English

Contact us

نظر دهید

تماس با ما

فارسی

Welcome to CPH Theory Siteبه سایت نظریه سی پی اچ خوش آمدید

 

 

نظریه سی پی اچ بر اساس تعمیم سرعت نور از انرژی به ماده بنا شده است.

اخبار

آرشیو مقالات

 

سی پی اچ در ژورنالها

   

 

فرار مغز های ايران به آمريکا

 

 

 


 

فقط دو نفر از هر 96 دانشجوي اعزامي به ایران برمی گردند

آفتاب:معاون علمي سازمان بسيج دانشجويي كشور گفت: از هر 96 نفر دانشجوي اعزامي به خارج از كشور، تنها دو نفر به كشور باز مي‌‏گردند و از 125 نفر دانش‌‏آموز المپيادي 90 نفر در دانشگاه‌‏‌‏هاي آمريكا تحصيل مي‌‏كنند. 
آسمند با اشاره به پدیده فرار مغزها در ایران گفت: در گذشته آمار فرار مغزها به دلايلي از جمله جنگ زياد بوده كه تاثير اين عقب‌‏ماندگي را در حال حاضر احساس مي‌‏كنيم. 

وي افزود: مشكل نخبگان در جامعه فراتر از نياز مالي است، مشكل اصلي آنان عدم درك آنان توسط جامعه است، به طوري كه ارزش و منزلت برجستگان علمي ما به حدي پايين است که ما نه تنها از آنان انتظار كمك نداريم ؛ بلكه مي‌‏گوييم كه بايد كمكشان كنيم

مرجع : خبرگزاری فارس

من آنچه را در توان داشته ام انجام داده ام

 

در هر حرفه اي كه هستيد نه اجازه دهيد كه به بدبيني هاي بي حاصل آلوده شويد و نه بگذاريد كه بعضي لحظات تاسف آور كه براي هر ملتي پيش مي آيد شما را به ياس و نا اميدي بكشاند. در آرامش حاكم بر آزمايشگا هها و كتابخانه هايتان زندگي كنيد. نخست از خود بپرسيد : براي يادگيري و خود آموزي چه كرده ام ؟

سپس همچنان كه  پيشتر مي رويد بپرسيد  من براي كشورم چه كرده ام ؟ و اين پرسش را آنقدر ادامه دهيد تا به اين احساس شادي بخش و هيجان انگيز برسيد كه شايد سهم كوچكي در پيشرفت و اعتلاي بشريت داشته ايد.

اما هر پاداشي كه زندگي به تلاشهايمان بدهد يا ندهد  هنگامي كه به پايان تلاشهايمان نزديك مي شويم ، هر كداممان بايد حق آنرا داشته باشد كه با صداي بلند بگوئيم :

 

من آنچه را در توان داشته ام انجام داده ام . 

 

            لويي پاستور

 

درهای ما به روی همه ملت ها باز است

این شعاری است که روی تابلوی اعلانات دانشگاه ام آی تی آمریکا خود نمایی می کند . شاید اولین نکته ای که دیدن این تابلو به ذهن ما ایرانیان متبادر می سازد این باشد که " درهای ما هم برای خروج همه ملت - از نخبه تا غیر نخبه- باز است

دکتر هژیر رحمانداد - برنده مدال طلای المپیاد جهانی شیمی سال ١٩٩٦ مسکو که هم اکنون در دانشگاه ام آی تی به تحقیق و پژوهش مشغول است- در این خصوص می گوید: "حتی اگر مهاجرت غیر نخبه ها مرهمی بر آشفته بازار کار ایران و جبران بیکاری موجود باشد، مهاجرت نخبگان در بلند مدت قطعا زوال کشور را به همراه خواهد داشت

او معتقد است خروج همه ساله ١۵٠هزار فارغ التحصیل از ایران ، به معنای تعطیلی نیمی از دانشگاههای کشور است. و ی می پرسد: "مگر ایران سالیانه قدرت تربیت چند دانشجو را دارد؟ این مرگ نظام آموزشی کشور است که در سکوت، به وقوع می پیوندد.

رحمانداد می افزاید: "در دنیای امروز ، رشد اقتصادی به توانایی فکری و علمی نیروی انسانی جوامع بستگی دارد. چرا که ارزش افزوده منبع نیروی انسانی با ارزش افزوده سایر منابع قابل مقایسه نیست. به همین دلیل است که جوامع توسعه یافته، توانسته اند تا این حد به رشد اقتصادی دست یابند.

به گفته او فروش نفت ارزش افزوده زیادی ندارد، بلکه این نیروی تحصیلکرده ایران است که با داشتن ارزش افزوده بسیار، در حال خروج از کشور است .لذا لطمه یی که از این روند به توسعه ایران وارد می شود، قطعا غیر قابل جبران است . بنابراین اگر ایران می خواهد بیش از این در جامعه بین المللی عقب نماند، باید بی اعتنایی به این سرمایه را کنار بگذارد.

 

علل مهاجرت نخبگان

درباره علل فرار مغزها و مهاجرت نخبگان از دهه ٤٠ تا کنون ،مطالب بسیاری در رسانه ها و تریبون های مختلف گفته و منتشر شده است.

اگرچه بیان مداوم این دلایل، آنها را تکراری ویکنواخت کرده ، ولی در لابلای صحبت های برندگان جوایز المپیادهای علمی و دانشجویان نخبه کشور- که این روزها در دانشگاههای آمریکا به تحصیل و تدریس مشغولند - نکات جالب توجهی وجود دارد که بیان آنها خالی از فایده نیست.

 

 

اگر نتوانیم تا سال ٢٠٢٠خودمان را حداقل در منطقه بالا بکشیم، آنوقت صادرات فاحشه تنها افتخار ما خواهد بود.

رحمانداد در کنارعوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که منجر به خروج نخبگان از کشور می شود، به عاملی دیگر اشاره می کند که آن را " فرهنگ دانشگاه شريف " می خواند. وی می گوید:" ثبت نام برای آزمون تافل و تکمیل فرم های تقاضا برای تحصیل در دانشگاههای مهم دنیا به خصوص آمریکا، به فرهنگ دانشگاه شریف تبدیل شده است . به این مفهوم که دانشجویان سال سوم و چهارم به صورت خودکار این دو اقدام را در برنامه هایشان گنجانده اند.

وی می افزاید:"این فرهنگ به طوری فراگیر شده که اگردانشجویی دست به این اقدامات نزند، زیر سوال می رود. به عبارت دیگر ، دانشجویان ناخودآگاه برای مهاجرت زیر نوعی فشارقرار دارند." رحمانداد معتقد است میل به مهاجرت در میان دانشجویان ایرانی به شدت بالا رفته است و گواه این ادعا ، میزان ایمیل های دریافتی از دانشجویان داخل ایران است که هر سال به تعدادشان افزوده می شود.

محمد حافظی - برنده مدال نقره المپیاد جهانی فیزیک ١٩٩٨ایسلند، که در دانشگاه هاروارد تحصیل می کند - نیز، با تاکید بر این نکته می گوید: " ورود به دانشگاه شریف به معنی خروج از دانشگاههای غرب است." او ادامه می دهد، در دانشگاه شریف سازو کاری وجود دارد که به طور خودکارمدارک دانشجویان را، برایشان به کشور مقصد ارسال می کند.

گرچه حافظی شکوفایی علمی را عامل مهم مهاجرت دانشجویان نخبه ایرانی می داند، اما می گوید شخصا به خاطر میلی که به سفر داشته از ایران خارج شده و آموخته های بسیاری از این سفر کسب کرده است.

دکترعلی نیری - فارغ التحصیل دانشگاه شریف که در دانشگاه هاروارد به تدریس و تحقیق اشتغال دارد - هم ، بر این باور است که گرچه اکثریت دانشجویان ایرانی در هنگام خروج از کشور دغدغه رشد و ترقی علمی دارند و کمتر بر اثر فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تن به مهاجرت می دهند ،اما این فشارها پس از پایان تحصیلات مانع بازگشت آنها به وطن می شود.

اما سالومه سیاوشی - دیگر فارغ التحصیل دانشگاه شریف ودانشجوی دوره دکترای مکانیک دانشگاه نورث ایسترن بوستون - دیدگاه متفاوتی دارد و می گوید که نخستین علت سفرش به آمریکا، شرایط سیاسی و اجتماعی ایران بوده است

به گفته او تجربه زندگی در کشوری که دختران در آنجا می توانند عاری از فشارهای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی زندگی کنند، بیش ازادامه تحصیل برایش اهمیت داشته است.

سیاوشی معتقد است دختر بودن و زندگی مستقل داشتن(در ایران ) ، خیلی سخت است. به همین دلیل ،او نیز- مانند بیشتر دانشجویان دختر که هرسال از ایران مهاجرت می کنند - از کشور خارج شده است. وی می افزاید : البته این کار را با نیت فرار از مشکلات انجام ندادم ، بلکه برای کسب تجربه جدید بود که ترجیح دادم درایران نمانم. به گفته وی اگر فرصت مهاجرت برای همه وجود داشت ، امروزچنین اقدامی تنها به نخبگان محدود نمی شد و اکثریت جامعه ایرانی به نوعی مهاجرت می کردند.

 

میزان مهاجرت دانشجویان

بیان آمارهای حیرت انگیز خروج دانشجویان و به ویژه استعدادهای درخشان از کشور، و تکذیب آن از سوی مقام های مسئول در داخل ، چنان به عادت تبدیل شده که فهم صحت و سقم ادعای هر کدام با ابهاماتی روبرو است.

 

 

 

سیستم کار در کشور آمریکا را عادلانه نمی دانم و دوست ندارم در این محیط کار کنم، اگر شرایط داخل سامان یابد حتما بر می گردم.

خروج سالیانه ١۵٠ تا ١٨٠هزار فارغ التحصیل ازایران، سبب شده که صندوق بین المللی پول ، کشور ما را از نظر فرار مغزها ،درمیان تمامی کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته، دارای رتبه نخست بداند.

هیچکدام از همکلاسی های دوران دبیرستان و دانشگاهم در ایران نبودند." براساس گزارش بی بی سی ، دکتر یزدانی - استاد دانشگاه بهشتی تهران- در جمع مدیران سازمان مدیریت و برنامه ریزی گفته است ٨٠ درصد المپیادی ها در خارج از کشور تحصیل می کنند. 
محمد حافظی با واقعی خواندن آمارها و تاکید بر عدم ثبت دقیق اطلاعات مربوط به مهاجرت دانشجویان ، از منظری دیگر به این ابهام پاسخ می دهد. ا و می گوید:" سال گذشته که برای سفری یک ماهه به ایران برگشتم.

وی می افزاید:" صد در صد دانشجویان شرکت کننده در المپیاد سال ١٩٩٨ از ایران خارج شده اند و تمامی گروه ما به جزیک نفرهمه دراینجا(آمریکا) هستند. 
حافظی معتقد است موضوع به المپیادی ها محدود نمی شود و ٨٠ تا ٩٠ درصد دانشجویان دانشکده فیزیک دانشگاه شریف حتما برای تحصیل در دانشگاههای خارجی اقدام می کنند، ولی وی اطلاع دقیقی در مورد میزان توفیق آنها دراخذ پذیرش ندارد. 

علی نیری نیز از زاویه ای دیگربه این موضوع نگاه می کند. او ضمن تاکید برصحت آمارهای اعلام شده ازخروج دانشجویان دانشگاه شریف ، می گوید آمار بازگشت دانشجویان مهمتر است. چرا که ازهر١٠دانشجوی ایرانی دانشگاههای خارج از کشور تنها ٣ نفر به ایران باز می گردند، در حالی که این رقم برای دانشجویان ژاپنی به ٩ نفر می رسد.

وی می افزاید:" از دوستان نزدیکم تنها یک نفر درایران مانده و از دانشجویان و اساتید ایرانی که اینجا (در آمریکا) با آنها در ارتباط بوده ام ، هنوز کسی (به ایران) برنگشته است.

سالومه سیاوشی نیز با تاکید برصحت آمارها ی حیرت انگیز می گوید:" حلقه همکلاسی هایم اینجا تکمیل شده و روند خروج نیز سریعتر شده است. چرا که اگر تا یکی دو سال پیش فقط دانشجویان شریف به اینجا ( آمریکا) می آمدند ، اینک با ورود دانشجویان دیگر دانشگاهها - حتی دانشگاه آزاد – هم روبرو هستیم.

 

چرا نخبگان بر نمی گردند؟

به گفته رحمانداد در حالی که ٧٠ تا ٨٠ درصد دانشجویان درموقع خروج ، از بازگشت سخن می گویند ، هیچکدام به ایران برنمی گردند. به گفته او همانطورکه " خروج" فرهنگ دانشگاه شریف شده، " ماندن" هم فرهنگ آمریکا است.

 

 

 

 

دانشجویان غیر ایرانی بیشتربه کشورهای خود برمی گردند، ولی ایرانی ها حاضر به بازگشت نیستند.

به همین سبب همه دانشجویان سال آخر دانشگاه در پی یافتن شغلی برای ماندن هستند. 
وی همچنین می گوید:" ولی این تمام ماجرا نیست. دانشجویان غیر ایرانی بیشتربه کشورهای خود برمی گردند، ولی ایرانی ها حاضر به بازگشت نیستند. چرا که وضعیت ایران را با اینجا می سنجند و بنابراین درانتخاب مسیر آینده شان جایی برای ایران باقی نمی ماند." 

به گفته رحمانداد نخبگان علاقمندند در محیطی زندگی کنند که بتوانند تاثیرگذار باشند و بیشتر خدمت کنند که هیچیک از اینها در ايران محقق نمی شود.

تجربه بازگشت به ایران برای آرمانگرایان -حتی آنهایی که انگیزه ای بسیار قوی برای این کارداشته اند- تنها " افسردگی" بوده است . به همین جهت بسیاری از ایشان پس از یکی دو سال مجدداً و برای همیشه به آمریکا باز می گردند.

بسیاری معتقدند مساله فرار مغزها و مهاجرت نخبگان را نباید سیاسی تلقی کرد، چرا که نخبگان برای شکوفایی استعدادهایشان مهاجرت می کنند و این پدیده در همه جای دنیا وجود دارد. ولی دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا باور دیگری دارند. محمد حافظی می گوید:" حتی با علم به اینکه سطح زندگی در ایران به هیچوجه با اینجا قابل مقایسه نیست ، همواره دوست داشتم به ایران بازگردم ،اما انتخاب احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور ایران تمام آرزوهایم را بر باد داد."

وی می افزاید:" برای بازگشت کلی برنامه ریزی کرده بودم ولی با شرایط ناامنی که دولت جدید به وجود آورده، دیگر نمی توانم به آن فکر کنم. به گفته حافظی، با کاستی ها می توان زندگی و برای جبران آنها تلاش کرد ، ولی با احساس ناامنی نمی توان کنار آمد. 

علی نیری نیز معتقد است هم مسائل سیاسی و هم غیر سیاسی در ماندن نخبگان در خارج از کشور دخیل است . نخبگان حاضر به زندگی در انزوا نیستند، چرا که انزوای مطلق ، مرگ دانشمندان است. او می گوید:" زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی - با آوردن دانشمندان جهان به ایران و برگزاری سمینارها و نشست های متعدد- رفته رفته فضا برای بازگشت دانشمندان فراهم می شد. همین موضوع می توانست تضارب آراء و دیدگاهها را به مجامع علمی ایران بیاورد، ولی در حال حاضر هیچ دانشمندی حاضر به سفر به ایران نیست. همانطور که چندی پیش به علت اظهارات ضد اسرائیلی دکتر احمدی نژاد، سفرآقای فرانک ویل چک- برنده جایزه نوبل فیزیک ٢٠٠٤- به ایران لغو شد. 

نیری می افزاید:" نبود آزادیهای سیاسی و اجتماعی ، به نخبگان اجازه بازگشت نمی دهد. به طوری که حتی مذهبی ترین دانشجویان نیز، دیگرحاضر نیستند به ایران برگردند." این استاد دانشگاه هاروارد می گوید:" دیگر نمی توانم به خود سانسوری تن دهم و می خواهم از حق آزادی بیان برخوردار باشم، لذا ناگزیرم که برنگردم." 

سالومه سیاوشی نیز می گوید اگردر آینده فشارهای سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی در ایران برداشته شود ، لحظه ای برای بازگشت درنگ نمی کنم. وی می افزاید: سیستم کار در کشور آمریکا را عادلانه نمی دانم و دوست ندارم در این محیط کار کنم، اگر شرایط داخل سامان یابد حتما بر می گردم.

 

جاده یکطرفه مهاجرت را چگونه دوطرفه کنیم؟ 

راه بازگشت نخبگان چیست؟ دانشجویان هر کدام برای این پرسش پاسخی دارند . رحمانداد می گوید :" نخبگانی که اینجا (آمریکا) هستند، یک شبه باز نمی گردند .این کار، نیازمند روندی است که طی آن، باید امکانات مادی و امکان تاثیرگذاری آنها بر تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، صنعتی و فرهنگی کشور مهیا شود." به گفته رحمانداد نخبگان چینی هم تا چند سال پیش برنمی گشتند، در حالی که اینک طرزفکرشان عوض شده است. چرا که کشورشان، جذابیت لازم را برای آنها ایجاد کرده است. باید آزادیهای سیاسی و اجتماعی از نخبگان دریغ نشود، تا آنها احساس نکنند جامعه شان استبداد زده است ، اتفاقی که در دوران خاتمی کلید خورد اما خیلی زود متوقف شد. 

وی پیشنهاد می کند حاکمیت بجای تلاش برای بازگرداندن نخبگان ، بهره مندی از آنها را- درهرجای دنیا که هستند- در دستور کار قرار دهد.

او با اشاره به نخبگان اسرائیل - که هر کجا باشند کمک به کشورشان را در برنامه دارند- می گوید: آسیای جنوب شرقی ، مکزیک و مراکش نیز همین روند را طی می کنند. بنابراین باید سیاست هایی اتخاذ شود تا از توانمندی های ایرانیان خارج از کشوراستفاده شود.

محمد حافظی نیز معتقد است با مسدود کردن راه مهاجرت نخبگان، مشکلی حل نمی شود. همانطور که فرانسه نیزدریافت که باید راه مهاجرت دانشجویانش را باز کند و به همین سبب قانون منع مهاجرت دانشجویان قبل ازاتمام تحصیل را، حذف کرد. باز نگشتن نخبگان نباید سبب ترس شود. بلکه باید دانست که آنها برای بازگشت تنها اطمینان خاطر و امکانات می خواهند. 

به گفته حافظی نخبگان بعد از مهاجرت خیلی تلاش می کنند ارتباطشان را با داخل حفظ کنند، ولی گام چندانی ازسوی حاکمیت (در این مورد) برداشته نمی شود. در حالی که اگر دولت ارتباط با نخبگان را حفظ کند، آنها به بازگشت تمایل بیشتری خواهند داشت. 

دکترعلی نیری استاد فیزیک، دراین زمینه می گوید با اینکه سطح زندگی درهندوستان - درمقایسه با ایران - به مراتب پائین تر است ،اما نخبگان هندی به بازگشت به کشورشان اعتقاد دارند و درعمل نیز چنین می کنند. چرا که جامعه علمی هندوستان از انزوا خارج شده و مردم این کشوراز آزادی های سیاسی و اجتماعی برخوردارند. وی به اقدامات دولت هاشمی رفسنجانی اشاره می کند و می گوید در آن دوره - برای سفر به ایران و تدریس در دوره های کوتاه مدت - فرصتی برای اساتید ایرانی خارج از کشور مهیا شد. این اقدام گام مهمی برای برقراری ارتباط با ایرانیان خارج از کشور بود. از سوی دیگر بسیار ی از ایرانیان در سیاست و اقتصاد آمریکا وارد شده و ایفای نقش می کنند. اگردولت بتواند ازاین نیروی بالقوه به نفع جامعه ایران استفاده کند، متوجه می شود که سرمایه اش را هدر نداده است.

نیری، بی تفاوتی حکومت به مساله مهاجرت نخبگان را بسیار زیانبار می داند و معتقد است این بی تفاوتی فاجعه ای مدیریتی در پی داشته است و اینک شایستگان ، در مدیریت کشور کمترین نقش را ایفا می کنند. بخش صنعت ما علاوه بر متخصصین، نیازمند مدیران کاردان است تا نخبگان بتوانند زیر دست آنها به شکوفایی صنعت کشور خدمت کنند و تا این مهم سامان نیابد ما همچنان عقب مانده خواهیم ماند . وی به تولید همزمان خودرو در دو کشور ایران و کره اشاره می کند و می گوید:" فرهنگ کار و مدیریت نخبه پرور کره ای ها، این کشور را نجات داد ولی ما در این صنعت - که یکی از مهمترین صنایع کشور است - نیز راه به جایی نبردیم." 

وی آنگاه به نبود ارتباط بخش صنعت با دانشگاه در ایران اشاره می کند و می گوید:" تا زمانی که صنعت خود را بی نیاز از دانشگاه احساس می کند، ما به توسعه دست نمی یابیم."

نیری می افزاید:" در دوره انقلاب فرهنگی ٣ سال دانشگاه های ایران تعطیل بود ولی هیچ آسیبی ازاین بابت متوجه صنعت نشد. چرا که صنعت ما به دانشگاه وابسته نیست." ولی در جامعه آمریکا اگر یک ماه دانشگاه تعطیل شود، صنعت نیزتعطیل خواهد شد. نیری معتقد است اقتصاد و تکنولوژی ایران در وضعیت بحرانی است و می گوید:" اگر نتوانیم تا سال ٢٠٢٠خودمان را حداقل در منطقه بالا بکشیم، آنوقت صادرات فاحشه تنها افتخار ما خواهد بود. وی راه گذر از بحران موجود را تقویت و توسعه علوم انسانی می داند و می گوید:" جامعه ایران نیازمند نظریه پردازان در حوزه مسائل علوم انسانی است، تا با ارتقاء فرهنگی جامعه ایران، مسیر توسعه را هموار کنند." 

سیاوشی نیز دراین خصوص باور دارد که کارآمد نبودن مدیریت ، اقتصاد متزلزل ، نبود آزادی های سیاسی و اجتماعی و عدم امکان بازگشت دانشجویان درطول زمان تحصیل، از جمله دلایل برنگشتن نخبگان است. او می افزاید :" تا زمانیکه مدیریت در کشور بر مبنای شایسته سالاری نیست، نمی توان روند پرشتاب مهاجرت نخبگان را کند کرد." 

وی مهاجران را به دو دسته تقسیم می کند و می گوید:" یک دسته افراد برای ارتقای سطح علمی مهاجرت می کنند که دولت نه قادر به نگه داشتن اینهاست و نه باید دراین راه بکوشد. ولی دسته دوم افرادی هستند که انگیزه های دیگری جز مسایل علمی دارند. این عده در صورت رفع دغدغه هایشان در کشور می مانند و اگر هم مهاجرت کنند، باز می گردند." وابستگی های عاطفی، مهمترین عامل بازگشت.

گروه مطالعات ایرانی دانشگاه ام آی تی طی دو سال تحقیق و پژوهش درمورد موضوع بازگشت نخبگان، دریافته است که وابستگی های عاطفی مهمترین عامل این ااقدام بوده است. براساس نتایج این پژوهش که در اختیار نگارنده قرار گرفته ، افراد شرکت کننده درتحقیق، در پاسخ به این پرسش که چرا به ایران بازگشته اند، علت اصلی را نیاز به خانواده محوری، میل به تاثیر گذاری بر روند تحولات جامعه و نارضایتی از زندگی بر پایه چگونگی کار در غرب عنوان کرده اند .

نتایج این پژوهش نشان می دهد برخی از پاسخ دهندگان از بازگشت بسیار ناراضیند و خواهان مهاجرت دوباره هستند. در حالی که گروهی دیگرکه به اهدافشان رسیده اند، از تصمیم خود خرسندند و معتقدند فرصت های بالقوه دربخش صنعت کشور همچون صنایع جدید از جمله آی تی، مشاوره و بازار اقتصادی وجود دارد. با این حال این عده نیزبراین باورند که امکان کارآفرینی ، در سطح دانشگاهها است. 

بیشتر پاسخ دهندگان عنوان کرده اند که ناآشنایی با فرهنگ جامعه ایران را مهمترین چالشی می دانند که پس از بازگشت پیش رو دارند. کاغذ بازی (بوروکراسی) اداری و مقاومت در برابر ایجاد تحول ، کمبود صداقت ، بی اعتنایی به کار کیفی و کمبود کارکنان کیفی از دیگر چالش های عنوان شده است.

بر اساس این گزارش پاسخ دهندگان بودن با خانواده، خروج از نزوا، خدمت به وطن، حس تاثیرگذاری در جامعه و داشتن دانشجویان خلاق و مستعد را از مهمترین دستاوردهای پس از بازگشتشان می دانند. آنها در عین حال به نخبگانی که به فکر برگشت هستند چنین توصیه می کنند که واقع گرا باشند.

 

در خصوص میزان تاثیر گذاری روی تحولات ایران، خیال پرداز نباشند. 

با انتظارات پایین به ایران سفر کنند و منتظر استقبال نباشند. 

روی قول هایی که از داخل به آنها داده شده ، حساب نکنند.

متواضع باشند و به قوانین و مقررات اجتماعی تن دهند. 

برای تغییر کاغذ بازی اداری تلاش نکنند.

پیدا کردن سر پلهای ترفیع را فراموش نکنند. 

پلهای پشت سر را خراب نکنند.

 

گروه مطالعات ایرانی دانشگاه ام آی تی در توزیع جامعه آماری، با اشاره به مشکلات موجود برای برقراری ارتباط با نخبگان بازگشته به کشور، آورده است که این نتایج پس از جمع آوری پاسخ ده نفر از نخبگانی به دست آمده که پس از سالها زندگی در غرب به ایران بازگشته اند.

 

 

واشنگتن پریزم


 

 

 

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 

26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40

آخرین مقالات


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

LEIBNITZ'S MONADS & JAVADI'S CPH

General Science Journal

World Science Database

Hadronic Journal

National Research Council Canada

Journal of Nuclear and Particle Physics

Scientific Journal of Pure and Applied Science

Sub quantum space and interactions from photon to fermions and bosons

مرز بین ایمان و تجربه  

نامه سرگشاده به حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی

آرشیو موضوعی

اختر فیزیک

اجتماعی

الکترومغناطیس

بوزونها

ترمودینامیک

ذرات زیر اتمی

زندگی نامه ها

کامپیوتر و اینترنت

فیزیک عمومی

فیزیک کلاسیک

فلسفه فیزیک

مکانیک کوانتوم

فناوری نانو

نسبیت

ریسمانها

سی پی اچ

 فیزیک از آغاز تا امروز

زندگی نامه

از آغاز کودکی به پدیده های فیزیکی و قوانین حاکم بر جهان هستی کنجکاو بودم. از همان زمان دو کمیت زمان و انرژی بیش از همه برایم مبهم بود. می خواستم بدانم ماهیت زمان چیست و ماهیت انرژی چیست؟


 

 

free hit counters

Copyright © 2013 CPH Theory

Last modified 12/22/2013