
رخداد فرصت گرانقدرى است براى ايجاد ارتباط ميان رده هاى
مختلف جامعه: مى توان پژوهشگران حرفه اى را به عامه مردم
نزديك كرد و دانش آموزان و دانش پژوهان را با امكانات
پژوهشى كشور آشنا ساخت. ايجاد ارتباط ميان منابع مالى و
منابع علمى، تشويق سرمايه گذارى در امر تحقيقات، فراهم شدن
زمينه هاى همكارى ميان نهادهاى اجتماعى از جمله فوايد
جانبى اين سال خواهد بود.
دكتر يوسف
ثبوتى ديگر سخنران اين برنامه بود. وى كه به دليل سابقه
طولانى فعاليت هاى علمى، تاليف مقاله هاى متعدد در نشريات
معتبر بين المللى و تربيت فيزيكدانان زياد در بين شركت كنندگان
و ساير مجامع علمى كشور به خوبى شناخته شده است، عمده وقت
سخنرانى خود را به بررسى جنبه هاى برجسته نبوغ اينشتين كه
وى را از ساير دانشمندان و حتى نوابغ متمايز مى سازد،
اختصاص داد. به عقيده وى مهمترين ويژگى اينشتين آن بود كه
وى انبوهى از اطلاعات و داده ها را دسته بندى كرده و به
آنها شكل مى داد. وى هميشه حشو و زوائد را حذف مى كرد و
اين توانايى را داشت كه با هرس كردن شاخ و برگ تنه اصلى را
نمايان سازد. وى معرفت هاى دست و پاگير را حذف مى كرد و به
لب مطلب مى رسيد. براى مثال آزمايش هاى تداخل و تفرق نشان
مى داد كه نور موجى است. بر مبناى تفكر رايج هم موج به
محيط نياز دارد. با توجه به اين نكته نور در چه محيطى
منتشر مى شود؟ فرض مى شد كه نور در محيط فراگيرى به نام
اتر سير مى كند. اما هيچ گاه نتوانستند اثر وجود اتر را
ظاهر كنند. به عبارت ديگر هيچ گاه اتر مشاهده نشد.
دانشمندان ديگر مثل لورنتس با ارائه تبديلات لورنتس سعى
داشتند غيبت اترى را كه هست اما از چشم ما پنهان مى ماند،
توجيه كنند. اما اينشتين گفت اگر اتر خود را نشان نمى دهد،
پس ما هم كارى به آن نداريم و ساختار فيزيك خود را بدون
اتر بنا مى كنيم. مفاهيم بشرى مبتنى بر تجربيات است و جز
تجربيات حقانيت ديگرى در كار نيست. فيزيك علمى است كه
انضباطى را به خودش تحميل كرده است. تجلى اين طرز فكر را
در عملكرد اينشتين مى بينيم: اگر اتر خودش را نشان نمى دهد
پس اتر را وارد فيزيك نمى كنيم. وى در پايان سخنان خود به
سنت ديگر فيزيك اشاره كرد: فيزيك هيچ دانشمندى را تا مرحله
تقدس بالا نمى برد. اينشتين هم به رغم همه دستاوردهاى
بزرگى كه براى علم داشته است، هيچ گاه مقدس و مصون از نقد
نبوده است. كمااينكه دانشمندى گفته بود اگر اينشتين در سال
۱۹۲۶ فوت مى كرد يا طى سال هاى ۱۹۵۴-۱۹۲۶ با قايق بادبانى
قايقرانى مى كرد، جهان علم چيزى را از دست نمى داد. زيرا
تمام كارهاى مهم خود را پيش از سال ۱۹۲۶ انجام داده و هيچ
وقت هم مكانيك كوانتوم را به طور كامل قبول نكرد. هر چند
كه تا آخر عمر با نظريه ميدان واحد كار كرد، اما هيچ وقت
به نتيجه نرسيد.
لازم به ذكر
است كه بداهه گويى هاى دكتر ثبوتى و همچنين شيوه وى در
ارائه مطالب چنان دلنشين بود كه بارها با تشويق حضار مواجه
شد.
•حضور نيوتن
در مراسم سال فيزيك
به نظر مى رسيد كه «نيوتن» چندان هم از اينشتين و نظريه
نسبيت او كه به براندازى مكانيك نيوتنى منجر شد، دلخور
نباشد، زيرا با كفش، كلاه، شكل و شمايل قرن هفدهمى خود در
مراسم حاضر شد و با يك سبد سيب سرخ از مهمانان پذيرايى كرد.
وى در پايان سخنرانى دكتر ثبوتى نيز با اهداى يك سيب سرخ
از وى و سخنرانى اش تشكر كرد.
•در حاشيه
نمايش عكس هاى دانيل اوشين زاكاريان برنامه ديگر اين مراسم
بود. موسسه عترت هم كه با شعار «مشاهده جايگزين ندارد» در
مراسم حاضر شد و چند آزمايش فيزيكى ساده را به روشى جديد
به تماشا گذاشت. مجله هاى نجوم، دانشگر و مركز نشر
دانشگاهى نيز نتيجه فعاليت هاى خود را به حاضران ارائه
دادند.