سليمان فرهاديان : گفت وگو
با كسي كه بيش از دويست و پنجاه جلد كتاب در زمينه هاي مختلف از
جمله رشته هاي مختلف رياضي، تاريخ، فلسفه، كاربرد و آموزش و
رياضيات و همچنين كتاب هاي متعددي در زمينه هاي مختلف فرهنگي،
اجتماعي و ادبي تأليف و ترجمه كرده است و طي ۵۵ سال فعاليت علمي _
فرهنگي حدود هزار مقاله در نشريه هاي علمي و رياضي به چاپ رسانده
است، بسيار لذتبخش است. بديهي است كه بر جاي گذاشتن چنين ميراث
پرباري براي نسل جوان و دانش پژوهي فقط از عهده كساني همانند استاد
پرويز شهرياري ساخته است. هنگامي كه براي انجام اين مصاحبه خدمت
استاد رسيديم، تصميم گرفتيم ضمن رعايت شرايط سني استاد، مصاحبه را
به اختصار برگزار كنيم.اما به دلايل بسيار از جمله زندگي پر فراز و
نشيب، گستردگي بيش از حد رياضيات و رسوخ در رشته هاي مختلف علمي و
همچنين جنبه هاي مختلف زندگي و تجربيات زياد ايشان در امر تدريس
سخن به درازا كشيد. ضمن تشكر از ايشان توجه شما را به اولين قسمت
از گفت وگو جلب مي كنيم.
-استاد، لطفاً مختصري از زندگي خود بگوييد.
در دوم آذر ۱۳۰۵ در كرمان در خانواده اي دهقاني به دنيا آمدم. هم
پدرم دهقان بود و هم مادرم دهقان زاده. زندگي سختي داشتيم چون پدرم
كارگر روزمزد بود به همين دليل روزگار كودكي و نوجواني، من،
برادر ها و خواهرم به سختي گذشت. از دبستان تا سوم دبيرستان را در
كرمان گذراندم و بعد وارد دانشسراي مقدماتي شدم. دانشسراي مقدماتي
معمولاً براي كساني مناسب بود كه در جست وجوي كار بودند، چون شغل
آينده آنان (يعني معلمي) تضمين شده بود. در سال آخر دانشسراي
مقدماتي بخشنامه اي آمد كه شاگرد اول و دوم هاي امسال و سال هاي
قبل دانشسراي مقدماتي مي توانند در تهران به ادامه تحصيل بپردازند.
من هم در سال ۱۳۲۴ با استفاده از اين مصوبه وارد دانشكده علوم شدم
و در رشته رياضي به ادامه تحصيل پرداختم. در آن زمان در تمام ايران
هيچ دانشگاه ديگري وجود نداشت. در آن سال از سرتاسر ايران ۱۳ نفر
داوطلبان رشته رياضي شدند. پس از آ نكه دانشكده علوم را تمام
كردم از طرف وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش فعلي) به شيراز رفتم.
يكي از كلاس هايي كه مي رفتم، پيش از من معلمي داشت كه دانش آموزان
از او ناراضي بودند، او هم مرتب در فكر تفتين عليه من بود. در
نهايت نيز به جعفري نامي كه وزير آموزش و پرورش بود نوشت كه
شهرياري در اينجا تبليغات سوء مي كند، سابقه هم دارد.
من در جلسه تصحيح اوراق امتحاني پايان سال دانش آموزان ششم بودم كه
رئيس فرهنگ شيراز آمد پيش من و گفت هر چه سريع تر به اداره مراجعه
كن. به اداره رفتم كه رئيس اداره به من گفت به هر ترتيبي كه هست
امشب از شيراز خارج شو جفعري دستور توقيف تو را داده است. علت را
پرسيدم، در جواب گفت: اگر من نبودم، نامه تو را فاطمي كه رئيس
فرهنگ فارس است، باز مي كرد. او هم بدون اطلاع قبلي تو را توقيف
مي كرد. اما امروز فاطمي نيست و به مسافرت رفته است. به همين دليل
من نامه را باز كردم. الان هم به تو مي گويم كه هر چه سريع تر از
اينجا برو. من هم شبانه از شيراز خارج شدم. فرداي آن روز به خانه
من هجوم بردند كه من نبودم. به تهران آمدم و پس از مدتي كار در
دبيرستان ها را شروع كردم، اما اين بار براي آموزش وپرورش كار
نمي كردم، بلكه تدريس ساعتي داشتم. علاوه بر دبيرستان ها، در بعضي
دانشكده ها، مثل دانشكده فني، دانشسراي عالي در دوره هاي روزانه و
شبانه نيز تدريس مي كردم. چند سالي هم در مدرسه عالي اراك تدريس
كردم. حدود شش يا هفت سالي است كه تدريس نمي كنم، فقط در منزل
مي مانم و به كارهاي تحقيقاتي مي پردازم، اگر چشمم اجازه بدهد. از
سال ۵۱ دچار مشكل بينايي شدم. براي درمان نارسايي چشم به پزشكان
زيادي مراجعه كردم، حتي به واسطه دوستي كه در لندن بود به پزشكان
آنجا هم مراجعه كردم كه به من گفتند درمان ندارد و بايد با اين
مشكل بسازي. از آن بعد روز به روز بر ناراحتي چشمم اضافه مي شود و
من ناچارم كه از عينك و ذره بين استفاده كنم. ترجمه هم براي من
بسيار مشكل شده است.
-براي آشنايي بيشتر با رياضيات تعريفي از آن ارائه كنيد و بفرماييد
چه خاصيتي در آن است كه خود را در همه جا نشان مي دهد؟ چرا علوم
جديد به زبان رياضي بيان مي شود؟
اولين دانشي كه بشر آن را شناخت رياضيات است از همان اوان تاريخ
بشر، رياضي هم با او همراه بود. براي دانستن تعداد فرزندان يا
مقدار اموال، نيازمند رياضي بود. به تدريج علوم ديگر هم سر
برآوردند، اما بايد دانست از حدود ۴ هزار سال پيش از ميلاد (شش
هزار سال پيش) مجموعه علوم و رياضي به زندگي بشر وارد شده است.
مهم ترين مشخصه رياضي آن است كه همه چيز را در كلي ترين صورت يا
حالت آن مي بيند. در تعريف هنرمند بايد بگويم كه او همانند كسي است
كه از بالاي تپه اي همه چشم انداز دشت را مشاهده مي كند. ولي
دانشمندان (شيميدان، فيزيكدان يا زمين شناس و ...) همانند كسي است
كه در پايين تپه حواس خود را معطوف يك نكته خاص كرده است. اگر
گياه شناس است فقط گياهان را بررسي مي كند، آن هم فقط جزيي از يك
گياه. ولي هنرمند تمام دشت را زير نظر دارد، به همين دليل بايد گفت
هنرمند وظيفه اجتماعي بالاتري دارد. زماني من در كلاس درس يك نقاش
شركت كردم و او درباره نقاشي و نوع كارش و وظايف هنرمند نقاش صحبت
مي كرد. بعد از اتمام صحبت هاي او من گفتم تمام آن چيز هايي را كه
شما در مورد نقاشي گفتيد، من مي توانم در مورد رياضي تعميم بدهم.
يعني رياضي هم به اندازه هنر براي مردم مفيد است. رياضي علاوه بر
آنكه در رشته هايي همانند فيزيك و نجوم رسوخ كرده است كه همه با آن
آشناييم، در بسياري موضوعات ديگر از جمله تاريخ و روانشناسي نيز
گسترش يافته است. اگر رياضي بدانيم تحقيق در اين رشته ها هم بسيار
سريع تر و دقيق تر صورت مي گيرد. مقاله اي با عنوان كاربرد رياضي
در تاريخ ترجمه كردم كه در مجله آشنايي يا آشتي با رياضيات هم چاپ
شد. در آنجا نمونه اي از كاربردهاي رياضي تحقيقات تاريخي را بيان
كردم. به عبارت ديگر امروزه رياضيات در تمام شئون بشري دخالت كرده
است.
-با توجه به گستردگي رياضيات، دليل رويگرداني دانش آموزان از اين
درس چيست؟
به نظر من بيش از همه تقصير آن بر عهده بعضي پدرومادر ها و برخي
معلمان است. چون طوري با دانش آموزان برخورد مي شود كه او را از
اين درس هراسان مي كند. هميشه به او يادآور مي شوند كه مواظب باش
رياضي داري. مثل اينكه اگر فيزيك داشت، لازم نبود كه اهميت بدهد.
يعني به دانش آموزان تلقين مي كنند كه رياضي با دانش هاي ديگر فرق
دارد. البته بايد هم پذيرفت كه رياضي يك فرق اساسي هم با ساير
دانش ها دارد. مثلاً در فيزيك مي توان بدون آگاهي از مكانيك مبحث
نور را مطالعه كرد .
در شيمي هم بخش هاي مختلف يا حدودي مستقل از يكديگر هستند، اما
رياضي به هم پيوسته است و تمام قسمت هاي آن را بايد به موازات
يكديگر فراگرفت. به همين دليل اگر دانش آموزي دو جلسه از درس رياضي
عقب بماند، ادامه مبحث را درك نمي كند. استفاده از كتاب براي آنها
كه مبتدي هستند هم تا حدودي مشكل است و در نتيجه براي هميشه از درك
آن عاجز است. رياضي تفاوت اساسي ديگري هم با ساير دانش ها دارد.
دانش هاي ديگر بعد از رنسانس تبديل به علم شدند. مثلاً شيمي از
كيمياگري به وجود آمد ولي براي آنكه علوم شيمي متولد شود بايد تا
زمان لاوازيه صبر كنيم. فيزيك به همين گونه است. اما حتي امروز هم
ما مي توانيم از روابطي كه در بابل قديم نوشته مي شده استفاده
كنيم. قضايايي كه ارشميدس ثابت كرده است هنوز قابل استفاده است، هر
چند كه راه حل ها ساده تر شده است. شخصي آلماني درقرن شانزدهم
كتابي صد صفحه اي نوشت و در آن به شرح معادله درجه دوم پرداخت اما
امروز مي توان در دو صفحه تمام موارد اين گونه معادله ها را به طور
كامل بيان كرد. رياضيات ساده تر شده است. اما اصول تغيير نكرده است
كتابي را كه ابوريحان بيروني در باب مثلثات نوشته و قانون مسعودي
نام دارد، حتي امروزه هم قابل استفاده است. جالب است كه بدانيد كه
مثلثات از ابتدا تا انتها به طور كامل در ايران شكل گرفته وتكامل
يافته است.
-از مشهورترين ايرانياني كه در اين زمينه كار كرده اند نام ببريد.
رياضيدانان ايراني كه روي اين مبحث كار كرده باشند بسيارند از جمله
ابوريحان بيروني ، ابوالوفاي بوزجاني و در نهايت خواجه نصيرالدين
طوسي همه اين مطالب را تنظيم كرده و اولين كتاب مثلثات جهان را
نوشته است. جبر هم در ايران متولد شد. جبر از خوارزمي آغاز شد.
بعدها خيام و جمشيد كاشاني اين راه را ادامه دادند. يعني جبر در
ايران تكامل پيدا كرد. اصولاً كار ايرانيان رياضيات محاسبه اي بود
كه شامل حساب، جبر و مثلثات مي شود. برخلاف ايرانيان، يوناني ها
اصلاً به محاسبه نمي پرداختند و فقط با هندسه كار مي كردند.
- كمي هم از آموزش علوم و بخصوص رياضيات در جامعه امروزي ما
بفرماييد:
يكي از مشكلات نظام آموزش فعلي ما «كنكور» است. به خصوص اين
كنكورهاي تستي مرسوم. پيش از اين هم كنكور وجود داشت. ولي به صورت
تشريحي بود و اوراق دانش آموزان تصحيح مي شد. بارها گفتم كه كنكور
تستي دانش و هنر مملكت را ويران مي كند. آمريكايي ها مبتكر تست
بودند، ولي حالا خودشان به تدريج آنرا كنار مي گذارند. زيرا با تست
نمي توان سنجش دقيقي انجام داد. با استفاده از تست نمي توان تاريخ
رياضي، كاربردهاي رياضي، فلسفه رياضي را آموزش داد و سنجش كرد. با
تستي شدن آزمون ها همه اين موارد از آموزش رياضي كنار گذاشته
مي شود و رياضي به چيزي تبديل مي شود كه هيچ ارتباطي با بقيه علوم
ندارد. سه سال است كه سازمان سنجش مي گويد، امسال هم كنكور مثل سال
گذشته برگزار مي شود، اما از سال ديگر وضع تغيير مي كند. هر سال هم
همين موضوع را تكرار مي كند. سال هاست كه دانش آموزان ما درگير اين
كنكور هستند. كمتر از ده درصد داوطلبان در اين آزمون ها قبول
مي شوند كه در بسياري از موارد از رشته خود ناراضي هستند. در نتيجه
هم دانش و هم هنرها وضعيت مطلوبي ندارد.
- چرا معتقديد كه آزمون هاي تستي موجب تضعيف آموزش مي شوند؟
من زماني كه تدريس مي كردم به كلاس آخر (يا همين پيش دانشگاهي) درس
نمي دادم زيرا اين دانش آموزان شديداً دلواپس كنكور بودند. به همين
دليل معمولاً كلاس سوم درس مي دادم. ولي در همين كلاس ها هم تا يك
كلمه از تاريخ رياضي يا كاربردهاي آن را مي گفتم، زمزمه اعتراض
بلند مي شد كه از اين موضوعات در كنكور نمي پرسند و از ما تست
مي خواستند. در تست حتي مفاهيم رياضي فراموش شده است. من سراغ دارم
كه در كلاس درس مشتق را بدون ارائه مفهوم آن تدريس مي كنند.
مي گويند اصلاً لازم نيست بدانيد كه مشتق چيست يا از كجا آمده است.
حتي استدلال مربوط به مشتق گرفتن هم بيان نمي شود. فقط بدانيد مشتق xn برابر
است با nxn-1 رياضيات
نظري دو جنبه دارد: استدلال رياضي و محاسبه. تست هر دو را از بين
برده است.
- چگونه مي توان اين وضعيت را تغيير داد؟
در اين كشور چندين سمينار و كنگره در هر هفته برگزار مي شود و
هركدام چند روز طول مي كشد. براي هر موضوعي سمينار داريم ولي براي
كنكور نداريم. براي آنكه مشكل كنكور را حل كنيم بايد صاحب نظران را
به همكاري دعوت كنيم و به آنان مجال و فرصت كافي بدهيم تا راه حلي
براي كنكور پيدا كنند. من به عنوان معلم رياضي معتقدم كه هر
مسئله اي جواب دارد. مسئله كنكور بدون جواب نيست. ولي منافع مالي
كه به واسطه وجود كنكور عايد بعضي ها مي شود مانع از آن است كه در
اين مورد تجديد نظري صورت گيرد. جالب است كه خود تلويزيون هم با
ارائه برنامه گزينه دو به اين مسئله دامن مي زند.سازمان سنجش هم
همينطور. در مورد كنكور بسيار صحبت كردم، هميشه هم مخالفت كردم،
راه حل هم ارائه دادم اما هنوز كنكور ادامه دارد. ما تنها كشور
دنيا هستيم كه كنكور داريم و بايد بپذيريم كه اين وضعيت غير عادي
است.
- ولي بعضي ها معتقدند كه اين تغيير وضعيت هزينه دارد.
در جنگ جهاني دوم آلمان ويران شد. گمانم آن زمان صدر اعظم آلمان
آدنائر بود. دولت آمريكا براي بازسازي آلمان مقداري كمك كرد.
صدراعظم آلمان در مجلس گفت من اجازه نمي دهم حتي يك سنت از اين پول
خرج رفاه مردم بشود. همه را خرج آموزش و پرورش كنيد. ده سال بعد
نتيجه اش را مي بينيد. كه شما هم نتيجه اش را ديديد. آلماني كه
سراسرش با خاك يكسان شده بود، امروز از لحاظ صنعتي تمام دنيا را
زير سلطه خود دارد.
- براي تغيير شرايط حاكم بر وضعيت آموزش در ايران چه بايد كرد؟
براي بهبود اين وضعيت بايد هزينه كرد. بايد به وضعيت معيشتي معلمان
رسيدگي كرد. آيا كسي كه ليسانس رياضي است و در آموزش و پرورش مشغول
است مي تواند با حقوق دريافتي خود هزينه رفت و برگشت را پرداخت
كند. بسياري از دبيراني كه انسان هاي سالمي هستند و نمي خواهند خود
را درگير تست و برنامه هاي مشابه كنند، بايد به شغل دوم و سوم روي
بياورند و براي مثال مسافركشي كنند. پيش از انقلاب يك معلم
مي توانست با كمي پس انداز منزلي براي خود تهيه كند و اتومبيلي
بخرد، اما امروز تهيه خانه و ماشين براي معلم يك روياست. براي
تغيير اين وضعيت هم راه حل هايي وجود دارد ولي پيشنهاد كلي من آن
است كه از افراد با صلاحيت دعوت كنند و از آنها نظر بخواهند. اگر
دولت دست اين افراد را باز بگذارد و در حد ضرورت براي آموزش و
پرورش هزينه كند، اين مشكل هم حل مي شود. دولت بايد درك كند كه
آموزش و پرورش از مهم ترين اركان جامعه است و معلم بايد در قبال
تدريس حقوق مناسبي دريافت كند. زماني كه خاطرات اولر رياضيدان
مشهور را مي خواندم با نكته جالبي مواجه شدم.
وي حتي زماني كه مي خواست براي صدمين بار مبحثي را تدريس كند در
دفتر خاطرات خود تمام نكات مربوط به تدريس را مي نوشت و موضوعات
مهم درس، نكات برجسته، آزموني كه بايد برگزار شود، همه را با ذكر
مدت زمان مربوط به آن يادداشت مي كرد. هر زماني كه احساس مي كرد
دانش آموز از درس خسته شده است، لطيفه اي تعريف مي كرد كه به درس
مربوط باشد و خستگي او را برطرف كند. يعني براي دو ساعتي كه سر
كلاس بود برنامه داشت و حتي اولر كه براي هر مسئله اي پاسخي دارد،
به اين شكل برنامه درس فردا را تنظيم مي كند، تمام معلمان ما هم
بايد براي درس فردا برنامه ريزي كنند. اين كار در صورتي ممكن است
كه معلمان وقت برنامه ريزي داشته باشند و فقط به يك كار (شغل
معلمي) مشغول باشند، نه اينكه شغل هاي متعدد داشته باشند.
- پيشرفت رياضيات چه تاثيري در پيشرفت ساير علوم داشته است؟
نزديك ترين علم به رياضي اختر شناسي است. اختر شناسي بدون رياضيات
نمي تواند يك گام بردارد. بعد از اختر شناسي، فيزيك و مكانيك از
رياضيات بيشترين بهره را بردند. فيزيك و مكانيك طي سه قرن اخير
توسعه پيدا كردند يعني زماني كه رياضيات پيشرفت كرد و توانست
قوانين حاكم بر اين دانش ها را كشف كند.
- اگر مي توانيد مثالي هم در نقش رياضيات ارائه كنيد.
براي درك بيشتر اين بحث مثالي ارائه مي كنم. در قرن نوزدهم طي مدت
يك ماه كشتي هاي بسياري كه از سواحل بريتانيا به حركت درآمدند در
دريا غرق شدند. براي پيگيري اين موضوع از ادامه حركت كشتي ها
جلوگيري كردند و به بررسي اين موضوع پرداختند كه چرا كشتي ها در
دريا غرق مي شوند. حتي دو كشتي مسافربري در سواحل ايرلند به هم
برخورد كردند و با مسافران غرق شدند. اما علت اصلي اين واقعه چه
بود؟
پس از آ نكه كسي نتوانست اين مشكل را حل كند، به سراغ رياضيدانان
رفتند يكي از رياضيدانان قانوني را پيدا كرد كه ۶۵ سال پيشتر
رياضيداني در مورد عملكرد قطب نما در محيط هاي فلزي كشف كرده بود.
در حقيقت پيش از آن تاريخ كشتي ها را از چوب مي ساختند. مقدار فلز
به كار رفته در اين كشتي ها كم بود و تاثيري در عملكرد قطب نما
نداشت. با تغيير مختصر در اين قانون توانستند از قطب نماها در
كشتي هاي فلزي هم استفاده كنند و بدين ترتيب پس از يك ماه تعطيلي،
مجدداً كشتيراني به كار افتاد. رياضي علاوه بر اختر شناسي و
مكانيك، در فيزيك هم بسيار كاربرد دارد. بدون رياضيات نمي توان
قوانين نور و مغناطيس را درك كرد. بسياري از علوم ديگر همانند
ژنتيك و تاريخ هم به رياضي وابسته اند. به نظر من در ده سال ديگر
كامپيوتر و اينترنت جزو لوازم ضروري زندگي هر فرد مي شود و
كامپيوتر هم از مباني رياضي استفاده مي كند. كامپيوتر يعني
محاسبه گر. محاسبه در ابتدا از چرتكه شروع شد.بعدها پاسكال اولين
ماشين حساب را اختراع كرد كه قابليت انجام جمع و تفريق را داشت.
بعدها ماشين حساب هاي برقي ساخته شدند، تا اينكه نوبت به كامپيوتر
رسيد.
- سئوال بعدي ما به فعاليت شما در حوزه كتاب مربوط مي شود استاد!
تاكنون چند جلد كتاب تاليف و ترجمه كرده ايد؟
واقعيت اين است كه خودم آمار دقيقي از آن را ندارم، اما زماني كه
يكي از دوستان آماربرداري كرد، تعدادشان بالغ بر دويست و پنجاه جلد
بود. علاوه بر اين حدود هزار مقاله در روزنامه ها و مجلات مختلف به
چاپ رسانده ام. اين ها كه برشمردم حاصل عمر من است.
- اولين كتابي كه منتشر كرديد كدام بود؟
اولين كتابي كه نوشتم جنبش مزدك و مزدكيان نام داشت. اولين كتابي
هم كه ترجمه كردم تاريخ حساب، تاليف رياضيداني فرانسوي به نام رنه
تانون بود. در ابتدا فرانسه ترجمه مي كردم. در سال ۳۵ يك دوره يك
سال و نيمه در زندان بودم. در ابتداي ورود به زندان تصميم گرفتم كه
فعاليتي داشته باشم. به همين دليل از روي يك كتاب خود آموز زبان
روسي كه براي فرانسوي زبان ها تاليف شده بود، زبان روسي را
فراگرفتم. گاهي اوقات روزانه شانزده تا هفده ساعت روي اين كتاب كار
مي كردم و توانستم نه ماهه كتاب هشت صد صفحه اي را به دقت خوانده و
تمام كنم. پس از آن كتاب ها را از روسي به فارسي ترجمه مي كنم. به
جز شش كتاب اولم را كه از فرانسه ترجمه كردم، بقيه از روسي است.
چون دولت سوبسيد مي داد كتاب هاي روسي ارزان بود، ديگر آنكه تنوع
در اين كتاب ها بسيار زياد بود و منابع بسيار غني اي در اختيار
بود. مثالي بزنم. دوستي در لندن دارم كه كتابي را برايم فرستاد و
گفت اين كتاب تازه چاپ شده و هنوز در بازار پخش نشده است و من اين
نسخه را از چاپخانه تهيه كرده ام. از طرف ديگر در شوروي مجله اي
منتشر مي شد به نام رياضيات در دبيرستان. يك ماه بعد اين مجله به
دستم رسيد. در آن مجله مقاله اي خواندم درباره نقد ترجمه روسي همان
كتابي كه دوستم از لندن برايم فرستاده بود. يعني طي يك ماه اين
كتاب به روسيه رسيد، ترجمه شد، منتشر شد، و بعد از ترجمه آن كتاب
نقدي هم صورت گرفت كه من آن نقد را خواندم... مجله ديگري منتشر
مي شد كه در آن گزارشي چندخطي از هر مقاله اي كه در هر جاي دنيا به
هر زباني منتشر مي شد و حاوي نكته جديدي بود، چاپ مي شد و شخص
مي توانست با مكاتبه به نشاني مجله، اصل آن مقاله يا ترجمه روسي آن
را دريافت كند. به نظر من انجام اين كار به دستگاه بسيار عريض
وطويلي نياز داشت.
- شما مي فرماييد ۲۵۰ جلد كتاب ترجمه و تاليف كرده ايد كه اين
بيانگر اقبال نسل جوان آن زمان به كتاب است. چرا جوان امروز چندان
با كتاب مانوس نيست؟
به گمان من مقدار زيادي از اين مشكل از كنكور ناشي مي شود. حدود شش
هفت سال پيش در مورد كتاب هاي موجود در خانواده هايي با پدر و مادر
بي سواد تحقيق كردم. دريافتم خانواده هايي كه قبل از كنكور
دانش آموز داشتند در خانه خود حتماً چند جلد كتاب داشتند كه موضوع
آنها هم بسيار متنوع بود. وقتي مي پرسيدم كتاب ها را از كجا تهيه
كرديد در جواب مي گفتند فرزندمان در دوره دانش آموزي تهيه كرده
است. ولي خانه هايي هم بودند كه در آن به جز كتاب تست، كتاب ديگري
پيدا نمي شد. اينها معمولاً خانواده اي بودند كه فرزند آنها بعد
از دوره كنكور وارد دانشگاه شده بودند.زماني رمان هاي بلند مثل جنگ
و صلح و بينوايان به چاپ مي رسيد. ولي امروز كتاب بينوايان روي دست
ناشر مي ماند و به فروش نمي رود. چرا؟ چون قشر كتابخوان دانش آموز
هستند كه آنها هم سرگرم تست هستند.كتاب ها در كتابخانه ها خاك
مي خورد و كسي آنها را نمي خواند. اگر هم كسي بخواند همان
كتابخوان هاي قديمي هستند.
- با اين تفاسير وظيفه دبيران و معلمان براي آشنا كردن دانش آموزان
با كتاب و بهبود وضعيت آموزشي چيست؟
يكي از روش ها اين است كه به هر نحو ممكن دانش آموزان را با كار
گروهي آشنا كند، تا از فعاليت هاي انفرادي دوري كند. دانش آموزان
را گروه بندي كند تا دانش آموزان به طور گروهي به حل مسئله
بپردازند. سعي كنند در كلاس تا جايي كه امكان دارد درس را دلچسب
ارائه دهند. از تاريخ، كاربرد و فلسفه رياضي كمك بگيرند تا ارائه
درس مطلوب تر صورت گيرد.
- چرا اقبال عامه مردم حتي دانشجويان نسبت به كتاب هاي علمي تا اين
حد كم شده است؟
به نظر من تا حدود زيادي از ضعف تبليغ ناشي مي شود. مثلاً
برنامه هاي تلويزيوني عمدتاً در مورد ورزش است. كمتر برنامه اي در
مورد زندگي دانشمندان از تلويزيون پخش مي شود. اگر هم پخش مي شود
در ساعت هاي پاياني است.
نقل از شرق