استدلال بالا مشکلاتی
نیز دارد:۱۰به توان ۲۳- کیلوگرم خیلی کمتر از حدّ جرمی
پلانک یا۱۰به توان ۸- کیلوگرم است که بر اساس نظریه ی
گرانش خالی باید کمترین جرم یک سیاهچاله باشد. این حد
پایینی از اصل عدم قطعیت مکانیک کوانتومی ناشی می شود؛
ذرات رفتاری موجی دارند و گستره ی فضایی یک ذره به نسبت
افزایش انرژی (در واقع افزایش اندازه ی حرکت) آن کم می
شود، که با انرژی هایی حدود انرژی های LHC، گستره ی ذره در
حدود ۱۰به توان ۱۹- متر خواهد بود، پس می توان این محدوده
را کوچک ترین محدوده ی عملی تجمع جرم دانست. برای ایجاد
سیاهچاله در چنین گستره ای چگالی ۱۰به توان ۳۴ کیلوگرم بر
متر مکعب لازم است. برای تولید ذره ای که هم انرژی لازم و
هم فشردگی لازم را برای تولید سیاهچاله داشته باشد، باید
دستگاهی با انرژی حدوداً ۱۰به توان ۱۵ برابر LHC ساخت. اما
نکته ی جالب اینجاست که طبق معادلات ریاضی ما می توانیم با
شتاب دهنده ها اشیایی مانند سیاهچاله تولید کنیم. به نظر
می آید که برخورد دهنده ی نسبیتی یون های سنگین در
آزمایشگاه ملی بروکهاون در آپتون ایالت نیویورک ممکن است
این کار را کرده باشد اما به نظر می رسد خود سیاهچاله ها
هنوز دور از دسترس ما قرار دارند.
دستیابی به ابعاد بالاتر
با وجود توضیحات بالا، در دهه ی گذشته
فیزیک دانان به این نتیجه رسیده اند که شاید تخمین
استاندارد چگالی پلانک زیادی بالا باشد. نظریه ی ریسمان،
که یکی از اصلی ترین رقیبان گرانش کوانتومی است، پیش بینی
می کند که ابعاد فضا بیشتر از سه بُعد طول، عرض و ارتفاع
است و گرانش، بر خلاف سایر نیروها، باید در این ابعاد
اضافی منتشر شود و در نتیجه این نیرو، بر خلاف انتظار، در
فواصل کوتاه باید خیلی قوی تر باشد. در سه بُعد، نیروی
گرانش، با نصف کردن فاصله، چهار برابر می شود ولی در یک
دنیای ۹ بُعدی گرانش ۲۵۶ برابر می شود. در صورتی که این
ابعاد اضافی به اندازه ی کافی بزرگ باشند، این اثر می
تواند خیلی تأثیر گذار باشد، اثری که در چند سال گذشته
تحقیقات بسیاری درباره ی آن شده است. البته این ابعاد
بالاتر ممکن است در حالت های دیگری نیز حضور داشته باشند
که به آن فشردگی پیچیده شده می گویند. که همین تشدید نیروی
گرانش را به همراه دارد و در صورتی که نظریه ی ریسمان درست
باشد، احتمال حضورشان بیشتر است. این نوع ابعاد در سال های
اخیر بسیار مورد بررسی قرار گرفته اند. افزایش شدت نیروی
گرانش به این معناست که شاید حدّ واقعی مخلوط شدن قوانین
گرانش و کوانتوم، یا تولید سیاهچاله، می تواند خیلی کمتر
از تصورات قبلی ما باشد.
با وجودی که هیچ شاهد آزمایشگاهی ( تجربی) تا به حال این
احتمال را تأیید نمی کند، این ایده راه را برای حل معماهای
نظری بسیاری روشن کرده است. اگر حقیقت داشته باشد، انرژی
لازم برای تولید سیاهچاله ها در محدوده ی انرژی LHC قرار
می گیرد. مطالعه ی نظری تولید سیاهچاله ها در برخوردهای
پُرانرژی به کارهای راجر پِنرُز (از دانشگاه آکسفورد) در
اواسط دهه ی ۱۹۷۰/۱۳۵۰ و پیتر دیئث و فیلیپ نوربرت پاین در
دهه ی ۱۹۹۰/۱۳۷۰ باز می گردد. در کارگاهی که در سال
۲۰۰۱/۱۳۸۰ برگزار شد یکی از نویسندگان (گیدینگز) و گروه
های مستقل دیگری بحث نظری روش های مشاهده و احتمال کشف
سیاهچاله هایی در شتاب دهنده هایی مانند LHC را به نمایش
گذاشتند و بعد از چند محاسبه روش آشکارسازی آنها را کاملاً
اثبات کردند: در خوش بینانه ترین حالت های پیش بینی شده،
با در نظر گرفتن پایین ترین حدّ ممکن برای حدود پلانک، می
توان با آهنگ یک بار بر ثانیه سیاهچاله درست کرد. این
نتیجه البته شگفت آور است. فیزیک دانان به شتاب دهنده ای
که با این آهنگ ذره تولید کند کارخانه می گویند. پس می
توان گفت LHC کارخانه ی سیاهچاله است.
مرگ سیاهچاله ها اثرات قابل شناسایی روی آشکارسازها ایجاد
می کند. برخوردهای عادی تعداد متوسطی از ذرات پرانرژی را
تولید می کند، ولی سیاهچاله ای در حال مرگ فرق می کند. بر
اساس نظریه ی هاوکینگ، نابودی سیاهچاله ها تعداد زیادی ذره
را در همه ی جهت ها و با انرژی های بالا منتشر می کند. این
ذرات تمام ذرات موجود در طبیعت را شامل می شوند. تعدادی از
گروه های تحقیقاتی از آن موقع تا به حال مطالعات بسیار
دقیقی روی اثرات چنین سیاهچاله هایی و امکان آشکارسازی
آنها در LHC کرده اند و امید دارند که با راه اندازی کامل
گران ترین آزمایشگاه تحقیقاتی ساخته شده بتوانند به جواب
هایی برای این پرسش های خود برسند. البته این جواب یکی از
چندین جواب بسیار بنیادی است که از این آزمایشگاه انتظار
می رود. ساده ترین توضیح هر کدام از دیگر جواب هایی، که
دانشمندان برای رسیدن به آن توسط این آزمایشگاه ثانیه
شماری می کنند، مقاله ای از این بلندتر می طلبد.
چطور به ایده ی سیاهچاله رسیدیم؟
اینشتین در سال ۱۹۱۵/۱۲۹۴، بعد از ده سال
کار، معادلات نسبیت عام را نوشت که چگونگی رفتار فضا-زمان
را توصیف می کردند. هنوز چند ماه نگذشته بود که کارل
شوارتز شیلد توانست معادلات فضا-زمان را اطراف یک جرم نقطه
ای بنویسد (در مقام نخستین حل نسبت عام). جالب اینجاست که
او این جواب را در حالی که به شدت بیمار بود و در میدان
جنگ علیه روسیه طی جنگ جهانی اول حضور داشت به چاپ رساند و
یک سال بعد از دنیا رفت. راه حل سریع و ساده ی شوارتزشیلد،
اینشتین را متحیر کرد، طوری که در نامه ای به او نوشت «من
با علاقه ی زیاد مقاله ی شما را مطالعه کردم و اصلاً تصور
نمی کردم که بتوان با چنین روش ساده ای به جواب دقیق
معادلات رسید.» معادلات او، وجود کُره ای اطراف آن جرم را
پیش بینی می کرد که در آن معادلات فضا-زمان جوابگو نیستند
و فقط جواب بی نهایت می دهند؛ همان جوابی که اگر شما عددی
را بر صفر تقسیم کنید، به دست می آورید.
تا حدود چهل سال بعد، دانشمندان بسیاری روی تفسیر این کُره
و چیستی آن نظراتی دادند اما هیچ کدام مورد اجماع همگی
قرار نگرفت. ایده ی رایج، کپسولی بود که زمان روی سطح آن
متوقف شده است. دیوید فینکلشتاین در سال ۱۹۵۸/۱۳۳۷ مفهوم
افق رویداد را معرفی کرد؛ «این شاع، غشایی است یک طرفه که
فقط ممکن است به صورت تصادفی ذره ای وارد آن بشود اما هیچ
ذره ای نمی تواند بیرون بیاید.» سیاهچاله در نظر آنها
موجودی کاملاً نظری محسوب می شد و ایده ی کلی این بود هیچ
وقتی نمی توان جسمی را از افق رویدادی که برای آن تعریف می
شود کوچک تر کرد تا تبدیل به سیاهچاله شود.
در سال ۱۹۶۳/۱۳۴۲ روی کِر توانست معادلات سیاهچاله های
چرخان را بنویسد. این معادلات مفهوم سیاهچاله را کمی
پذیرفتنی تر می کرد به این علت که تمام اجسامی که در کیهان
می شناسیم در حال چرخش اند. در سال ۱۹۶۷/۱۳۴۶ اخترشناسان
با کشف تپ اخترها، که از نوع ستارگان نوترونی اند، نشان
دادند که در طبیعت اجرام متراکم هم وجود دارند: تا آن زمان
ستارگان نوترونی هم فقط در معادلات دیده می شدند و کسی
انتظار مشاهده ی آنها را نداشت. چند سال بعد نیز، در سال
۱۹۷۰/۱۳۴۹، هاوکینگ و پِنرز نشان دادند که وجود سیاهچاله
در تمام حالت های حل معادلات نسبیت عام وجود دارند، نه فقط
حلی که شوارتزشیلد انجام داده بود.
در سال ۱۹۷۱/۱۳۵۰ دو گروه مستقل در انگلستان و کانادا
نوسانات عجیب ستاره ی HDD226868 (در صورت فلکی دجاجه) را
مشاهده کردند که هیچ همدمی نداشت، بعد از بررسی منحنی نوری
آن ستاره و محاسبه ی جرم همدمش، به این نتیجه رسیدند که
این جرم باید سیاهچاله باشد.
کارخانه سیاهچاله
* نیازی نیست سیاهچاله ها حتماً غول های
همه چیزخوار غول پیکر باشند. بر اساس معادلات، سیاهچاله ها
می توانند تنوع بسیار زیادی داشته باشند. حتی کوچک تر از
ذرات زیراتمی، این نوع سیاهچاله ها تحت تأثیر عوامل
کوانتومی خیلی سریع، تقریباً در همان لحظه ی تولد، از بین
می روند.
* سیاهچاله های کوچکی ممکن است هنوز از دوران انفجار بزرگ
اولیه باقی مانده باشند و شاید اخترشناسان بتوانند انفجار
تعدادی از آنها را در آسمان مشاهده کنند.
* عده ای از نظریه پردازان معتقدند که ممکن است حتی روی
سیاره ی زمین هم سیاهچاله تولید کرد. قبلاً فکر می کردند
انرژی مورد نیاز خیلی بالاست. اما اگر فضا ابعاد بیشتر با
ویژگی های مناسب داشته باشد، حدّ انرژی لازم برای تولید
سیاهچاله خیلی پایین می آید. در این صورت ممکن است در
برخورد دهنده ی بزرگ هادرون و برخوردهای پرتوهای کیهانی به
جوّ زمین سیاهچاله تولید شود. فیزیک دانان می توانند با
استفاده از این سیاهچاله ها بُعدهای بیشتر فشار را، در
صورت وجود، بهتر بشناسند.
راه های ساخت یک ریز سیاهچاله
افت و خیزهای چگالی اولیه
در لحظات اولیه ی عمر گیتی، پلاسمای گرم و
چگالی تمام فضا را پوشانده بود. چگالی همه جا یکسان نبود و
در جاهایی که چگالی نسبی به اندازه ی کافی بالا بود، تجمع
پلاسما می توانست به سیاهچاله بیانجامد.
برخوردهای پرتوهای کیهانی
پرتوهای کیهانی، که ذرات بسیار پرانرژی از
منابع کیهانی اند می توانند با برخورد پرانرژی به جوّ زمین
سیاهچاله درست کنند. تقریباً در همان لحظه ی تولد این
سیاهچاله ها منفجر می شوند و بارانی از ذرات ثانویه تولید
می کنند که می توان در آزمایشگاه آنها را مشاهده و ثبت
کرد.
شتاب دهنده های ذرات
یک شتاب دهنده مانند LHC می تواند دو ذره
را چنان به هم برخورد دهد که آنها را به سیاهچاله تبدیل
کند. آشکار کننده ها می توانند واپاشی این سیاهچاله ها را
ثبت کنند.
تولد و مرگ یک سیاهچاله ی کوانتومی
* تولد
جرم: ۱۰ تراالکترون ولت (TeV)
زمان: ۰
در شرایط مناسب، دو ذره (که در اینجا به صورت بسته های موج
نمایش داده شده اند) می توانند با هم برخورد کرده و به
سیاهچاله تبدیل شوند. سیاهچاله ی تولید شده نامتقارن خواهد
بود و ممکن است در حال چرخش، لرزان یا باردار باشد؛ در
اینجا زمان ها و جرم ها تقریبی اند: یک تراالکترون ولت
تقریباً برابر ۱۰به توان ۲۴- کیلوگرم است.
*مرحله کچل شدن
جرم: ۱۰ تا ۸ TeV
صفر تا ۱ ضربدر۱۰ به توان ۲۷- ثانیه
سیاهچاله در اولین مرحله ی عمر خود امواج گرانشی و
الکترومغناطیس تابش خواهد کرد. به قول جان ویلر، سیاهچاله
موهایش را از دست می دهد و تقریباً به یک شیء بدون هیچ
ویژگی تبدیل می شود که فقط بار، چرخش و جرم دارد. حتی بار
هم به سرعت به صورت ذرات باردار از سیاهچاله خارج می شود.
* مرحله کند شدن چرخش
جرم: ۸ تا TeV 6
1 تا ۳ ضربدر ۱۰ به توان ۲۷- ثانیه
سیاهچاله دیگر سیاه نیست. تابش می کند. با این تابش چرخش
سیاهاله کم می شود و سیاهچاله به ذره ای کروی تبدیل می
شود. تابش عموماً از استوای سیاهچاله تابش می شود.
* مرحله شوارتزشیلد
جرم: ۶ تا TeV2
3 تا ۲۰ ضربدر ۱۰ به توان ۲۷- ثانیه
با از بین رفتن رخش، سیاهچاله، حتی از قبل هم ساده تر
خواهد شد و تنها ویژگی آن جرمش است. حتی جرمش را هم به
صورت تابش و ذرات جرم دار از دست می دهد که در هر جهتی بخش
می شوند.
* مرحله ی پلانک
جرم: ۲ تا صفر TeV
20 تا ۲۲ ضربدر ۱۰ به توان ۲۷- ثانیه
سیاهچاله به جرم پلانک نزدیک می شود – کمترین جرمی که
معادلات نظری پیش بینی می کنند- و با یک جرقه به نابودی می
رسد. نظریه ی ریسمان می گوید که در این مرحله سیاهچاله
ریسمان تابش می کند؛ بنیادی ترین واحدهای ماده.
ساخت سیاهچاله کار آسانی نیست
چقدر انرژی نیاز دارید تا مقداری ماده را
به سیاهچاله تبدیل کنید؟ هر چه کوچک تر باشد باید بیشتر آن
را فشرده کنید تا به یک سیاهچاله تبدیل شود . سیاهچاله
کردن انسان ها و سیارات خیلی سخت تر از ستاره ها است (نمودار).
طبیعت موجی ماده در برابر فشرده شدن خیلی مقاومت می کند.
ذرات نمی تواند کوچک تر از طول موجشان بشوند. (شکل). پس
هیچ سیاهچاله ای نمی تواند کوچک تر از ۱۰به توان ۸-
کیلوگرم باشد. ولی اگر فضا ابعاد بیشتری داشته باشد، گرانش
ذاتاً در فواصل کوچک تر قوی تر عمل خواهد کرد و اصلاً
نیازی نیست ذره برای سیاهچاله شدن از این کوچک تر شود،
امید سیاهچاله سازان آینده به همین است.
داستان دو سیاهچاله
فرض بر این است که سیاهاله های اخترفیزیکی
اجساد باقیمانده ی ستاره های عظیمی اند که به سبب جرم خود
رمبش کرده اند. آنها با جذب ماده به سمت خود مانند نیروگاه
های عظیم آبی -برقی کیهانی عمل می کنند و با چرخش آن،
انرژی پتانسیل گرانشی آزاد می شود که تنها توضیح برای تابش
بسیار قوی پرتوهای ایکس و جت های گازی عظیم است که از
منظومه ی دوتایی که در این شکل می بینید فوران می کند.
محدوده ی جرمی سیاهچاله های میکروسکوپی تا جرم یک سیارک
بزرگ می رسد. آنها احتمالاً بر اثر تمرکز ناگهانی جرم در
عالم اولیه ایجاد شده اند. اگر فضا بُعدهای ناپیدای دیگری
داشته باشد ممکن است توسط برخورد دهنده های ذرات پرانرژی
نیز تولید شوند. چنین سیاهچاله ای به جای بلعیدن ماده خیلی
سریع تابش پرانرژی خواهد کرد و از بین خواهد رفت.
راسخون
منبع: شبکه
فیزیک ایران
نقل از:
http://irphy.com/tg