آيا افراد
خلاق داراي ويژگيهاي خاصي هستند؟ بررسي نشان مي دهد كه
هر چند افراد خلاق از هوش بالاتر از متوسط برخوردار
هستند،اما براي اينكه فرد بسيار خلاق باشد ضرورتا نبايد
نابغه باشد(نيكولز 1972).افراد خلاق تازگي و بديع بودن را
ترجيع مي دهند،پيچيدگي مسائل
توجه آنان را جلب مي كند و به قضاوتهاي مستقل مي
پردازند(بارون هارنيگتون 1981 ). علاوه بر توانايي تمام
كردن، كامل كردن و يكي كردن افكار گوناگون در اين افراد
بيش از ديگران است.
افراد خلاق در
يكي كردن تفكر كلامي با تفكر بصري (كرشنر ولجر1958) و
تفكر منطقي و تخيلي (سالتر 1980) سرآمدتر از افراد غير
خلاق هستند.
افراد خلاق
بيشتر به وسيله علايق دروني خود نسبت به كارهاي خلاق
برانگيخته مي شوند تا عوامل بيروني نظير شهرت ،پول يا تاييد
ديگران.در واقع ،وقتي دلايل بيروني باعث انجام كارهايي مي
شود كه ذاتا جزو كارهاي فكري خلاق به حساب مي آيد،ممكن
است شخص انگيزه خود را براي انجام آن از دست بدهد.
علاوه بر
موارد فوق افراد خلاق ويژگيهاي ديگري نيز دارند كه آنها
را از ساير افراد متمايز مي كند اين ويژگيها عبارتند از:
1-افراد خلاق،
بخش عمده اي از وقت خود را صرف توجه دقيق به اطاف خود
مي كنند و از اين طريق سوژه هاي جديدي براي فكر كردن
پيدا مي كنند.
2-افراد خلاق
بسيار كنجكاو بوده و به طور مستمر در جستجوي موضوعات
پيچيده ،جديد و ناشناخته و عجيب هستند.به همين سبب آنها
در مقايسه با افرادي كه از توانايي خلاقيت كمتري
برخوردار هستند،سوالات بيشتر و پيچيده تري را مطرح مي
كنند.اين ويژگي را به سادگي در بچه ها مي توان تشخيص
داد.
3-حل مشكلات
و مسائل توسط افراد خلاق از اصالت خاصي برخوردار است.
4-افراد خلاق
انعطاف پذير هستند و در ارائه راه حل و انديشه بكر و
بديع آمادگي بسيار دارند(گليفورد 1959) آنها با استفاده از
اين ويژگي ،توانايي تعقيب و دستيابي به راه حل مشكل را
از راه هاي مختلف دارا هستند.
5-افراد خلاق
به استقلال و ناهمنوايي تمايل دارند و در مواردي كه
دستورهايي بر خلاف ميل و يا اعتقادات خود دريافت كنند به
سرپيچي از آنها تمايل نشان مي دهند به اين سبب اعمال
مديريت در مورد افراد خلاق بسيار دشوار است (كانجرو پيترسن
1984) آنها اگرچه به دستور گرفتن از ديگران اعتقاد
ندارند، نياز مبرم به مورد پذيرش واقع شدن دارند، زيرا اين
احساس براي آنها آرامش خاطر دلپذيري را ايجاد مي كند. ضمنا
آگاهي به اين مطلب كه انديشه هايشان مورد قبول واقع شده
،اتكاء به نفس زايدالوصف در آنان ايجاد مي كند.
6-افراد خلاق ،
مسائل پيچيده را به مسائل ساده ترجيح مي دهند و با
علاقمندي بسيار براي يافتن راه حل مي كوشند.
7-بر اساس
نظريه وايت (1969) افراد خلاق علي رغم استنباط ديگران ،
بسيار فعال نبوده،با مقايسه با ديگران از هوش و ذكاوت
خارق العاده نيز برخوردارنيستند.هوش يكي از پيش نياز هاي
خلاقيت است و پايين بودن درجه هوشي فرد معمولا به
پايين قرار گرفتن ويژگي خلاقيت منجر مي شود ،اما هوش
سرشار نيز دلالت بر خلاق بودن شخص نمي
كند.كرتاگنبرگ(1972) بر اين عقيده است كه افراد داراي
هوش پايين عموما از نظر خلاقيت نيز ناتوانند و خلاقيت
در افراد داراي هوش كمي بالاتر از ميانگين بيشتر مشاهده
شده است .در اين مورد گرتزل(1962) معتقد است كه اشخاص
باهوش و ذكاوت خوب در مدارج تحصيلي ،بسيار خوب عمل مي كنند
ولي شاهد كيفي كه دلالت بر خلاقيت آنها بكند بسيار كم
است.به طور خلاصه پژوهشگران به يك رابطه يا همبستگي
نسبتا كم بين
هوش و خلاقيت دست يافته اند(آناستاري و شيفر 1971،گتزل و
جكسن،1962).
8-مسائل و
وضعيت هايي را مي بيند كه قبلا مورد توجه قرار نگرفته
است و فكرهاي بكري را ارائه مي دهد.اصولا يك فرد خلاق بي
تفاوت از كنار مسائل نمي گذرد و محيط پيرامون را هميشه با
دقت مورد توجه قرار مي دهد.
9-ايده ها و
تجربيات حاصل از منابع گوناگون را به هم ربط مي دهد و
آنها را بر مبناي مزيتشان مورد بررسي قرار مي دهد.چراكه
ارائه فكر مشكل نيست بلكه ارائه فكر و ايده هاي
سودآور،مفيد،باصرفه و... مشكل خواهد بود.
10-معمولا
چندين شق (بديل) براي هر موضوع معين دارند،به عبارتي سلاست
فكر دارند.يكي از مهمترين ويژگي افراد خلاق داشتن سلاست
فكر است به طوري كه همزمان در مورد يك مساله چندين فكر و
راه حل را داشته باشد.
11-نسبت به
پيش فرضهاي قبلي ترديد مي كنند و محدود به رسم و عادت
نمي شوند.از طرف ديگر تداوم حيات سازمانها به بازسازي
آنها بستگي دارد،بازسازي سازمانها از طريق هماهنگ كردن
اهداف با وضعيت روز و اصلاح و بهبود روشها ي حصول اين
اهداف انجام مي شود، بدون
بازسازي ،سازمان نمي تواند دوام زيادي بياورد و بازسازي هم
جز از طريق نوآوري كه خود ثمره خلاقيت است ،ميسر
نيست.بنابراين سازمان ها براي ادامه حيات و بقاي خود به
بازسازي از طريق خلاقيت نيازمندند،خلاقيت در سازمان كار
نيروهاي خلاق است اين نيروهاي خلاق در تمام سازمانها به
وفور يافت مي شوند. هنر مدير موفق در اين سازمان شناسايي
و از وجود آنها براي بهبود و بازسازي سازمان استفاده نمايد
،ويژگيهايي كه در اين مقاله به آنها اشاره شد مي تواند
راهگشاي بسياري از مديران باشد چه بسا بعضي از اين
ويژگيها در نگاه اول به عنوان يك ضعف ممكن است به حساب
بيايد.مديران امروزي ما بايد به اين نكته توجه داشته باشند
كه موانعي براي بروز خلاقيت وجود دارد كه بحث مفصلي را
مي طلبد و پرداختن به آنها خارج از اين مقاله است اما
مهمترين آنها عبارتند از :
1-عدم اعتماد
به نفس ، 2-ترس از انتقاد و شكست ،3-تمايل به همرنگي و
همگوني ،4-عدم تمركز ذهني و...
بايد اين نكته
را قبول كنيم كه همگي ما عادت زده ايم بنابراين مديريت
سازمان بايد هميشه از بروز ايده ها و فكر هاي جديد
استقبال نمايد و افراد خلاق را تشويق كند.براي اينكه
خلاقيت به وقوع بپيوندد، بايد چنان نگرشي وجود داشته باشد
تا از پيشنهادهايي كه مبتني بر تغيير شرايط
موجودند،استقبال كند،يك نگاه سرد يا بهت زده رئيس به
زيردستي كه پيشنهادي ارائه كرده است به وي مي فهماند
كه ديگر از اين نوع پيشنهادها ندهد.جداي از اينكه نظر
مديريت و زبان و ظاهر درباره خلاقيت چيست ؟-طرفداري مي
كند يا مخالفت-ملاك اصلي براي پيشنهاد دهنده ،آن چيزي است
كه مدير در عمل انجام مي دهد،نه سخن او. متاسفانه در
نظام اداري ما كم نيستند مديراني كه خود را عقل كل مي
دانند و كارمندان را افرادي كه مجبورند دستورات غير
منطقي آنها را اجرا كنند.اين مديران يكي از مهمترين موانع
خلاقيت و نوآوري در نظام اداري هستند باشد كه ان شاء ا...
در برنامه سوم توسعه كه يكي از مهمترين محورها ي آن تحول
اداري است به اين نكات نيز توجه شود و شايسته
سالاري كه هميشه غريب بوده اين بار به آشنايي براي همه
تبديل شود.
فرستنده بهروز مومن
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40
آخرین
مقالات |