دانشمندان بايد مسئوليت پيامدهاى انسانى محيطى پژوهش هاى شان را
بپذيرند و جوامع تحصيلكرده نيز بايد توجه بيشترى به اخلاقيات علم
نشان دهند. آيا دانشمندان بايد دل مشغول آثار اجتماعى كارهايشان و
مباحث اخلاقى مربوط به آنها باشند؟ آيا بايد مسئوليت پيامدهاى
انسانى و زيست محيطى پژوهش علمى را بپذيرند؟ اين پرسش ها در
گذشته هاى دور مطرح نبودند، چه اين گونه پيامدها بسيار اندك بودند.
در آن روزها، علم نقشى در زندگى روزمره مردم يا امنيت دولت ها
نداشت. تنها انگيزه پرداختن به كارهاى علمى كنجكاوى صرف _ يعنى
همان انگيزه اى كه امروزه نيز دانشمندان را به تحرك وامى دارد _
صرف نظر از هرگونه اهداف مشخص عملى بود. جدا شدن دانشمندان از امور
عمومى انسان ها باعث مى شد كه آنها در برج عاجى كه خود ساخته بودند
پناه بگيرند و وانمود كنند كه كارشان ربطى به رفاه انسان ها ندارد.
حرف شان اين بود كه هدف از پژوهش علمى درك قوانين طبيعت است و از
آنجا كه اين قوانين تغييرناپذيرند و از كنش ها و عواطف انسانى
تاثير نمى پذيرند، كنش ها و عواطف مذكور در مطالعه طبيعت جايى
ندارد. در نتيجه اين منحصر به فردى، دانشمندان به ساختن و پرداختن
برخى مفاهيم و اصول درباره علم مبادرت كردند تا توجيهى براى اين
جدايى از واقعيت ارائه دهند. بعضى از اين اصول از اين قرارند: «علم
براى علم»، «تحقيق علمى هيچ مرزى نمى شناسد»، «علم عقلانى و عينى
است»، «علم بى طرف است»، «علم ربطى به سياست ندارد»، «دانشمندان در
واقع گروهى كارگر فنى اند» و «علم را نمى توان به خاطر كاربرد غلط
آن سرزنش كرد». جان زيمن تمام اين فرضيات را مورد تجزيه و تحليل
قرار داد و دريافت كه همه آنها به نحوى در دنياى مدرن خواهان
دارند.
• خارج از برج عاج
شايد ذهنيت برج عاج گذشته كه يافته هاى علمى و كاربردهاى
عملى شان از نقطه نظر زمانى و مكانى كاملاً از يكديگر جدا بودند،
پذيرفتنى بود. پس از يك كشف خاص ده ها سال طول مى كشيد كه كاربردى
براى آن پيدا شود، آن هم به وسيله افرادى به كلى متفاوت كه بيشتر
مهندسين شاغل در مدارس فنى يا آزمايشگاه هاى صنعتى بودند. امروزه،
تميز بين پژوهش هاى محض و كاربردى به سختى ممكن است. احتمال دارد
بلافاصله پس از كشف هاى صنعتى كاربردهاى عملى آن توسط افراد و
گروه هاى واحدى ارائه شود. در واقع دانشمندان دانشگاه ها را تشويق
مى كنند تا كشفيات خود را از نظر مالى خودكفا سازند. پيشرفت هاى
عظيم در علوم محض در طول سده بيستم _ به ويژه فيزيك در نيمه نخست و
زيست شناسى در نيمه دوم آن _ رابطه بين علم و اجتماع را به كلى
دگرگون ساخت. علم به صورت يك عنصر غالب در زندگى مان درآمده و
پيشرفت هاى شگرفى را در كيفيت آن موجب شده و در عين حال خطرات
بزرگى را نيز پديد آورده است. از جمله اين خطرات مى توان آلودگى
محيط زيست، غارت منابع حياتى، افزايش بيمارى هاى قابل انتقال و
بالاتر از همه تهديد اساس موجوديت نوع بشر با ايجاد سلاح هاى
كشتارجمعى را ذكر كرد. دانشمندان ديگر نمى توانند ادعا كنند كه
كارشان ربطى به رفاه افراد يا سياست دولت ها ندارد.دانشمندان نبايد
چنين ادعا كنند، ولى بسيارى از آنها چنين مى كنند.
شگفت اين كه برخى از دانشمندان هنوز دچار همان ذهنيت برج عاج
گذشته اند و طرفدار سياست آزادى مطلق علم. منطق آنها عمدتاً مبتنى
بر تفاوت و تمايز بين علم محض و كاربردى است. به نظر آنها اين
كاربرد علم است كه مى تواند زيان بار باشد و تا آنجا كه به علم محض
مربوط مى شود، تنها وظيفه دانشمند آگاه ساختن مردم از نتايج
پژوهش ها يش است. اين كه ديگران از نتايج مذكور چه استفاده اى
مى كنند، ربطى به آنها و هيچ دانشمند ديگرى ندارد.ليكن، همان گونه
كه ديديم، عمدتاً تفاوت و تمايز بين علم محض و كاربردى وجود خارجى
ندارد.
غيراخلاقى بودن عملكرد دانشمندان به هيچ روى قابل قبول و توجيه
نيست. به عقيده من چنين نگرشى غيراخلاقى است، چه از قبول مسئوليت
شخصى پيامدهاى احتمالى خويش طفره مى روند.ما در جامعه جهانى با
وابستگى روزافزون به يكديگر زندگى مى كنيم، وابستگى هايى كه عمدتاً
حاصل پيشرفت هاى فنى به دست آمده از پژوهش هاى علمى است. چنين
جامعه اى منافع عظيمى را براى اعضاى خويش دربردارد، ولى به همان
دليل نيز مسئوليت هايى را بر آنها تحميل مى نمايد. تمامى شهروندان
بايد پاسخگوى اعمال و كردار خويش باشند. ما همه در برابر جامعه
مسئوليم. اين مسئوليت به همان دليل فوق به ويژه بر دوش دانشمندان
سنگينى مى كند: نقش برتر علم در جامعه مدرن. مايكل آيته، رياضيدان،
كه هم اكنون رياست كنفرانس هاى پوگ واش (Pugwash)
درباره «علم و امور جهانى» را بر عهده دارد، در سخنرانى خود در سال
۱۹۹۷ پيرامون شرودينگر، دلايل مسئوليت ويژه دانشمندان را چنين شرح
داد: «اولاً براى مسئوليت اخلاقى دليلى وجود دارد. اگر چيزى را به
وجود مى آوريد، بايد دل مشغول پيامدهاى آن نيز باشيد. اين نكته در
مورد كشفيات علمى و آوردن فرزند به طور يكسان صدق مى كند.» آيته
سپس چهار دليل براى اينكه دانشمندان بايد مسئوليت كارهاى خويش را
بر عهده گيرند، مطرح مى كند:
•دانشمندان مشكلات فنى را بهتر از سياستمداران يا مردمان عادى درك
مى كنند و همين درك عميق مسئوليت آور است.
•دانشمندان مى توانند توصيه و كمك علمى براى حل مشكلات ضمنى كه
ممكن است پيش آيند، ارائه دهند.
•دانشمندان مى توانند درباره خطرات آينده كه ممكن است از كشفيات
كنونى ناشى شوند هشدار دهند.
•دانشمندان از نوعى برادرى بين المللى برخوردارند كه فراتر از
مرزهاى طبيعى است، طورى كه در جايگاهى قرار دارند كه مى توانند
ديدگاهى جهانى به نفع نوع بشر داشته باشند.
آيته هم در سخنرانى اش درباره شرودينگر و هم در سخنرانى خود به
عنوان رئيس كنفرانس خطاب به انجمن سلطنتى در سال ،۱۹۹۵ به دليلى
ديگر بر لزوم پذيرش مسئوليت كارهاى خويش توسط دانشمندان تاكيد كرد:
پيامد عدم احساس مسئوليت در قبال علم، ايجاد تصويرى ناخوشايند از
علم نزد مردم است.مردم دانشمندان را مسئول خطرات برخاسته از پيشرفت
علمى مى دانند: سلاح هاى هسته اى يك تهديد به شمار مى روند و مردم
بحق دانشمندان را از اين بابت سرزنش مى كنند، كلون سازى (Cloning)
انسان نفرت آور و از نظر مردم غيراخلاقى است و علم در مجموع به
دليل شمار ا ندكى از دانشمندان كه خواهان ادامه اين كار هستند سخت
مورد سرزنش قرار گرفته است.عامه مردم از طريق حكومت هاى برگزيده
خويش وسايل مورد نياز براى كنترل علم را در اختيار دارند، چه با
دريغ كردن كمك مالى از آن و چه از طريق تحميل مقررات محدودكننده
مضر به حال علم.
روشن است كه بسيار بهتر است هر كنترلى توسط خود دانشمندان اعمال
گردد.بسيار مهم است كه علم تصوير خويش را نزد عموم مردم بهبود
بخشد، بدين معنا كه احترام اجتماع را نسبت به تماميت خويش بازيابد
و بار ديگر مردم به داورى هاى آن اعتماد ورزند. دانشمندان بايد با
رفتار خويش نشان دهند كه مى توان خلاقيت را با شفقت و مراقبت از
همنوعان درهم آميخت و اين كار تنها با مسئوليت پذير بودن و پاسخگو
بودن در برابر اعمال و به آب و آتش زدن هاى خويش در دنياى
ناشناخته ها امكان پذير است.
• پيشنهاداتى براى دانشمندان چه پير و چه جوان
عملى شدن اين آرزو ها تنها در گرو برخى اقدامات معين است. نخست
آنكه قواعد اخلاقى سلوك دانشمندان درست همانند قسم نامه بقراط
پزشكان تدوين گردد. حدود دو هزار و پانصد سال است كه قواعد اخلاقى
پزشكان موجود است. در گذشته و حتى اكنون زندگى بيمار عملاً در
دست هاى پزشك معالج اش بوده و هست. بسيار ضرورى است كه اطمينان
حاصل كنيم وى از اين قدرت احساس مسئوليت استفاده كرده و مراقبت از
بيمارش را مهم ترين و نخستين وظيفه خويش تلقى نمايد. به همين دليل
است كه پزشكان پس از فارغ التحصيلى قسم نامه بقراط را
مى پذيرند.امروز مى توان گفت كه دانشمند در رابطه با جامعه بشرى
نقشى كم و بيش مشابه نقش پزشك در قبال بيمار دارد. لذا زمان براى
اداى نوعى قسم يا قول توسط كسانى كه درجاتى علمى دريافت مى كنند
فرا رسيده است.
اين كار لااقل از ارزش نمادين مهمى برخوردار است، ولى در عين حال
موجد آگاهى و محرك انديشه پيرامون مباحث گسترده تر در ميان
دانشمندان جوان تر خواهد بود.هم ا كنون اين شيوه در ميان برخى از
دانشمندان (به عنوان مثال «انستيتو ابتكار اجتماعى») متداول شده و
كلمات و عبارات گوناگونى مطرح گرديده اند. اداى قول زير كه از سوى
گروه دانشجويان پوگ واش در ايالات متحده مطرح شده، مى تواند براى
دانشمندان جوان به هنگام فارغ التحصيل شدن مناسب باشد.«من قول
مى دهم كه براى جهانى بهتر كار كنم؛ جهانى كه در آن علم و فناورى
در مسير هايى با حس مسئوليت اجتماعى به كار گرفته مى شوند. پس از
آموزش خويش براى اهدافى كه با آسيب به انسان ها يا محيط زيست همراه
است استفاده نخواهم كرد. در سراسر زندگى حرفه اى ام پيامدهاى
اخلاقى كارم را پيش از اقدام به آن در نظر خواهم داشت. با توجه به
اين نكته عواقب اين خواسته ها احتمالاً بسيار سنگين خواهد
بود مبادرت به امضاى اين بيانيه مى كنم چرا كه اين نكته را به خوبى
درك مى كنم احساس مسئوليت فردى نخستين گام در راه رسيدن به صلح
است.» لازم به ذكر است كه اين قول ها به زيان و ضرر به محيط زيست
نيز اشاره دارد كه ممكن است از علم و فناورى ناشى شود و به
انسان ها آسيب رساند. اداى چنين قولى با زندگى حرفه اى در راه
توليد و گسترش سلاح هاى شيميايى، بيولوژيك يا هسته اى منافات
دارد.بسيار شايق ام كه شاهد آن باشم كه دانشگاه رسم اداى سوگند را
به هنگام فارغ التحصيلى دانشجويان باب كند. پيش شرط چنين موقعيتى
به راه انداختن دوره هايى پيرامون جنبه هاى اخلاقى علم و وارد كردن
آن در برنامه درسى دانشجويان خواهد بود.بسيار مهم است كه تازه
واردين به عرصه علم از مسئوليت هاى اجتماعى خويش آگاه شوند. در عين
حال اين نكته نيز مهم است كه دانشمندان برجسته از قبول چنين
مسئوليت هايى رويگردان نباشند. لذا پيشنهاد مى كنم كه آكادمى هاى
ملى علوم (يا سازمان هاى مشابه در كشورهايى كه فاقد چنين
آكادمى هايى هستند) مباحث و موضوعات اخلاقى را به صراحت در حوزه
اختيارات خويش وارد سازند. منشورهاى برخى از آكادمى ها هم اكنون
داراى عباراتى است كه به آنها اجازه مى دهد تا حدى به آثار و نتايج
اجتماعى پژوهش علمى خويش بپردازند.
ليكن مشتاق ام شاهد اجبارى شدن اين عبارات باشم. مصرم كه تمام
آكادمى هاى ملى علوم بيانيه هاى صريحى منتشر كنند مبنى بر اين كه
مباحث اخلاقى بخش جدايى ناپذيرى از كار دانشمندان است. در پى چنين
تعهداتى، وظيفه خاصى را براى آكادمى ها پيشنهاد مى كنم: تشكيل
كميته هاى اخلاق، روش و اقدام ديگرى كه آن هم وام گرفته از پزشكى
است. در بسيارى از كشورها لازم است پروژه هاى پژوهشى كه با شركت
بيماران صورت مى گيرند، به تصويب كميته اخلاقى بيمارستان برسند تا
اطمينان حاصل شود كه پژوهش مذكور هيچ خطر درخور توجهى براى سلامتى
و رفاه بيماران به همراه ندارد. ميل دارم اين شيوه در كارهاى
تحقيقاتى در مجموع و در آغاز مهندسى ژنتيك، تسرى يابد.پيشنهاد
مى كنم كه كميته هاى اخلاقى، مركب از دانشمندان برجسته در رشته هاى
مختلف، تشكيل شوند تا به بررسى آثار درازمدت بالقوه زيان بار
پروژه هاى پژوهشى پيشنهادى بپردازند. اينگونه بازبينى هاى اخلاقى
را مى توان به موازات بازبينى هايى كه به دلايل ديگر (مثل شايستگى
علمى، هزينه و غيره) صورت مى گيرند، انجام داد. كميته هاى اخلاقى
در هر كشور بايد زير نظارت و حمايت آكادمى ملى كار كنند. ولى ضرورى
است كه توافقى بر سر معيارهاى بين المللى چنين بازبينى هايى وجود
داشته باشد، طورى كه در همه جا از استانداردهاى يكسان استفاده شود.
•نقش پوگ واش و سازمان هاى مشابه
صرف نظر از آكادمى هاى علوم، ساير سازمان هاى مستقل كه به ويژه به
مسائل اخلاقى برخاسته از پژوهش هاى علمى و كاربردهاى آنها
مى پردازند نيز نقش مهمى دارند. اين سازمان ها مى توانند عهده دار
وظايفى شوند كه از عهده آكادمى هاى علوم، به دليل حوزه محدود
اختياراتشان، يا به خاطر آنكه اين سازمان ها به صورت رسمى يا
غيرمستقيم نماينده و كارگزار دولت ها به شمار مى روند،
برنمى آيند.شمار زيادى از اينگونه سازمان هاى مستقل و دانشمندان
موجودند، ولى شناخته شده ترين آنها براى من جنبش پوگ واش است كه
خود را «دانشمندان با وجدان» مى خوانند و نقش خويش را اينگونه
تعريف مى كنند: «جنبش پوگ واش» به نوعى بيان و تظاهر آگاهى به
وظيفه اجتماعى و اخلاقى دانشمندان در كمك به جلوگيرى و فائق آمدن
بر آثار بالفعل و بالقوه زيان بار نوآورى هاى علمى و فنى، و پيشبرد
به كارگيرى دانش و فناورى در راه صلح است.»
• نگاه به آينده
آيا جامعه علمى مى تواند مستقيماً به محو سلاح هاى اتمى يا ساير
سلاح هاى كشتارجمعى كمك كند؟ به عقيده من مى تواند، به شرط آن كه
به اخلاقيات توجه كند.امروزه در دوران خلع سلاح اتمى به سر
مى بريم، ولى در برخى از كشورها هنوز سلاح هاى اتمى ساخته مى شوند،
نمى دانيم به طور قطع كى و چگونه ملت هاى گوناگون دنيا بر سر كنار
گذاشتن اين سلاح ها به توافق مى رسند، ولى دانشمندان هنوز
مى توانند با دريغ داشتن مهارت ها و دانش خويش بر اين فرآيند تاثير
بگذارند.لذا از همه دانشمندان در تمام كشورها مى خواهم كه از
هرگونه توليد، توسعه و بهبود سلاح هاى بيشتر - تمام سلاح هايى كه
بالقوه قادر به تخريب و نابودى وسيع هستند مثل سلاح هاى شيميايى و
بيولوژيك - دورى جويند.از ميان بردن سلاح هاى اتمى مى تواند خطر
قريب الوقوعى كه نوع بشر را تهديد مى كند برطرف سازد، ولى در
درازمدت هيچ تضمينى نيست. ما نمى توانيم اختراع سلاح هاى اتمى را
كنار بگذاريم و دانش ساخت آنها را در حافظه خويش پاك كنيم. در
آينده اگر نزاعى جدى بين كشورهاى عمده جهان پيش آيد، احتمالاً
زرادخانه اتمى بازسازى مى شود و ما را به دنياى جنگ سرد
بازمى گرداند. از اين رو، تنها مى توانيم به آرمانشهر جهان عارى از
جنگ بسنده كنيم. از ميان بردن علل جنگ، دلمشغولى نسل آينده خواهد
بود.
جوزف رات بلات*
ترجمه:ع.فخر ياسرى
نقل
از شرق
منبع:
Physics World, Dec.1999
*سر جوزف رات بلات رئيس ممتاز كنفرانس پوگ واش در مورد علم و مسائل
جهانى است.