دکتر ریموند دامادین (Raymond
Damadian)
در سال 1970 پزشک
و فیزیک دان آمریکایی به نام دکتر ریموند نامادین که فردی بسیار
فهیم و آینده
نگر بود تصمیم گرفت اسکنری را برای تصویربرداری از بدن انسان
بسازد. و همین مسئله
، نقطه عطفی را در دنیای تصویربرداری به وجود آورد. او در
آزمایشهای خود، سلولهای
بدخیم را از طریق جراحی وارد بدن موشها نمود و سپس آنها را مورد
آزمون NMR قرار
داد. دامادین متوجه شد که بافت توموری موشها به تحریک مغناطیسی
پاسخ می دهد و اگر
موشها را با یک پالس تشدید کننده بمباران کند هنگامی که گشتاور دو
قطبی های مغناطیسی
به حالت تعادل و آرامش می رسند هر یک از بافتهای سالم و توموری یک
نوع سیگنال
خاص خود را منتشر می کنند.
این سیگنالها بر حسب اینکه مربوط به بافتهای سالم
یا ناسالم باشند می توانند کنتراست خاصی را بر روی تصویر ایجاد
کنند. همین مسئله
باعث شد تا فکر ساخت دستگاه تصویربرداری به مغز وی خطور کند. البته
سالها قبل از
دامادین، فلیکس بلوچ، اصطلاحات T1، 2
T را
برای نشان دادن مقدار زمانهای استراحت
بکار برده بود.
دکتر دامادین در اوایل دهه 1970 متوجه شد که ساختمان آب در
تصویربرداری MRI عنصری
بسیار حیاتی است. زیرا هر مولکول آب در واقع یک دو قطبی بسیار
قوی است ( قطب شمال و جنوب ) علت آن است که الکترونهای مدار
هیدروژن زمان بیشتری
را در مدارهای اطراف اتم اکسیژن می گذارنند این وضعیت باعث ایجاد
یک منبع قوی
برای تولید سیگنالهای MR می
شود. دامادین ثابت کرد سیگنالهای فوق را می توان به صورت
تصویری مخصوص، آشکار کرد و ثبت نمود.
دامادین به ارزش تشخیصی این اشعه مغناطیسی
القا شده پی برد. او و همکارانش جهت تصویربرداری کل بدن انسان (
Whole body ) مدت
7 سال را برای طراحی و ساخت اولین اسکنرMRI صرف
کردند. پس از فراز و نشیبهای
فراوان بالاخره درروز سوم ژولای 1977 اولین تصویر دانسیته پروتون (Poroton
density) از
بدن انسان تهیه شد.
تصویربرداری فوق که به صورت اگزیال بود به مدت 4 ساعت
و 45 دقیقه طول کشید. در این آزمون بیمار بایستی در هنگام
تصویربرداری از لحاظ فیزیکی
106 مرتبه بر روی یک تخت حرکت داده می شد تا تهییج فضایی (Spatital
excitation ) صورت
می گرفت. طبقه گفته خود دکتر دامادین، چیزی که او را در این مدت 7 سال
یاری می داد تنها قدرت و ایمان مذهبی درونیش بود.
دکتر دامادین نام اولین اسکنر
خود را سرکش (
Indomitable ) گذاشت
که در واقع نشان دهنده عزم، بی باکی و خستگی
ناپذیری او در ساخت دستگاه مذکور بود. این دستگاه اکنون در مرکز
تکنولوژی اسمیتسون
واشنگتن (Smithson
institute of technology ) قرار
دارد.
دکتر پل لاتربور (
PAUL LAUTERBUR.Ph.D )
دکتر لاتربود در حیطه اسپکتروسکپی با لوله های آزمایش
دارای موفقیتهای چشمگیری بود. اما نمی توانست مسئله ضروری بودن
خلوص ماده را برای
بدست آوردن تجزیه اسپکتروسکپی نادیده بگیرد. او می دانست که با
استفاده از اصول NMR می
توان یک سری راهکارهای عملی جهت تهییج قسمتهایی از نمونه مورد
آزمایش ارائه
داد، سرانجام او به این نتینجه رسید که اگر بتوان میدان مغناطیسی
گرادیان دار ضعیف
و کنترل شده ای را بر روی میدان مغناطیسی استاتیک(Static) قویتری
همپوشان کرد،
آنگاه می توان برشی از نمونه با همان مقدار فرکانس را مجزا نمود،
سیگنالهای آنرا
آشکار کرد و نهایتاً به صورت یک تصویر درآورد. برای اثبات این
اندیشه، او به مدت
چند هفته تحقیقات و آزمایشهای طاقت فرسایی را انجام داد و بالاخره
متقاعد شد که :
1- بااستفاده
از سیگنالهای NMR می
توان برش مغناطیسی را به وجود آورد.
2- مقدار
این سیگنالها جهت بکارگیری اصول انتقال فوریه (FT) برای
تشکیل تصویر
کافی است.
3- برای
بهبود کیفیت تصاویر، باید میدان مغناطیسی به اندازه کافی
یکنواخت باشد.
در سال 1972 دکتر لاتر بور به منظور تصویربرداری از قسمتهای دلخواه
حیوانات و گیاهان مختلف، گرادیانهای Gx و Gy و Gz را
طراحی و از آنها استفاده
نمود و بدین ترتیب قسمتی از وظیفه دشوار امتزاج و تکمیل سه تئوری
فوق الذکر را
به انجام رساند.
در سال 1988 رونالد ریگان (
Ronald Reagan ) رئیس
جمهور وقت آمریکا،
نشان ملی تکنولوژی(National
Medical of Technology ) را
به دکتر دامادین و دکتر
لاتربور، تقدیم کرد. این جایزه که ارزنده ترین جایزه ملی امریکا
محسوب می شود به
دلیل سهم قابل توجه آنها در ارتقای تکنولوژی و گسترش رفاه ملی
تقدیم ایشان گردید.
دانشمندان و فیزیکدانهای سراسر جهان نیز تحقیقاتی را به طور مداوم
انجام می
دهند و دانش پیشینیان خود را بهبود می بخشند. دنیای MRI مرهون
افراد بیشماری است که
از برجسته ترین آنها می توان به افراد زیر اشاره کرد.
دهه 1950 : دکتر اروین هان (Ervin
Hahn): به
خاطر کشف پالس سکانس اسپیناکوی هان کشف او چنان دگرگون کننده بود
که نمی توان آن را با سایر کشفیات مقایسه نمود. او هم اکنون در
دانشگاه برکلی (Brekeley) است.
دهه 1960: دکتر ارنست (R.R.Ernst)
: او
با ابداع محور مختصاف فاز (Phase) و
فرکانس(Frequency) بر
روی شبکه ماتریکس MR،
حساسیت آشکارسازی سیگنالهای MRI را
افزایش داده و همینطور از تبدیل فوریه در روند تصویربرداری فضایی (Spatital
imaging process) استفاده
نمود. علاوه بر آن، حساسیت و تعادل بین زاویه چرخش (Flip
angle) را
افزایش داد. قابل ذکر است که زاویه چرخش، اساس تصویربرداری سریع
را تشکیل می دهد. دکتر ارنست هم اکنون در شهر زوریخ سوئیس زندگی می کند.
دهه 1980: سرپیتر هانسفیلد (Sir
peter Mansfield ): هانسفیلد
اهل ناتینگهام انگلستان
بوده و به دلیل کشف تصویربرداری گرادیان اکو در مقابل تصویربرداری
مولتی اکو
مشهور است. تصویربرداری گرادیان اکو مقدمه ای ضروری برای
تصویربرداری MRI به طریق Real
time می
باشد. سرپیتر هانسفیلد به دلیل سهم زیادی که در تصویربرداری MRI داشت
از طرف ملکه الیزابت دوم مفتخر به دریافت لف شوالیه (Knighte) شد.
وضوح بلافاصله بعد از
ابداع سیستم MRI دستگاه
های مذکور
با سرعتی بی سابقه طراحی و ساخته شدند و بدین ترتیب دامادین و
لاتربور توانستند
افراد بیشتری را نسبت
به این سیستم خوشبین نمایند. امروزه بیش از دو هزار دستگاه MRI در
ایالات متحده امریکا و تقریباً همین مقدار در دیگر کشورها وجود دارد.
در ابتدا دستگاه های MRI تنها
در ایالات متحده ساخته می شدند اما طولی نکشید که
این صنعت به سایر نقاط جهان نیز کشیده شد.
هر یک از صادر کنندگان دستگاه های MRI نیز
می خواستند که در بازار رقابت، موفقیت بهتری را بدست آورند و بدین
ترتیب بازار
رقابت بین المللی MRI گرم
شد و در نتیجه ان اصطلاحات جدید و واژه های گیج کننده
به حوزه تکنیکی آن وارد شد. اپراتورها نیز در ابتدا با مشکلات
زیادی توانستندزبان MRI را
تثبت کنند. در
نهایت، با افزایش تولید دستگاه های MRI و
پراکندگی زیاد
آن در سراسر کشور ایالات متحده، شکاف بین بخش صنعت و مرکز
تصویربرداری MRI زیاد
شد. سازندگان دستگاه های MRI برنامه
های آموزشی پر سرو صدایی را به مدت یک تا دو
هفته برای کارکنان ثابت MRIترتیب
دادند اما برخی از آنها هیچگونه آشنایی بامشاغل
بهداشتی نداشتند. مشکلاتی که در رابطه با پروتکل ها و مسائل حفاظتی
پیش می آمد
معمولاً از طریق تلفن به نزدیک ترین اداره مرکزی کارخانه سازنده
اطلاع می دادند
و پاسخ می گرفتند. حتی با تجربه ترین اپراتورها نیز نمی توانستند
که در هنگام مواجه
با بیماران مبتلا به هیجانهای کلاستروفوبیا ( تونل ترسی ) چگونه از
کامپیوتر استفاده
کنند و یا در چه مواردی باید کنتراست تصویر را برای مشاهده ضایعه
ای خاصافزایش دهند.
امروزه قدرت مغناطیسی دستگاه های MRI را
در سه سطح ضعیف، متوسط و قوی
می سازند که هرکدام دارای مزایا و نقص های خاص خود می باشند اما با
ابداع مواد حاجب
تزریقی، دستگاه هایMRI فوق
هادی (
Super conducting ) با
قدرت مغناطیسی بالا به
عنوان مطلوب ترین روش تصویربرداری برای مشاهده ضایعات عصبی مطرح
شدند. این مواد حاجب
به منظور افزایش کنتراست تصاویر ساخته شده و در سال 1988 مورد
تایید FDA قرار گرفتند.
پیشرفتهایی که در زمینه های الکترونیک و نرم افزارهای کامپیوتری MRA اتفاق
افتاده باعث شد تا موارد کاربرد تصویربرداری نیز افزایش پیدا کند.
به عنوان مثال
امکان تصویربرداری از عروقی که به نام آنژیوگرافی تشدید مغناطیسی
یا MRA معروف است
فراهم شد. البته با وجود
اینکه MRA هنوز
در مراحل ابتدایی خود می باشد اما موضوعی
است که علاقه و نظر بسیاری از افراد را به خود جلب کرده و در برخی
موارد به عنوان
راه حل نهایی انتخاب می شود. به طور کلی امروزه سیستم های
تصویربرداری به طرف تصویربرداری
غیرتهاجمی از شبکه عروقی بدن پیش می روند. این نوع تصویربرداری ها قادرند
که آناتومی عروق مغزی را نشان دهند و همینطور میزان جریان خون آنها
نیزمحاسبه می نمایند. در حال حاضر چند نوع تصویربرداری MRA وجود
دارد که از مهمترین آنها
می توان به دو تکنیک (TOF)
Time of Fight و Phase
contrast اشاره
نمود. با بکارگیری
صحیح گرادیان اکو (gradient
echoes ) ،
پیش اشباع (Presaturation
) اسکن سریع (fast
scan)،
پالس spoliter
reminder و
پالس آماده کننده (Preparatory
Pulses) می
توان کیفیت تصاویر را افزایش داد.
برگرفته از سایت www.prin.ir