English

Contact us

نظر دهید

تماس با ما

فارسی

Welcome to CPH Theory Siteبه سایت نظریه سی پی اچ خوش آمدید

 

 

نظریه سی پی اچ بر اساس تعمیم سرعت نور از انرژی به ماده بنا شده است.

اخبار

آرشیو مقالات

 

سی پی اچ در ژورنالها

   

 

ویژگیهای یک نظریه خوب علمی

 

 

 


اگر همواره مانند گذشته بیندیشید،

همیشه همان چیزهایی را به دست می آورید که تا به حال کسب کرده اید.

 فاينمن

 

يك نظريه خوب يا يك ايده خوب اگر درست باشد، همواره وسيع تر و غنى تر از آن چيزى است كه حتى بنيانگذار آن ايده ممكن است در زمان خويش تصور كند. درباره يك نظريه دقيقاً براساس اين نوع پيشرفت ها قضاوت مى شود، هنگامى كه هر لحظه واقعيت هاى بيشتر و بيشترى به دامن آن مى افتند، حتى اگر در ابتدا قابل پيش بينى نباشد كه اين همه بار دهد.( ژاك لوسين مونو)

 

ژاك لوسين مونو (J.monod) ( ۱۹۱۰_۱۹۷۶) در پاريس به دنيا آمد . در سال 1934 استاديار جانورشناسى شد و  درباره منشاء حيات به تحقيق پرداخت. در سال 1953 رئيس گروه زيست شيمى سلولى شد. در سال 1958 درباره ساخت آنزيم در باكترى جهش يافته با فرانسوا ژاكوپ (F.Jacob) و آرتور پاردى (A.Pardee) به همكارى پرداخت. مونو و ژاكوب  جايزه نوبل پزشكى يا فيزيكى سال 1965را گرفتند، جايزه اى مشترك با آندره لوف (A.Lwoff) كه او هم روى ژنتيك باكترى كار مى كرد. در سال 1971 مونو مدير انستيتو پاستور شد و در همان سال كتاب پرفروش «تصادف و ضرورت» را به چاپ رساند.

 او در اين كتاب استدلال مى كند كه حيات در اثر تصادف پديد آمده و در نتيجه پيامد ناگزير فشار هاى ناشى از انتخاب طبيعى به وضعيت كنونى درآمده است. اين كتاب با همين عنوان توسط "حسين نجفى زاده"  ترجمه و در سال 1359  منتشر شده است. متن زير قسمتي از سخنراني "مونو" اوست:... آنچه همواره كاملاً ديده نشده آن است كه در واقع نظريه انتخابى تكامل،  از آنچه خود داروين مى دانست يا دريافته بود، محتواى پيش بينانه غنى ترى دارد.  منظورم از «محتواى غنى تر» آن است كه وقتى نظريه تكامل انتخابى تدوين شده، آن طور كه داروين در سال 1859 اين كار را كرد، بايد پيامد هاى خاصى به دنبال داشته باشد، حتى اگر واضع آن نظريه _ در اين مورد داروين _ اين پيامد ها را نديده باشد (كه در روزگار او به سختى امكان داشت). اين پيامد ها گاهى از خود نظريه انتخابى يا حتى خود زيست شناسى نيز فراتر مى روند.

به نظرم يكى از قابل توجه ترين مثال ها مباحثه مشهور ميان لردكلوين و داروين است، مباحثه اى كه داروين گمان مى كرد در آن شكست خورده است. داروين به خوبى از اين واقعيت آگاه بود كه اگر قرار است نظريه اش پذيرفتنى باشد لازم است گستره پهناورى از زمان در اختيار تكامل باشد تا موجودات زنده پديد آيند و او از صدها ميليون سال سخن مى گفت؛ چندصد ميليون سال، البته بدون آنكه قادر باشد به هيچ رقم دقيقى اشاره كند.

كلوين كه هم يكى از بزرگ ترين فيزيكدانان زمان خويش، بزرگ ترين ترموديناميك دان در تمام ادوار، و هم مردى عميقاًً مذهبى بود (كه احتمالاً بر موضع گيرى او بى تاثير نبوده است)، با محاسباتش ثابت كرد كه عمر منظومه شمسى نمى تواند از حدود ۲۵ ميليون سال تجاوز كند. اين مقدار به وضوح براى داروين كافى نبود و او را واداشت كه تقريباً تا ساير تفسيرها از خود تكامل عقب نشينى كند. كلوين اگرچه بسيار مذهبى بود اما يكى از دانشمندان بزرگ قرن نوزدهم انگلستان بود و به عنوان مدلى از انرژى خورشيد يك تل هيزم را در نظر داشت.

او هيچ گزينه ديگرى نداشت و با محاسبه اتلاف انرژى از يك تل ذغال به اندازه خورشيد، توانست نتيجه بگيرد كه غيرممكن است كه فرض كنيم خورشيد مى تواند بيش از بيست و پنج ميليون سال عمر كند _ كه تازه براى يك توده زغال برآورد نسبتاً خوبى است. البته اكنون مى دانيم كه او اشتباه مى كرد و انرژى خورشيد از انرژى هسته اى حاصل مى شود، در واقع از گداخت هسته اى، چنانكه مى توان گفت كه كشف انرژى هسته اى، يا گداخت، يا در حقيقت كشف معادله مشهور اينشتين كه ماده را به انرژى مربوط مى كند، تلويحاً در نظريه انتخابى تكامل داروين گنجانده شده بود. خارق العاده است اما واقعيت دارد.

يك نظريه خوب يا يك ايده خوب اگر درست باشد، همواره وسيع تر و غنى تر از آن چيزى است كه حتى بنيانگذار آن ايده ممكن است در زمان خويش تصور كند. درباره يك نظريه دقيقاً براساس اين نوع پيشرفت ها قضاوت مى شود، هنگامى كه هر لحظه واقعيت هاى بيشتر و بيشترى به دامن آن مى افتند، حتى اگر در ابتدا قابل پيش بينى نباشد كه اين همه بار دهد. ... پيشرفت ژنتيك مولكولى يا زيست شناسى مولكولى، در واقع نظريه تكامل را فوق العاده پربار ساخته و بسيارى از نكات نهفته در آن را آشكار كرده است.

زيست شناسى مولكولى در مفهوم تكامل، انقلابى پديد نياورده، بلكه در عوض آن را هم دقيق تر و هم محكم تر ساخته است. در توصيف هايش نظريه اى محكم تر است، نظريه اى محكم تر است از اين نظر كه حرف هاى بيشترى براى گفتن دارد و به اين ترتيب نسبت به معيار ابطال پذيرى پوپر خيلى حساس تر مى شود. مى خواهم بگويم كه نظريه تكامل تنها اكنون كامل مى شود كه ما از اين مراحل پايه، پديده هايى كه وجودشان بايد ضرورى فرض شود و معلوم شده كه هم در تكوين موجودات زنده، هم در وراثت صفات آنها و هم در تكامل به كار مى آيند، تفسيرى فيزيكى داريم...

حاصل كار تمام اينها آن است كه نتيجه بگيريم گفتن اينكه تكامل قانون است يا حتى اينكه تكامل قانون موجودات زنده است، صرفاً يك خطاى مفهومى است. اين اشتباه است. اولويت موجودات زنده تكامل يافتن نيست بلكه برعكس در حفظ وضع موجود است. اولويت موجودات زنده داشتن ساختار و مكانيسمى است كه دو چيز را تضمين كند: 

۱- توليدمثل وفادار به تيپ خودساختار  ۲- توليدمثلى به همان اندازه وفادار به تيپ

 در هر تصادفى كه در ساختار رخ مى دهد. وقتى اين دو موجود باشد، تكامل هم وجود خواهد داشت، زيرا به اين ترتيب تصادف ها حفظ خواهند شد. آنگاه تصادف ها مى توانند از نو تركيب شوند و انتخاب طبيعى را امكان پذير سازند، تا معلوم شود آيا معنايى دارند يا خير. تكامل قانون نيست، تكامل پديده اى است كه هرگاه ساختار هايى از اين نوع موجود باشند رخ مى دهد.
... [اما]  چرا اين مقاومت مدام وجود دارد، اين طرد نظريه تكامل .

 فكر مى كنم تفسير اين مسئله فوق العاده ساده است. در انسان اين مفهومى بسيار كهن و عميقاً ريشه دار است كه هر چيزى كه وجود دارد به ويژه خود انسان، دليلى بسيار خوب و الزام آور براى وجود دارد. آن جنبه از نظريه تكامل كه براى بسيارى از مردم روشن انديش، چه دانشمند يا فيلسوف، و چه ايدئولوژيست هايى از انواع گوناگون غيرقابل پذيرش است، آن جنبه كاملاً تصادفى است كه در صورت پذيرش اين نظريه، وجود انسان، جامعه و نظاير آن بايد از آن برخوردار شوند. چنانچه اين نظريه را بپذيريم بايد نتيجه بگيريم كه پيدايش حيات بر زمين احتمالاً پيش از آنكه روى دهد پيش بينى ناپذير بود.

بايد نتيجه بگيريم كه وجود هرگونه خاص رويدادى بى نظير است، رويدادى كه تنها يك بار در كل جهان رخ داده و در نتيجه اين رويداد نيز اساساً و كاملاً پيش بينى ناپذير است، از جمله در مورد گونه اى كه ما باشيم، يعنى گونه انسان ،  ما بايد گونه خودمان را نيز مانند هرگونه ديگر در نظر بگيريم- ما يك گونه منفرد هستيم، يك پديدار منفرد _ و بنابراين پيش از آنكه ظاهر شويم پيش بينى ناپذير بوديم. ما نه تنها نسبت به جهان بلكه حتى نسبت به ساير موجودات زنده كاملاً تصادفى هستيم. ممكن بود ما نيز مانند آنها اينجا نباشيم و پديد نياييم.

 

 

 

منبع: آرمان و اندیشه


 

 

 

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 

26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40

آخرین مقالات


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

LEIBNITZ'S MONADS & JAVADI'S CPH

General Science Journal

World Science Database

Hadronic Journal

National Research Council Canada

Journal of Nuclear and Particle Physics

Scientific Journal of Pure and Applied Science

Sub quantum space and interactions from photon to fermions and bosons

مرز بین ایمان و تجربه  

نامه سرگشاده به حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی

آرشیو موضوعی

اختر فیزیک

اجتماعی

الکترومغناطیس

بوزونها

ترمودینامیک

ذرات زیر اتمی

زندگی نامه ها

کامپیوتر و اینترنت

فیزیک عمومی

فیزیک کلاسیک

فلسفه فیزیک

مکانیک کوانتوم

فناوری نانو

نسبیت

ریسمانها

سی پی اچ

 فیزیک از آغاز تا امروز

زندگی نامه

از آغاز کودکی به پدیده های فیزیکی و قوانین حاکم بر جهان هستی کنجکاو بودم. از همان زمان دو کمیت زمان و انرژی بیش از همه برایم مبهم بود. می خواستم بدانم ماهیت زمان چیست و ماهیت انرژی چیست؟


 

 

free hit counters

Copyright © 2013 CPH Theory

Last modified 12/22/2013