جدول 2
بسیاری از فیزیکدانان اعتقاد دارند بزرگترین چالش فیزیک در
قرن بیست و یکم به تحقیقات روی ذرات هگز مربوط می شود. اما
سئوال این است که اصولاً هگز چیست؟ کلمه هگز
اولین بار در سال 1960 توسط پتر هگز وارد
فیزیک شد. ایده اساسی چنین است که تمام ذراتی که با یکدیگر
کنش و واکنش دارند، کنش آنها توسط یک میدان اعمال می شود
که توسط ذره هگز بوزون حمل می شوند.
مشكلات نسبيت و مكانيك كوانتوم
بنا بر نسبيت، گرانش اثر هندسي جرم بر فضاي اطراف خود
است. كه فضا-زمان ناميده مي شود. يعني جرم فضاي اطراف خود
را خميده مي كند و مسير نور در اطراف آن خط مستقيم نيست،
بلكه منحني است.
در سال 1919 انحنای فضا را هنگام كسوف كامل
خورشید با نوری كه از طرف ستاره ی مورد نظری به سوی زمین
در حركت بود و از كنار خورشيد می گذشت مورد تحقيق قرار
دادند كه با پیشگویی نسبيت تطبیق می كرد. این موفقيت بسيار
بزرگی برای نسبيت بود. از آن زمان به بعد توجه به ساختار
هندسی و خواص توپولوژيك فضا بررسی واقعیت های فيز يكی را
به حاشیه راند. مضافاً اين كه گرانش را از فهرست نیروهای
اساسی طبيعت در فيزيك نظری حذف كرد.
مشكلات اساسی نسبيت را می توان به صورت زير فهرست كرد:
1-
مشكل نسبيت با مكانيك كوانتوم: مكانيك
كوانتوم ساختار ریز و كوانتومی كميت ها و واكنش متقابل
آنها را مورد بررسی قرار می دهد. به عبارت ديگر نگرش
مكانيك كوانتوم بر مبنای كوانتومی شكل گرفته است. در این
زمينه تا جايی پيش رفته كه حتی اندازه حركت و برخی دیگر از
كميتها را كوانتومی معرفی می كند. این نتايج بر مبنای
يكسری شواهد تجربی مطرح شده و قابل پذيرش است. علاوه بر آن
تلاشهای زيادی انجام می شود تا پديده
های بزرگ جهان را با قوانين شناخته شده در مكانيك كوانتوم
توجيه كنند. حال به نسبيت توجه كنيد كه فضا-زمان را پيوسته
در نظر می گيرد. بنابراين نسبیت با مكانيك كوانتوم
ناسازگار است. تلاشهای زيادی انجام شده تا به طريقی يك
همانگی منطقی و قابل قبول بين نسبيت و مكانيك كوانتوم
ايحاد شود. در اين مورد كارهای ديراك شايان توجه است كه
مكانيك كوانتوم نسبيتی را پايه گذاری كرد و آن را توسعه
داد. اما در مورد نسبيت عام موفقیت چندانی نصيب فيزيكدانان
نشده است.
2-
پيچيدگی و عدم وجود تفاهم در نسبيت: پيچيدگی
نسبيت موجب شده كه تفاهم منطقی بين فيزيكدانان در مورد
نتايج و پيشگويی های نسبيت وجود نداشته باشد. به عبارت
دیگر نسبيت شديداً قابل تفسير است. اين تفاسيرگاهی چنان
متناقض هستند. البته
اين برداشتهای متفاوت از نسبيت ناشی از گذشت زمان نيست،
بلكه از آغاز حتی برای خود اينشتين كه نسبيت را مطرح كرد
وجود داشت. به عنوان مثال: اينشتين از سال 1917 شروع به
تدوين يك نظريه قابل تعميم به عالم کرد.
وی با مشكلات حل نشدنی رياضی برخورد كرد. به همين دليل در
معادلات گرانش عبارت مشهور " پارامتر عالم " را وارد كرد.
ملاحظات وی در اين موضوع بر دو فرضيه مبتنی بود.
الف- ماده
دارای چگالی متوسطی در فضاست كه در همه جا ثابت و مخالف
صفر است.
ب- بزرگی
" شعاع " فضا به زمان بستگی ندارد.
در
سال 1922 فریدمان نشان داد كه اگر از فرضیه دوم چشم پوشی
شود، می توان فرضیه اول را حفظ كرد بی آنكه در معادلات به
پارامتر عالم نيازی باشد. فريدمان بر اين اساس يك معادله ی
دیفرانسيل به صورت زير ارائه كرد:
(dR/dt)2 -
C/R+K=0
در واقع سالها قبل از كشف هابل در مورد انبساط فضا،
فریدمان دقیقاً كشفيات او را پيش بينی كرده بود. معادله ی
فريدمان معادله ی اصلی كيهان شناخت نيوتنی است و بدون
تغيير در نظريه نسبيت عام نيز صادق است. اينشتين بر همه
نتايج به دست آمده توسط فريدمان اعتراض كرد و مقاله ای نيز
در اين باب انتشار داد. سپس حقايق را در فرضيه فريدمان ديد
و با شجاعت كم نظيری طی نامه ای كه برای سردبير مجله
آلمانی فرستاد به اشتباه خود در محاسباتش اعتراف كرد.
بيشتر مشکلات
نسبيت ناشی از خواصی است كه به علت وجود ماده برای فضا
قايل می شوند. كه در آن هندسه جای فیزيك را می گيرد. زمانی
پوانكاره گفته بود كه اگر مشاهدات ما نشان دهد كه فضا
نااقلبدسی است، فيزيكدانان می توانند فضای اقليدسی را قبول
كرده و نيروهای جديدی وارد نظريه های خود كنند. اما نسبيت
چنین نكرد و ماهيت پديده های فيزيكی را به دست فراموشی
سپرد. هرچند پديده های فيزيكی را بدون ابزار محاسباتی، اعم
از جبری و هندسی نمی توان توجيه كرد، اما فيزيك نه هندسه
است و نه جبر، فيزيك، فيزيك است وبس!!!
3-
مشكل گرانش نيوتنی در نسبيت همچنان باقی است: در
نسبيت فضا-زمان دارای انحناست. هرچه ماده بيشتر و چگالتر
باشد، انحنای فضا بيشتر است. سئوال اين است كه اين انحنای
فضا تا كجا می انجامد؟ در نسبيت فضا می تواند چنان تابيده
شود كه حجم به صفر برسد. برای آنكه ماده بتواند چنان بر
فضا اثر بگذارد كه حجم به صفر برسد، بايد جرم به سمت بی
نهايت ميل كند. يعنی نسبيت نتوانست مشكل قانون گرانش را در
مورد تراكم ماده در فضا حل كند، علاوه بر آن بر مشكل
افزود. زيرا قانون نيوتن می پذيرد كه ماده تا بی نهايت می
تواند متمركز شود، اما حجم صفر با آن سازگار نيست. اما
نسبيت علاوه بر آن كه می پذيرد ماده می تواند تا بی نهايت
متراک متراكم شود، پيشگويی می كند كه حجم آن نيز به صفر می
رسد.
راه حل ها
1- مشاهدات تجربی و
قوانین شناخته شده در فیزیک کوانتوم نشان
می دهد كه قانون جهانی گرانش نيوتن (يا حجم صفر نسبيت)
بايد مجدداً مورد بررسی قرار گيرد.
2- قانون دوم نيوتن نياز به برسی مجدد
دارد، اما نه به گونه ایكه
افزايش جرم (انرژی) را تا بینهايت بپذيرد. جرم-انرژی
بينهايت در نسبيت مانند سرعت بی نهايت در مکانيك
نيوتنی غير واقعی و با مشاهدات تجربی ناسازگار است.
3-
ساختار هندسی فضا تابع چگالی ماده است كه از نيروی گرانش
آن ايجاد می شود. به عبارت ديگر اين نيروی گرانش است كه
ساختار هندسی فضا را شكل می دهد، نه شكل هندسی فضا موجب
ايجاد پديده ای می شود كه ما آن را گرانش می ناميم. در
واقع گرانش نه تنها يك نيروی اساسی است، بلكه منشاء توليد
انرژی است.
4-
در ساختار كلان حهان همان قانونی حاكم است كه در كوچكترين
واحدهای كميت های طبيعت حاكم است. يعنی قوانين جهان
ميكروسكپی را می توان به جهان ماكروسپی تعميم داد.
نتيجه:
مكانيك
كلاسيك، مكانيك كوانتوم و نسبيت را بايد همزمان مورد بررسی
مجدد قرار داد و به
باور شهودی صاحب این قلم این كار را
باید با تعریف ساختمان فوتون انجام داد. همانطور که در
نظریه سی. پی. اچ. مطرح
شده است.
نظريه ريسمانها
چرا نظريه ريسمانها مطرح شد؟
در مدل استاندارد ذرات بنيادی، به ذرات به عنوان نقاطی
توجه می شد كه در فضا حركت می كنند و بوسيله ترسيم يك خط
رديابی می شود كه جهان حط می نامند . برای بررسی كنش آنها
كه در طبيعت مشاهده می شود، درجات آزادی آنها فقط
شامل مكان و سرعت، همچنين جرم، بار الكتريكی و رنگ (كه
پيوند بار الكتريكی و كنش قوی است) يا اسپين مورد توجه
است.
مدل استاندارد كالبد نظريه ميدان كوانتومی را طراحی می كند
كه ابزاری به دست می دهد تا نظريه ها را طوری بسازيم كه
شامل مكانيك كوانتوم و نسبيت خاص نيز باشند. با اين
ابزارها، نظريه ها طوری طرح ريزی می شوند كه موفقيت بزرگی
برای توضيح چهار كنش (نيروی) شناخته شده در طبيعت را
داشته باشند. به علاوه يك موفقيت بزرگ برای يكسان سازی بين
نيروی های الكترومغناطيس و هسته ای ضعيف به دست آمده كه
الكتروويك ناميده می شود و نطرها را به سوی كنش هسته ای
قوی سوق می دهد.
اما متاسفانه چهارمين كنش (نيرو)، يعنی گرانش كه به طور
زيبايی در نسبيت عام اينشتين تشريح شده در اين طرح ديده
نمی شود. و همه ی تلاشها برای به دست آوردن نسبيت عام از
نظريه ميدان كوانتومی بيهوده بوده است.
به عنوان مثال نيروی بين دو گراويتون (ذراتی كه نيزوی
گرانش را حمل می كنند)، بی نهايت می شود و ما نمی دانيم
چگونه اين بی نهايت را مي توان توجيه كرد.
در نظريه ريسمانها تعداد بيشماری انواع ذرات با يك سنگ
بنای اساسی يعنی "ريسمان" جايگزين می شود. ریسمان یک مقدار
بسیار کوچک انرژی است.
اين ريسمانها می توانند شبيه حلقه به يكديگر بسته شوند يا
نظير مو باز شوند. همچنانكه ريسمان در زمان حركت می
كند، يك لوله يا صفحه را ترسيم می كند و با توجه به شرايط
باز يا بسته می شود.
بعلاوه ريسمان آزاد است كه نوسان كند و نوسانات مختلف
ريسمانها ذرات مختلف را به نمايش می گذارد، از اين رو جرم
های مختلف يا اسپين مختلف را ترسيم می كند.
يك طريق نوسان موجب می شود كه ريسمان به صورت الكترون جلوه
گر شود و نوع ديگر به صورت فوتون ظاهر می شود. در اينجا
حتی يك جلوه ی آن توضيح دهنده گراويتون است. گراويتون ذره
ای است كه نيروی گرانش را حمل می كند و اين دليل
بسيار مهمی است كه چرا نظريه ريسمانها تا اين اندازه مورد
توجه قرار می گيرد.
نكته اينجا است كه ما می توانيم كنش دو گراويتون را
در نظريه ريسمانها احساس كنيم و اين چيزی است كه نظريه
ميدان گرانشی توان آن را ندارد. در اينجا بی نهايتی وجود
ندارد! بنابراين اين نخستين موفقيت نظريه ريسمان بود كه
شامل گرانش كوانتومی می شد كه شبيه نسبيت عام در فاصله های
بزرگ می شود.
علاوه بر آن نظريه ريسمان ضرورتاً دارای چنان درجه آزادی
است كه بتواند ساير كنش ها را به خوبی توضيح دهد.
از اين رو اميد بخش است كه نظريه ريسمان قادر است چهار
نيروی شناخته شده را يكسان سازی كند و به صورتی ساده در يك
نظريه تحت عنوان " يك نظريه برای همه چيز" مطرح كند.
از ريسمان تا ابرريسمان
ذرات شناخته شده در طبيعت به صورت زير دسته بندی می شوند
ذراتی كه دارای اسپين درست هستند كه بوزون ناميده می شوند
و ذراتی كه دارای اسپين نادرست هستند كه فرميون ناميده می
شوند
دسته اول نيروها را حمل می كنند، به عنوان مثال فوتون
نيروی الكترومغناطيس را حمل می كند، گلوئون نيروی قوی هسته
ای را حمل می كند و گراويتون نيروی گرانش را حمل می كند.
در نهايت ماده نظير پروتون از كوارك ساخته شده اند.
نظريه اصلی ريسمان تنها ذرات بوزون را توضيح می داد، از
اين نظر آن را نظريه بوزونيك ريسمان می گويند.
اين نظريه فرميون ها را توضيح نمی داد. بنابراین كوارك و
الكترون را شامل نمی شد
با مطرح كردن ابر تقارن برای نظريه بوزونيك ريسمان، ما می
توانيم يك نظريه جديد به دست آوریم كه هر دو نيرو و ماده
را توضيح دهد كه جهان از آنها ساخته شده است و اين نظريه
ابر ريسمان است
در اينجا سه نوع نظريه ابر ريسمان وجود دارد كه حس می شود
و نشان دادن آنها بدون رياضيات ناسازگارند
در دو تا از آنها شيئی اساسی يك ريسمان بسته است، در
حاليكه در سومی ريسمان باز سنگ بنای آن است
علاوه بر آن با بهترين امتزاج خصوصيات نظريه بوزونيك
ريسمان و ابر ريسمان، ما می توانيم دو نظريه ريسمان ديگر
بيافرينيم
در هر صورت اين تنوع در نظريه ريسمان يك آشفتگی است. اگر
ما برای يك نظريه برای همه چيز تلاش كنيم، پنج تا از انها
را خواهيم داشت كه قوی ترين آنها ام-تئوری خواهد بود
بعدهای اضافی
بزرگترين مسئله قابل استناد در نظريه ريسمان اين است كه
فضا- زمان ده بعدی است. در نگاه اول احتمالاً چنين به نظر
می رسد كه اين دليلی است برای كنار گذاشتن كل نظريه كه
مشاهدات ما نشان می دهد تنها سه بعد برای فضا و يك بعد
برای زمان داريم. در هر صورت اگر ما فرض كنيم كه شش بعد
ديگر محكم به يكديگر يیچيده شده، آنگاه ديگر ما از هستی
دور نشده ايم. عقيده چنين است كه درجات آزادی بار الكتريكی
يك الكترون شامل ابعاد اضافی بيشتری خواهد بود
اصل اينكه فشردگی ابعاد ممكن است ما را به يك نظريه يكسان
سازی رهنمود شود، جديد نيست و به دهه يكهزارو نهصد و بيست
و به نظريه های كالوتسا و كلين بر می گردد، از اين رو
نظريه ريسمان نهايت نظريه کالوتسا-كلين
است
برای
سادگی، معمولاً فرض می شود كه اين شش بعد اضافی به شش
حوزه پيچيده شده اند.
نظریه سی.
پی. اچ
Theory of CPH
مقدمه
از نظر نیوتن نیروی گرانش صرفاً یک تابع از جرم و فاصله
بین دو جسم بود. از نظر اینشتین گرانش اثر هندسی فضا- زمان
بود. اینشتین این نگرش را با یک سری معلادلات پیچیده و
پیشرفته توسعه داد و خواص هندسی فضا را تحلیل کرد. به همین
دلیل هیچ کس به ماهیت گرانش توجه نکرد و همه تلاش ها معطوف
به تشریح خواص هندسی فضا شد.
علاوه بر آن هم ارز سازی نیروهای گرانش و الکترومغناطیس
دغدغه خاطر بسیاری از فیزیکدانان بزرگ نظیر کالوتسا و
کلین (بینیان گزاران نظریه ریسمانها) بود. اینشتین نیز 35
سال از عمر خود را در این زمینه سپری کرد. امروز
حدود 50 سال پس از در گذشت او فيزيكدانها موفق شده اند
نشان دهند كه در درجه حرارتها و انرژيهاي بسيار بالاتفاوت
بين نيروي الكتروو مغناطيسي و نيروي ضعيف از بين مي رود
امكان دارد كه در در جه حرارتها و انرژي ذره اي خيلي
بالاتر تفاوت بين نيروي قوي و نيروي ضعيف و همچنين تفاوت
بين "لپتونها " و "كواراكها " نيز از بين برود به گونه اي
كه فقط يك ذره اوليه و يك نيروي اوليه وجود داشته باشد
چنين روابطي را حتي با بزرگترين شتابدهنده ها نيز نمي توان
برقراركرد ولي "فرضيه وحدت نيروها " احتمالاَ مي توانسته
مدت بسيار كوتاهي پس از "انفجار اوليه " وجود داشته باشد
يعني زماني كه هنوز تمام كيهان به صورت يك گو ي آتشين فوق
فشرده و داراي بار انرژي عظيمي بوده است . در قلمرو
كوچكترينها هنوز مطالب قابل پژوهش زيادي وجود دارد . مثلا
فيزيكدانهاي قرن 21 مي توانند اين پرسش را مطرح كنند كه
آيا كواركها و الكترونها هم از ذرات كوچكتري ساخته شده اند
؟
چنین نگرشی در مورد یکسان سازی نیروها و ذرات بنیادی با
تصورات و پیشگویی دیراک مغایرت دارد. دیراک
در سال 1968 اظهار داشته بود که امکان هم ارز سازی نیروها
وجود ندارد. افزون بر آن از دیدگاه دیراک فوتون و الکترون
نقاط فیزیکی هستند که نمی توان ساختمان آنها را مورد توجه
و بررسی قرار داد. بنابراین از نقطه نظر دیراک که تلاشهایش
در شکل گیری فیزیک کوانتوم نسبیتی ستودنی است، هرگونه تلاش
برای یکسان سازی نیروها و شناخت ساختمان ذراتی چون فوتون و
الکترون بی نتیجه است
آیا دیراک درست گفته است؟
آیا یک نیروی واحد در طبیعت وجود ندارد؟
نتایج آزمایشها در انرژی ها بالا و نیز وحدت نیروهای هسته
ای و الکترومغناطیس موجب شد که فیزیکدانان نظریه های جالبی
در این زمینه مطرح کنند که به بسط و گسترش نظریه
ریسمانها انجامید و
در Theory-M تجلی یافت
به باور صاحب این قلم پیروی از نگرش دیراک به فیزیک و عدم
توجه به ساختمان فوتون و الکترون جزم گرایی است و مانع
پیشرفت فیزیک و یکسان سازی نیروها خواهد شد. من نظری
کاملاً متفاوت دارم، به نظر من هر تلاشی برای هم ارز سازی
نیروها بدون توجه به ساختمان فوتون والکترون و هم ارزی
نیرو و انرژی بی نتیجه خواهد بود. در حقیقت یک ذره
بنیادی واحدی در طبیعت وجود دارد که سایر ذراتی را که به
عنوان ذرات بنیادی شناخته می شوند، پدید می آورد. به عبارت
دیگر نیرو، انرژی و جرم همگی از یک ذره ی بنیادی واحد تشیل
شده اند که آن را CPH, Creation Particle Higgs می نامم.
در نظریه سی. پی. اچ. نیرو و انرژی قابل تبدیل به یکدیگر
هستند. همچنین با توجه به نسبیت که در آن جرم و انرژی هم
ارزند، بنابر این، نیرو، انرژی و جرم هم ارز می باشند. و
می توان نتیجه گرفت که نیرو، انرژی و جرم سه جلوه (ظاهر)
متفاوت از یک ذره واحد و بنیادی هستد و ما باید تصورات خود
را در مورد نیرو، انرژی و جرم تغییر دهیم
تعریف CPH
فرض کنیم یک ذره با جرم ثابت m وجود دارد که با مقدار سرعت
ثابت Vc نسبت به تمام دستگاه های لخت حرکت می کند (شل 5).
و
Vc>c,
c is speed of light
بنابراین سی. پی. اچ. دارای اندازه حرکت خطی برابر mVc
است.
5 Figure
اصل CPH
Principle of CPH
سی. پی. اچ. یک ذره بنیادی با جرم ثابت است که با مقدار
سرعت ثابت حرکت می کند. این ذره داری لختی دورانی است. در
هر واکنش بین این ذره با سایر ذرات یا نیروها در مقدار
سرعت آن تغییری داده نمی شود، بطوریکه :
gradVc=0 in all inertial frames and any space
CPH
is a particle with constant mass m and moves with
constant speed Vc
تشریح
با توجه به شکل 5 این ذره دارای اندازه حرکت است mVc=P
همچنین دارای لختی دورانی I است
Momentum Inertia I
هنگامیکه نیروی خارجی بر آن اعمال شود، قسمتی از سرعت
انتقالی آن به سرعت دورانی (یا بالعکس ) تبدیل می شود،
بطوریکه در مقدار Vc تغییری داده نمی شود. یعنی اندازه
حرکت خطی آن به اندازه حرکت دورانی و بالعکس تبدیل می شود.
بنابراین مجموع انرژی انتقالی و انرژی دورانی آن نیز
همواره ثابت است. تنها انرژی انتقالی آن به انرژی دورانی و
بالعکس تبدیل می شود
هنگامیکه سی. پی. اچ. دارای حرت دورانی حول محوری که از
مرز جرم آن می گذرد است، یعنی زمانیکه سی. پی. اچ. دارای
Spin است، آن را گراویتون می نامیم. شل 6
When CPH has Spin
It calls Graviton
Figure 6
هنگامیکه گراویتون روی یک ذره/جسم کار انجام می دهد،
گروایتون ناپدید شده و به انرژی جسم تبدیل می شود. زیرا
این امر قابل توجیه نیست که نیرو تولید انرژی کند و هیچ
تغییری در آن ایجاد نشود
تمام تلاشها برای پیدا کردن یک نیروی اساسی واحد در طبیعت
به این دلیل بی نتیجه بوده است که فیزیکدانان هیچ توجهی به
تغییرات نیرو نداشته اند. در حقیقت نیرو و انرژی قابل
تبدیل به یکدیگرند. یعنی نیرو به انرژی تبدیل می شود و
انرژی نیز به نیرو تبدیل می شود.
همچنین یک گراویتون روی گراویتون دیگر کار انحام می دهد،
اما نتیحه ی این کار تغییر انرژی جنبشی به انرژی دورانی
است . شل 3
هنگامیکه گراویتون ها در کنار یکدیگر قرار می گیرند (ادغام
می شوند) همان جلوه ای را از خود بروز می دهند که ما آن را
انرژی می نامیم.
شکل 7 نشان می دهد که دو گراویتون با mass of m, cVm=speed
of Vc and P, در فاصله r ,
یکدیگر را حس کرده و یکدیگر را جذب می کنند. اما چون مقدار
سرعت آنها ثابت است، حرکت انتقالی آنها به حرکت دورانی
Spin تبدیل می شود
7 Figure
یک فوتون از تعدادی گراویتون تشکیل می شود که دارای Spin
هستند . شکل 8.
Figure 8
همچنین فوتون دارای اسپین است. بنابراین هنگامیکه فوتون با
سرعت نور حرکت می کند، گرایتون هایی که فوتون را تشکیل
داده اند دارای حرکتهای زیر می باشند
حرکت
انتقالی برابر سرعت نور، زیرا فوتون با سرعت نور منتقل می
شود و اجزای تشکیل دهنده آن نیز الزاماً با همین سرعت
منتقل می شوند
حرکت دورانی (اسپین)، زیرا طبق اصل سی. پی. اچ. مقدار سرعت
سی. پی. اچ. بیشتر از سرعت نور است و هنگامیه سی. پی. اچ.
ها با یکدیگر ادغام می شوند و سایر ذرات را تشکیل می دهند،
مقداری از سرعت انتقالی آنها به اسپین تبدیل می شود
و حرکت ناشی از اسپین فوتون، زیرا گراویتون ها در ساختمان
فوتون هستند و از حرکت اسپینی فوتون سهم می برند. شل 4
ویژگیهای برجسته نظریه سی. پی. اچ
نظریه سی. پی. اچ. برای اولین بار هم ارزی نیرو و انرژی را
مطرح کرده است. این نظریه با مطرح کردن یک اصل ساده و
بنیادی به توجیه پدیده ها می پردازد:
gradVc=0 in all inertial frames and any space
این نظریه یک زیر بنای کاری بسیار ساده را برای توجیه
پدیده ها تشکیل می دهد.طبق این نظریه تمام ذرات
بنیادی،نیروهای اساسی، انرژی و جرم (ماده و پاد ماده) از
ذره ی واحدی تشیل می شوند
CPH نیروی گرانش محض است.
در حقیقت CPH یک زیر کوانتوم هستی در طبیعت است.
Sub Quantum of existence in Nature
این زیر کوانتوم دارای جرم است، پس جلوه ی ماده است، دارای
اندازه حرکت است که بیان کننده ی انرژی است. همچنین دارای
یک زیر کوانتوم گرانشی در اطراف خود است. هنگامیکه دو سی.
پی. اچ. در زیر کوانتوم گرانشی یکدیگر قرار گیرند، وجود
یدیگر را حس کرده و همدیگر را جذب می کنند. شکل 9
یک کوانتوم انرژی از تعدادی سی. پی. اچ. تشکیل می شود.
همچنین سی. پی. اچ. ها روی سی. پی. اچ. های دیگر کار انجام
می دهند و تولید انرژی می کنند. در واقع یک کوانتوم انرژی
از تعدادی سی. پی. اچ. تشیل می شود. به عبارت دیگر چون سی.
پی. اچ. نیروی محض است، لذا نیرو و انرژی هم ارز هستند
Force and Energy are equivalent
نیرو به انرژی تبدیل می شود و انرژی نیز به نیرو تبدیل می
شود. به عنوان مثال، هنگام عبور فوتون در یک میدان گرانشی،
در جابجایی به سمت آبی، نیرو به انرژی تبدیل می شود و در
جابجایی به سمت سرخ گرانش، انرژی به نیرو تبدیل می شود.
Figure 9
پدیده فوتوالکتریک و اثر کامپتون
Photo Electric and Compton Effect by CPH
با توجه به نظریه سی. پی. اچ. ، یک فوتون شامل تعدادی سی.
پی. اچ. است که همراه فوتون با سرعت نور حرکت می کنند. اگر
اندازه حرکت خطی هر سی. پی. اچ. در ساختمان فوتون را برابر
mc=P
در نظر بگیریم و فرض کنیم یک فوتون از تعداد n سی. پی. اچ.
تشیل شده باشد، آنگاه برای فوتون (شکل 10) داریم:
p=nmc
Figure 10
هنگامیه فوتون با یک الکترون برخورد می کند، تعدادی (یا
همه ی ) سی. پی. اچ. های خود را از دست می دهد. این سی.
پی. اچ. ها وارد ساختمان الترون می شوند. شکل 11
Figure 11
در پدیده فوتو الکتریک تمام سی. پی. اچ. های فوتون وارد
ساختمان الکترون می شوند.
در اثر کامپتون تعدادی از سی. پی. اچ. های فوتون وارد
ساختمان الکترون می شوند.
فنر Spring
یک نگاه جدید به فنر بیندازید. در اینجا یکسر فنر به دیوار
وصل شده است (شل12). در فیزیک این مسئله با توجه به تبدیل
انرژی پتانسیل به انرژی جنبشی و بالعکس توجیه می شود.
اجازه بدهید آنرا با تبدیل انرژی به نیرو و بالعکس توضیح
دهیم.
Figure 12
.A
فنر با دست کشیده می شود. در مدتیکه ما فنر را می کشیم،
انرژی دست ما به نیرو تبدیل می شود. در حقیقت تعدادی سی.
پی. اچ. دست ما را ترک می کند و وارد فنر می شود. دست
اندازه حرکت و انرژی از دست می دهد. و فنر اندازه حرکت و
انرژِ می گیرد. این امر مانند مثال زیر است
مثال: یک واگن دارای مقداری شن است که با یک واگن خالی
برخورد می کند. تعدادی از شن ها به داخل واگن خالی می
افتند.
در مورد فنر می دانیم که نیرو برابر است با:
F=-kx
که این نیرو بطرف چپ وارد می شود. انرژی برابر صفر است.
.B
نیرو در حال تبدیل شدن به انرژی است. فنر در حال بازگشت به
موقعیت تعادل خود است.
جسم با حرکت فنر مخالفت می کند. نیروی فنر به انرژی تبدیل
می شود. مقدار نیروی فنر در حال کاهش است و بر مقدار انرژی
جسم افزوده می شود
.C
هیج نیرویی به جسم وارد نمی شود، اما انرژی بیشرین مقدار
است. جسم به طرف چپ حرکت می کند و انرژی به نیرو تبدیل و
در فنر ذخیره می شود.
گرانش Gravity
در نظریه سی. پی. اچ. ، گرانش یک جریان است. این جریان
دائمی بین تمام ذرات و اجسام وجود دارد. به عنوان مثال به
زمین و ماه توجه کنید.
According CPH Theory
Gravity is a currency among objects
زمین دارای میدان گرانش است. یک میدان گرانشی از تعداد
متنابهی سی. پی. اچ. (گراویتون) تشکیل شده است. پس میدان
گرانشی زمین نیز از تعداد بیشماری سی. پی. اچ تشکیل شده
است که در اطراف زمین در حرکت هستند
فرض کنیم زمین منزوی است. یعنی هیچ کنش و واکنشی بین زمین
و سایر اجسام وجود ندارد. در این صورت همه ی سی. پی. اچ.
هایی که به زمین می رسند، جذب آن شده و از نیروهای موجود
در آنجا اطاعت می کنند
اما همچنان که می دانیم زمین منزوی نیست و با سایر احسام
کنش متقابل دارد
نگاهی به زمین و ماه بیندازید. در اینجا دو میدان وجود
دارد، یکی میدان گرانشی زمین و دیگری میدان گرانشی ماه.
هنگامیکه یک گراویتون به زمین می رسد، گراویتون دیگری زمین
را ترک می کند و به دلیل آنکه دارای یک زیر کوانتوم گرانشی
است، زمین را به دنبال خود می کشد.
تا جاییکه زمین از حوزه عمل این زیر کوانتوم گرانشی خارج
شود. مانند یک توپ که جدار خارجی آن را با چسب مایع آغشته
کرده باشیم. هنگامیه می خواهیم آن را از زمین جدا کنیم،
زمین را به دنبال خود می کشد
حرکت فوتون در میدان گرانشی و انحنای فضا
اگر حرکت فوتون ها در فضا بدون هیچگونه اثر گرانشی باشد،
تنها حرت راست خط خواهند داشت. (قسمت بالای شل 9). اما فضا
از گرانش انباشته است، یعنی جایی در فضا وجورد ندارد که
بدون اثر گرانشی باشد. بنابراین مسیر فوتون شبیه سمت راست
شکل 13 است
Figure 13
در سمت چپ تصویر بالا فوتون در یک میدان گرانشی حرکت می
کند. فوتون دارای سرعت و فرکانس و انرژی زیر است: A در
نقطه
speed c, frequency f and energy of E
گرانش روی فوتون کار انجام می دهد. تعدادی گراویتون وارد
ساختمان فوتون می شوند. فوتون به طرف جسم شتاب می گیرد.
فرکانس، انرژی و سرعت فوتون افزایش می یابد فرکانس،
انرژی و سرعت فوتون به قرار زیر است:
در نقطه B
frequency f1,
1energy E1
در مدت زمانیکه فوتون در حال سقوط است، فاصله ی فوتون و
جسم رو به کاهش است.
برسد. در این نقطه ارژی، فرانس و سرعت آن ماکزیمم است. G
تا به نقطه از این نقطه به بعد فرکانس، انرژی و سرعت آن
کاهش می یابد تا در نقطه A' مشابه نقطه A است.
رفتار فوتون در میدان گرانشی نظیرفنر و جسم است. هنگامیکه
فوتون در حال سقوط است، فرکانس آن به سمت آبی جابجا می شود
و هنگامیه در حال فرار از میدان گرانشی است، فرانس آن بطرف
سرخ جابجا می شود.
نظریه سی. پی. اچ. تشریح جهان در ابعاد بسیار کوچک آن است.
نظریه ای که بر پایه مفاهیمی عمیق بنا شده و استوار ترین
ساختار ذهنی انسان را برای شناخت جهان بنا می سازد.
فضا توسط CPH خمیده می شود
CPH bends space
همچنانکه که می دانیم فرکانس فوتون در میدان گرانشی تغییر
می کند. هنگامیکه گرانش روی فوتون کار انجام می دهد، انرژی
و فرکانس فوتون افزایش می یابد. در صورتیکه کار منفی باشد،
انرژی و فرانس فوتون کاهش می یابد.
هنگام جابجایی به سمت سرخ گرانش کار منفی است. و هنگام
جابجایی به سوی آبی کار مثبت است.
هنگامیکه فوتون در حال فرار از میدان گرانشی است، جابجایی
به سمت سرخ است و هنگام سقوط در میدان گرانشی، جابجایی به
سمت آبی است. اگر نور در فضایی عبور کند که در آنجا میدان
گرانشی وجود نداشته باشد، مسیر آن خط مستقیم است
حال فرض کنید نور از میدان گرانشی یک جسم چگال عبور می
کند، گرانش روی آن کار انجام می دهد. اگر فاصله بین فوتون
و جسم کم می شود، نور به سمت آبی جابجا می شود و هنگامیکه
فاصله افزایش می یابد، جابجایی به سمت سرخ است. شکل 14
در شکل 15 نشان داده شده است که ناظر داخل و خارج مسیر نور
را چگونه می بینند
Figure 14
انرژی نقطه صفر Zero Point Energy
یک کوانتوم انرژی از تعداد زیادی سی. پی. اچ. تشکیل می
شود. سی. پی. اچ. ها روی یکدیگر کار انجام می دهند و انرژی
تولید می کنند. البته این رویداد هنگامی رخ می دهد که
چگالی گرانش بالا است. شکل 11
با توجه به اندازه ی فوتون گاما می توانیم چگالی سی. پی.
اچ. را در ساختمان فوتون به دست آورد. قطر یک الکترون
تقریباً بربر 18- ^ 10 متر است. یک فوتون گاما در تولید
زوج، یک الکترون و یک پوزیترون تولید می کند. فرض کنیم حجم
یک فوتون گاما تقریباً دو برابر حجم الکترون باشد.
Figure 15
فرض کنیم چگالی سی. پی. اچ. در ساختمان فوتون به صورت زیر
باشد.
De(cph)=n per m3
فضا از گراویتون انباشته است. گراویتون ها روی یکدیگر کنش
دارند. آنها یکدیگر را جذب می کنند و امواج الکترومغناطیسی
تولید می کنند. هنگامی گراویتون ها به انرژی تبدیل می شوند
که چگالی آنها به مقدار زیر برسد:
De(cph)=n per m3
بنابراین انتگرال روی فضا از چگالی صفر تا چگالی فوتون،
پروژه ی تولید انرژی الکترومغناطیسی توسط گرانش است.
Integration of gravitons is a projection to production
electromagnetic energy
به عبارت دیگر نیرو و انرژی هم ارز هستند. نیرو به انرژی
تبدیل می شود و انرژی قابل تبدیل به نیرو است.
نمودارهای سی. پی. اچ. Designing by CPH
تبدیل
نیرو، انرژی و جرم به یدیگر
سی. پی. اچ. ها یکدیگر را جذب می نند و انرژی تولید می
نند. شل 16
انرژی به ماده و پاد ماده تبدیل می شود. ماده وپاد ماده
یکدیگر را جذب کرده و متلاشی می شوند و انرژی تولید می
کنند.
Force < = = = > Energy < = = = > Mass
در حقیقت انرژی واسطه میان نیرو و جرم است.
Conversion Force-Energy-Mass
Figure 16
سرعت حد در جهان و اسپین
سی. پی. اچ. با مقدار سرعت ثابت Vc حرکت می کند . بنابراین
هنگامیکه سرعت انتقالی آن کاهش می یابد بر مقدار اسپین آن
افزوده می شود. شکل 17
GradVc=0, in all inertial frames and any space
Figure17
به عبارت دیگر اسپین سی. پی. اچ. تابع چگالی ماده است.
هنگامیکه چگالی ماده افزایش می یابد، اسپین نیز افزایش می
یابد. شکل 18
Figure 18
اسپین
CPH و زمان
CPH Spin of dna Time
زمان و اسپین رابطه ی مستقیمی با یکدیگر دارند. شکل 19
Figure
19
هنگامیکه اسپین سی. پی. اچ. کاهش می یابد، زمان نیز کاهش
می یابد، به عبارت دیگر ساعتها کندتر کار می کنند.
بنابراین هنگامیکه سرعت انتقالی جسم یا ذره افزایش می
یابد، زمان کند می شود. همچنین با توجه به اینکه سی. پی.
اچ. با مقدار سرعت ثابت حرکت می کند، هیچ لحظه ای از عمر
سی. پی. اچ. نمی گذرد. بنابراین زمان تنها به ذرات و اجسام
مربوط می شود که مقدار سرعت آنها قابل تغییر است.
بنابراین هر جسم یا ذره ای در جهان یک ساعت است. و آهنگ
ساعت ها تابع نیروی خارجی است که به آنها وارد می شود.
سرعت
انتقالی سی. پی. اچ. و نیروی خارجی
Linear Speed of CPH and External Force
سرعت انتقالی تابع نیروی خارجی است. شکل 20
هنگامیکه نیروی خارجی به سمت صفر میل می کند، سرعت انتقالی
سی. پی. اچ. به سمت
Vc یعنی سرعت حد میل می کند.
20 Figure
اطلاعات در مورد مهبانگ و درون سیاه چاله ها
Information about Big Bang and Inside of Black Hole
با توجه به نظریه بیگ بنگ، جهان در 14 بیلیون سال پیش از
یک توده فوق العاده داغ و چگال آغاز شده است. پس از آن
جهان به طور مداوم شروع به گسترش کرده و در حال سرد شدن
است. و تمام جهان سرشار از نورهای ساطع شده از مهبانگ است.
نوری که اکنون به ما می رسد، حدود 14 بیلیون سال در راه
بوده است. بنابراین به ما این امکان را می دهد که ازدل
زمان عبور کرده و نگاهی به گذشته بیندازیم و دوران ابتدایی
عالم را ببینیم
نگاهی به اطلاعات و ارقام می تواند کمک کند تا پرده از
برخی اسرار جهان بر داریم
عمر جهان
Age of universe
Universe is 13.7 billion years old
T=13.7x1012 years
=4.3x1020 s
شعاع جهان
Radius of universe
R=1.6x1026 m
حجم جهان
Volume of universe
V=4/3 R3
V=17.1x1078m3
چگالی چهان
Density of universe
D=10-18 kg/m3
جرم جهان
Mass of universe
M=(density)x(volume), so;
M=DV=10-18x17.1x1078=17.1x1060 kg
و هنگامیه جهان در هم فرو خواهد ریخت
When Universe Collapes
برای یک لحظه شتاب جهان و انبساط جهان را فراموش کنید.
حالا فرض کنید جهان در حال فرو ریختن در خود است. چه
اتفاقی خواهد افتاد؟
در این حالت تمام شواهد نشان می دهد که جهان
در حال انقباض است
نخست نور ستارگان به طرف آبی جابجا می شوند
فاصله بین اجسام در حال کاهش است
بنابراین فاصله بین زمین و ماه کاهش می یابد، ماه به زمین
وصل می شود. زمین و سایر سیارات در خورشید سقوط می کنند.
فشار گرانش افزایش می یابد. خورشید وستاره ی آلفا قنطورس
(نزدیکترین ستاره به خورسید) یکدیگر را جذب می کنند. فاصله
ها به سرعت کاهش می یابد. حجم جهان کاهش می یابد و شدت
گرانش و فشار آن افزایش می یابد
چه اتفاقی برای اتمها می افتد؟
شعاع مدار اتمها کاهش می یابد. الکترونها در هسته سقوط می
کنند. بنابراین تنها هسته ها باقی می مانند. همچنین ممکن
است حجم هسته ها نیز کاهش یابد. اما ما هیچگونه شاهدی بر
این امر نداریم. لذا اجازه بدهید با توجه به چگالی هسته
بحث را ادامه دهیم.
چگالی هسته
Density of nuclear is.
2x1017 kg/m3
فرض کنیم جهان کاملاً درهم فرو ریزد. بنابراین با توجه به
چگالی هسته حجم جهان را حساب می کنیم.
حجم جهان
Vo=M/D=17.1x1060kg / 2x1017 kg/m3=8.5x1043 m3
آنگاه شعاع جهان برابر خواهد شد با
Ro=2.7x1014 m
و این یک سیاه چاله ی مطلق است.
سیاه چاله مطلق
Absolute Black holes
با توجه به نظریه سی. پی. اچ. همه چیز از سی. پی. اچ.
ساخته شده است. همچنین هسته ها نیز از سی. پی. اچ. ساخته
شده اند. سی. پی. اچ. ها در هسته اتم اسپین دارند و در
کنار یکدیگر حرکت می کنند. سی. پی. اچ. دارای اسپین و حرکت
انتقالی است. بطوریکه
gradVc=0 in all inertial frames and any space
فرض کنیم یک سی. پی. اچ. دارای سرعت انتقالی و اسپین v,
s هنگامیکه
سرعت انتقالی آن به سمت صفر میل می کند، اسپین آن به
ماکزیمم می رسد. هنگامیکه فشار گرانش خیلی افزایش یابد،
فاصله بین سی. پی. اچ. ها کاهش می یابد. هیچ جسم یا ذره ای
حتی نور و سایر امواج الکترمغناطیسی نمی تواند از میدان
گرانش آن بگریزد. شکل 21
Figure 21
در این حالت سرعت انتقالی سی. پی. اچ. نزدیک به صفر است.
مهبانگ (بیگ بنگ ) از سیاه چاله ای نظیر آن بوجود آمده است.
با توجه به معادله زیر ما می توانیم درک خوبی از مهبانگ
داشته باشیم.
فرض کنیم شدت گرانش به قدری باشد که سی. پی. اچ. ها در سطح
یک سیاه چاله تنها دارای اسپین باشند. چنین سیاه چاله ای
یک سیاه چاله ی مطلق است. در این حالت سی. پی اچ. از نیروی
خارجی تبعیت نمی کند و سیاه چاله ی مطلق منفجر می شود
در لحظات اولیه سی. پی. اچ. ها با سرعت Vc می گریزند و اثر
گرانش در همه جا گسترش می یابد. با توجه به اینکه شعاع
جهان در این حالت از رابطه زیر به دست می آید
Ro<<2.7x1014 m
و با توجه به سرعت سی. پی. اچ. جهان در چند ثانیه شدیداً
منبسط می شود. اما در آنجا ماده و انرژی وجود ندارد. در
این وضعیت تنها سی. پی. اچ. است که با سرعت انتقالی Vc در
فضا منتشر می شود. اما سی. پی . اچ. ها با یکدیگر دارای
کنش متقابل هستند و یکدیگر را جذب می کنند. سی. پی. اچ. ها
اسپین می گیرند و کوانتوم های کوچک انرژی شکل می گیرند.
آنگاه امواج الکترومغناطیسی ظاهر می شوند. این مرحله در یک
مدت زمان بسیار طولانی اتفاق می افتد. بتدریج انرژی در مدت
های کوتاه تری تولید می شود. و مقدار زیادی کوانتوم های
بزرگ انرژی ظاهر می شود. به مرکز انفجار توجه فرمایید.
مرکز سیاه چاله مطلق نظیر مرز سایر اجسام بزرگ است و فشار
گرانش در آنجا تقریباً صفر است. بنابراین هنگامیکه جهان
(سیاه چاله مطلق) منفجر می شود، مرکز آن تحت فشار شدید از
همه ی اطراف قرار می گیرد. شکل 22
Figure 22
در ثانیه اول انفجار کنش و واکنش ها در مرکز جهان بسیار
شدید است. مقادیر متنابهی انرژی تشکیل می شود و به ماده و
پاد ماده تبدیل می شوند. شل23
بتدریج گرد وعبار و اجسام ظاهر می شوند. با انبساط جهان
اندازه اتمها نیزافزایش می یابد
و آین تاریخ واقعی جهان ما است.
برتری نظريه
سی. پی. اچ. نسبت
به نظریه ریسمانها
CPH Theory درنيرو
و انرژی قابل تبدل به يكديگر هستند. همچنين با توجه به
نسبيت كه در آن جرم و انرژی هم ارزند، بنابر اين، نيرو،
انرژی و جرم هم ارز می باشند. و می توان نتيجه گرفت كه
نيرو، انرژی و جرم سه جلوه (ظاهر) متفاوت از يك ذره واحد و
بنيادی هستد و ما بايد تصورات خود را در مورد نيرو، انرژی
و جرم تغيير دهيم.
در نظزيه سي. پي. اچ. تمام ذرات بنيادي اعم از بوزون ها و
فرميونها و حتي كواركها از ذره ي بنيادي واحدي به نام سي.
پي. اچ. تشكيل مي شوند. شكل 19 را
ببينيد.
Figure 23
برتری نظريه
سی. پی. اچ. نسبت
به نظریه ریسمانها
CPH Theory درنيرو
و انرژی قابل تبدل به يكديگر هستند. همچنين با توجه به
نسبيت كه در آن جرم و انرژی هم ارزند، بنابر اين، نيرو،
انرژی و جرم هم ارز می باشند. و می توان نتيجه گرفت كه
نيرو، انرژی و جرم سه جلوه (ظاهر) متفاوت از يك ذره واحد و
بنيادی هستد و ما بايد تصورات خود را در مورد نيرو، انرژی
و جرم تغيير دهيم.
در نظزيه سي. پي. اچ. تمام ذرات بنيادي اعم از بوزون ها و
فرميونها و حتي كواركها از ذره ي بنيادي واحدي به نام سي.
پي. اچ. تشكيل مي شوند. شكل 19 را
ببينيد.
در
اين نظريه بر خلاف نظريه ريسمانها مي توان علت ثابت بودن
سرعت نور و مسير منحي شكل نور را در ميدانهاي گرانشي توضيح
داد. در واقع:
1- نظريه سی. پی. اچ. هر سه نظريه ی مکانيک کلاسيک،
مکانيک کوانتومی و نسبيت را پوشش می دهد.
2- بسياری از پديدهای فيزيکی که نظرات قديمی و حتي
نظريه ريسمانها قادر به توضيح انها نيستند، در نظريه سی.
پی. اچ. بسادگی قابل توضيح دادن است.
3- منشاء زمان و شرايط پيدايش جهان قابل مشاهده (بينگ
بنگ) توضيح داده می شود.
4- در فيزيک تا به حال همواره از تاثير نيرو بر اجسام
صحبت می شود. نظريه سی. پی. اچ. اولين نظريه ای است که از
تاثير اجسام بر نيرو سخن می گويد.
5- نظريه سی. پی. اچ. فيزيک را از حالت يک دانش پيچيده
و خشک، به صورت يک دانش ساده و شهودی در آورده است.
6- از زمان مطرح شدن نظريه ريسمانها به دليل آنكه توان
توضيح پديده ها را با همان ده بعدي كه در آغاز بيان كرده
بود نداشت،
دائم بر تعداد ابعاد آن افزوده مي شود و امروزه تلاش مي
شود با بيست و شش بعد به توضيح جهان بپردازد. در حاليكه
نظريه سی.
پی. اچ. نيازي
ندارد ابعاد اضافي را بكار گيرد.
7- در
ساختار كلان حهان همان قانونی حاكم است كه در كوچكترين
واحدهای كميت های طبيعت حاكم است. يعنی قوانين جهان
ميكروسكپی را می توان به جهان ماكروسكپی تعميم داد و اين
كاري است كه نظريه سي. پي. اچ. انجام داده است.
اميد
است نظريه ی سی. پی. اچ. بتواند در گسترش بحثهای علمی در
دانشگاه های کشور موثر واقع شود. گسترش بحث و تبادل نظر در
زمينه های علمی می تواند در نهادينه شدن گفتمان منطقی در
جامعه مفيد باشد.
شاد
و پيروز باشيد
حسين جوادی
منابع:
آشنایی با فیزیک اتمی و هسته ای نوشته هنری سمت و جان ر.
آلبرایت ترجمه خسرو بخشایی انتشارات مرکز نشر دانشگاهی
تکامل علم فیزیک نوشته آلبرت اینشتین و اینفلد ترجمه احمد
آرام انتشارات پرتو
کوارکها نوشته هارالد فربج ترجمه جهانشاه میرزا بیگی
انتشارات علمی و فرهنگی
مرزهای فیزیک - ستاره شناسی نوشته فرد هویل و جایانت
نارلیکار ترجمه بهزاد قهرمان انتشارات آستان قدس رضوی
نظریه های علمی- رد یا تعمیم نوشته حسین جوادی انتشارات
اتا
نسبیت و مفهوم نسبیت نوشته آلبرت اینشتین ترجمه محمدرضا
خواجه پور انتشارات خوارزمی
اختر فیزیک نسبیتی نوشته رومن سگسل و هانه لوره سگسل ترجمه
رضا منصوری انتشارات مرکز نشر دانشگاهی
تئوری نسبیت و ساختمان عالم نوشته کاظم عضو امینیان
انتشارات نشر ایرانشهر
نسبیت و کیهان شناسی نوشته ویلیام جی-کافمن ترجمه تقی
عدالتی و بهزاد قهرمان انتشارات مرکز نشر دانشگاهی
فیزیک ذرات بنیادی نوشته ال. جی. تاسی ترجمه مهدی بارزی
انتشارات مرکز نشر دانشگاهی
تاریخچه زمان نوشته استیون هاوکینگ ترجمه محمد رضا محجوب
انتشارات شرکت سهامی انتشار
فیزیک کوانتومی نوشته رابرت آیزبرگ و رابرت رزنیک ترجمه
ناصر نفری انتشارات مرکز نشر دانشگاهی
مبانی فیزیک نوین نوشته ریچارد وایدنر و رابرت سلز ترجمه
علی اکبر بابائی و مهدی صفا انتشارات مرکز نشر دانشگاهی
نور شناخت نوشته بوجین هشت و آلفرد زایاک ترجمه پروین بیات
مختاری و حبیب مجیدی انتشارات مرکز نشر دانشگاهی
فلسفه علم نوشته رادولف کارناپ ترجمه خسرو یوسف عقیقی
انتشارات نیلوفر
Charlese Dull H. Clark Metcalfe-Johne. Williams Modern
Physics
Gerald Hoton Concepts and Theories in Physics Science
Subrahman and Brij Lal Principles of Physics
Genaral Theory of Physics C. W. Kilmister
http://www.damtp.cam.ac.uk/user/gr/public/qg_ss.html
http://en.wikipedia.org/wiki/Quantum_geometry
http://members.aol.com/RKDX/Quantum-Loop-2.html
http://en.wikipedia.org/wiki/Loop_quantum_gravity
http://relativity.livingreviews.org/Articles/lrr-1998-12/
http://cfa-www.harvard.edu/~jcohn/lens.html
http://imagine.gsfc.nasa.gov/docs/features/news/grav_lens.html
http://mrm.persianblog.com/
http://www2.slac.stanford.edu/vvc/theory/model.html
http://superstringtheory.com/experm/exper2.html
http://zebu.uoregon.edu/~js/cosmo/lectures/lec21.html
http://www.tshankha.com/index.htm
http://www.mame.mu.oz.au/dynamics/plan2001.html
http://tena4.vub.ac.be/beyondstringtheory/mtheory.html
http://gravityandspace.com/
http://www.hawking.org.uk/