با پایان یافتن جام جهانی ۲۰۰۶ در آلمان، نقشه جدید فوتبال در جهان
ترسیم شد. نقشه جدید مبتنی بر هفت ویژگی مهم است که جام های جهانی
را معنا و قوام خواهد بخشید.
آمار و ارقام رسمی فیفا حکایت می کنند که در دنیا ۲۴۰ ملیون نفر در
۳۰۰ هزار باشگاه و در قالب یک ملیون و ۴۰۰ هزار تیم به عنوان
بازیکن فوتبال به رسمیت شناخته شده اند. خانواده بزرگ فوتبال جهان
که در نهایت ۷۰۴ بازیکن منتخب، آنان را در جام جهانی و در قالب ۳۲
تیم ۲۲ نفری نمایندگی می کنند، برآیند چنین گسترشی است. اما این
خانواده بزرگ برای بقا و توسعه خود به روندهای آتی و عملیاتی
بزرگتر دل بسته است.
نخستین ویژگی مهم، آمیزش تمام عیار فوتبال با جنبه های بازرگانی و
تجاری آن است. جام جهانی به عنوان قله هیجان و اعتبار فوتبال، در
تعامل کامل با شرکای تجاری و حامیان مالی قرار گرفته است.
آنها سرمایه گذاران اصلی رونق کنونی فوتبال هستند و طبیعی است که
هیچ سرمایه گذاری بدون توجه به منافع و نتایج کار، در تجارتی وارد
نمی شود. حق استفاده انحصاری از نام و لوگوی فیفا و درگیر شدن در
تمام عرصه های برگزاری جام جهانی از مراکز خبری و اطلاع رسانی
گرفته تا اماکن سرگرم کننده، سطح بهره برداری سرمایه گذاران و
شرکای فیفا را تعریف می کند.
طبیعی است که اگر فقط خانواده رسمی جهانی فوتبال در معرض تبلیغات
حامیان مالی قرار گرفته باشند، بازار بزرگی به وسعت تمام جهان، هدف
گرفته شده است.
شرکت آدیداس ابتکار جدیدی را به عرصه نمایش گذارد و یک
ورزشگاه کوچک با ظرفیت ۹ هزار نفر و با تمام امکانات واقعی
را در بهترین و مهمترین نقطه شهر برلین ساخت
در کنار فیفا و شرکای تجاری، معمولاً میزبان به عنوان ضلع سوم
منافع کوچک و بزرگی را شمارش می کند که از همکاری با دو ضلع دیگر
به دست می آید. به طور مثال درآمد کل حاصل از توريسم جام جهانی
بین دو و نیم تا سه ميليارد دلار تخمین زده می شود.
هر جام جهانی محصول همکاری یک تیم بزرگ ۵۰ هزار نفری است که بدنه
اصلی آن را مدیران و نیروهای داوطلب میزبان شکل می دهند.
یکی از مفاهیمی که در بطن این روند رشد می کند، ستاره ها، مد و
آرایش ظاهری بازیکنان است. این مدل بر بدنه و هوادارن تاثیر می
گذارد و خیل تماشاگران را به دنبال خود می کشد. در نتیجه تکلیف
تولیدکنندگان برای تغذیه بازار روشن می شود.
در جام جهانی ۲۰۰۶ شرکت آدیداس ابتکار جدیدی را به عرصه نمایش
گذارد و یک ورزشگاه کوچک با ظرفیت ۹ هزار نفر و با تمام امکانات
واقعی، آن هم در مدتی کمتر از یک ماه و در بهترین و مهمترین نقطه
شهر برلین ساخت.
تماشاگران با خرید بلیطهایی به بهای ۳ یورو در این ورزشگاه از طریق
تلویزیونهای بزرگ به تماشای بازیها می نشستند و در حاشیه آن نیز از
تمام امکانات رفاهی مانند رستوران، زمینهای بازی، صحنه رقص و
موسیقی بهره مند می شدند.
این در حالی است که ارزانترین بلیط تماشای یک بازی واقعی کمتر از
۶۰ یورو نیست. آدیداس در این مدت درآمدی بالغ بر یک ملیون و ۸۰۰
هزار یورو از محل بلیط فروشی در این ورزشگاه موقت کسب کرد.
اخیراً در جشن پیشواز جام جهانی ۲۰۱۰ که در برلین برگزار
شد، دریافتیم که در مناسبات بین المللی، سپ بلاتر جایگاهی
کوچک تر از کوفی عنان ندارد
اما این رقم در مقابل آمار فروش محصولات این شرکت در فروشگاه
اختصاصی جنب همین ورزشگاه مانند قطره در مقابل دریاست. چرا که
تمامی توپ های فوتبالی که رسماً برای این بازی ها از آن استفاده می
شد، به فروش رفت و تعداد یک ملیون و ۷۵۰ هزار عدد پیراهن های مختلف
تیم های ملی کشورها به خصوص آلمان نیز، فروخته شد.
می توان پیش بینی کرد که این ابتکار، به تدریج بخشی از اقتصاد
حاشیه جام جهانی را ساماندهی خواهد کرد و به آن وسعت خواهد بخشید.
روزی نه چندان دور فرا می رسد که بازی ها در ورزشگاه های کوچک و
مصنوعی و به شیوه لیزری، هولوگرام و مجازی پخش خواهد شد و ای بسا
که برای بسیاری از مردم از تماشای اصل بازی ها نیز سرگرم کننده تر
به نظر آید.
آدیداس اولین شرکتی بود که قرارداد شراکت تجاری با فیفا برای سال
۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ را به امضا رساند. طبق این قرارداد ۳۵۱ ملیون دلاری،
آدیداس ۲۱۵ ملیون دلار نقد و ۱۳۶ میلیون دلار در قالب تجهیزات
ورزشی در اختیار فیفا قرار خواهد داد. برای این دوره هشت ساله فیفا
در پی شش شریک تجاری، ۶ تا ۸ بانی مالی و ۴ تا ۶ حامی مالی (و
ملی) دیگر است.
فیفا از محل فروش حق پخش تصاوير تلویزيونی نیز درآمدی حداقل بالغ
بر يک ميليارد و دويست ميليون يورو دارد. آمارهای جام جهانی ۲۰۰۲
نشان داده بود که ۲۸ میلیارد و ۸۰۰ میلیون نفر در ۲۱۳ کشور جهان
بازیهای جام جهانی را به تماشا نشسته بودند. با توجه به افزایش ۲۰
درصدی تماشاگران فوتبال در ورزشگاه های آلمان در جریان جام ۲۰۰۶،
می توان نتیجه گرفت که نمودارها در این خصوص نیز سیر صعودی داشته
اند.
هر بسته تبلیغات سی ثانیه ای که در شرایط عادی، اما اوقات مهم
تلویزیون های انگلستان، تا ۶۰ هزار پوند به فروش می رسد، در ایام
جام جهانی با رقمی معادل نیم میلیون پوند معامله می شود. صفحات
پایگاه اینترنتی رسمی فیفا بیش از دو میلیارد بیننده داشته است.
روند دوم، مفهوم جهانی شدن در فوتبال است. جام ۲۰۰۶جهانی ترین جام
فوتبال تا کنون بوده است. در این جام از استرالیا تا آرژانتین حضور
داشتند. لاجرم هیچ نقطه ای از جهان از سیطره آن در امان نماند.
مردم ترجیح می دهند تا بازی ها را به صورت گروهی در اماکن
عمومی ببینند و احساسات خود را در هنگام غم و شادی با
یکدیگر تقسیم کنند
رونق این بازار به وسعت و شمول آن است. لذا مطلوب ترین تیمها برای
فیفا آنهایی هستند که پراکندگی جغرافیایی فوتبال را تضمین می کنند.
از همین رو راهیابی استرالیا مهمتر از غیبت اروگوئه است.
تیمهای آسیایی علیرغم نمایش ضعیف تر نسبت به رقبای اروپایی، باید
سهمیه مناسب داشته باشند. آفریقائیها باید به نعمت میزبانی نائل
شوند. و همه اینها باعث می شود که نیمه اول هر جام که به بازیهای
دور اول محدود می شود، به مراتب پر هیجان تر و پرنشاط تر باشد. ۳۲
ملت که در طول دو هفته و با آهنگی برابر با ۳ بازی در روز با
یکدیگر به رقابت می پردازند، همه جهان را سرگرم می کنند.
روند سوم، قدرتمندتر شدن فیفاست که مهمترین سازمان غیردولتی جهان -
بزرگتر و حتی کارگشاتر از سازمان ملل متحد-، به شمار می رود. نام
فیفا با فوتبال و جشن قرین شده است، در حالی که سازمان ملل متحد
لاجرم با جنگ و بحران ها دست و پنجه نرم می کند.
در حال حاضر بین این دو سازمان بزرگ تعاملاتی چند در زمینه کودکان،
فقر و برنامه های غذایی به وجود آمده است. می توان اندیشید که این
تعاملات گسترش خواهند یافت و فیفا بدون آنکه خود را با سیاست درگیر
کند، بر دستاوردهای سیاسی و بین المللی سازمان ملل متحد بیش از پیش
تاثیر می گذارد.
طرحهای متعدد فیفا در دوره دبیر کلی سپ بلاتر که ناظر بر توسعه و
بهبود قواعد، سازمانها و مناسبات فوتبال در کشورهای عضو است، به
علاوه اهمیت دادن به شعارهای فرهنگی و اجتماعی، می تواند وجه بزرگ
فعالیتهای بازرگانی و تجاری فیفا را تخفیف دهد.
اخیراً در جشن پیشواز جام جهانی ۲۰۱۰ که در برلین برگزار شد،
دریافتیم که در مناسبات بین المللی، سپ بلاتر جایگاهی کوچک تر از
کوفی عنان ندارد. پروتکل های فیفا گسترش می یابند. در جنب هر
ورزشگاه و در ذیل هر مسابقه فوتبال، سالن های بزرگ پذیرایی از
نخبگان و میهمانان ویژه دیده می شود که هر یک در بطن خود دستاوردی
خرد یا کلان را به ارمغان می آورند.
در هر بازی، دبیرکل فیفا و رئیس ستاد برگزاری بازیها میزبان
شخصیتهایی مهمی از عرصه سیاست و بازرگانی هستند و ناگزیرند برای
خوشامدگویی به هر یک از آنان، لباس های خود را در فاصله حرکت از
ورزشگاهی به ورزشگاهی دیگر در آسمان و درون پروازهای اختصاصی،
تعویض کنند. این ها بخش کوچکی از تشریفات و هزینه هایی است که سود
آن البته به تمام اعضای فیفا، بسته به قدرت و سازماندهی هر یک،
رسیده است.
فیفا در آخرین روزهای جام ۲۰۰۶ با اعمال مجازات در مورد یونان-
قهرمان جام ملتهای اروپا-، و محروم کردن این کشور از شرکت در
مسابقه های جهانی به دلیل اعمال دخالتهای دولت در امور داخلی
فدراسیون، نشانه دیگری به دولتهای عضو فرستاد که بر استقلال
فدراسیون های جهانی فوتبال تاکید می کرد و حق اعمال دخالت فیفا در
امور فدراسیون های محلی را محفوظ نگه می داشت.
روند چهارم، تکیه بیشتر بر جنبه های ورزشی و سرگرم کننده فوتبال
است. در روز بازی نهایی (فینال)، هم "شکیرا" رقصید و هم "پلاسیدو
دومینگو" آواز خواند! برای جشنواره های خیابانی نیز، روزانه ملیون
ها نفر بیرون می آیند.
مردم ترجیح می دهند تا بازی ها را به صورت گروهی در اماکن عمومی
ببینند و احساسات خود را در هنگام غم و شادی با یکدیگر تقسیم کنند.
آن جا امکان تخلیه تمام هیجان ها هست. برای آنکه مردم، که ساعت ها
قبل از هر بازی به جشنواره های خیابانی آمده اند سرگرم شوند،
انواع و اقسام بازیها، گروه های موسیقی و رقص، رستوران ها و
فروشگاه ها سازماندهی شده اند.
برای این دوره هشت ساله فیفا در پی شش شریک تجاری، ۶ تا ۸
بانی مالی و ۴ تا ۶ حامی مالی (و ملی) دیگر است
در خیابان ۱۷ ژوئن برلین، حتی زمین کوچک والیبال ساحلی درست شده
بود. این خیابان در روز هشتم ژوئیه که آلمان بازی آخر خود را در
برابر پرتغال انجام داد، شاهد بیش از یک میلیون نفر جمعیت بود.
جایی که مردم کوکاکولا را به چهار برابر قیمت واقعی اش می خرند و
احساس پیروزی می کنند!
روند پنجم، اهمیت بازیکنان خوب - و نه فوق ستاره - است. فوق ستاره
ها دیگر اهمیت خود را در بازیهایی تا به این حد مهم از دست داده
اند. از آن جا که فوتبال بیش از پیش به علم، محاسبات رایانه ای و
تحلیل های فنی متکی شده، اهمیت کار گروهی و قدرت بدنی در آن افزایش
یافته است.
دوره درخشش فوق ستاره هایی مثل پله در ۱۹۷۰، کرایف در ۱۹۷۴، ماریو
کمپس در ۱۹۷۸، پائولو روسی در ۱۹۸۲، مارادونا در ۱۹۸۶، اسکیلاچی در
۱۹۹۰، روماریو در ۱۹۹۴ و زیدان در ۱۹۹۸ به پایان رسیده است. فوق
ستاره ها در تبلیغات کارآمدتر از میدان هستند. این را تجربه فیگو
در پرتغال، رونالدو و رونالدینهو در برزیل، بکهام و رونی در
انگلستان، شوچنکو در اوکراین، هانری و حتی زیدان در فرانسه و بالاک
در آلمان نشان دادند.
بازیکنانی که اغلب کمتر از ۹۰ دقیقه به بازی گرفته شدند و چیزی
فراتر از قدرت هم گروهی های خود را به نمایش نگذاشتند
روند ششم، انفجار رسانه ای جام جهانی است. افزایش رسانه ها و کانال
های ماهواره ای، اهمیت یافتن نشریات اینترنتی، توسعه کیفی و کمی
دوربین های دیجیتالی، سبب تقاضای رو به افزایش رسانه ها و
خبرنگاران برای پوشش جام جهانی شده است.
جام جهانی ۲۰۰۲ بیش از ۵۰۰۰ کارمند ایستگاههای رادیو تلویزیونی، ۳
هزار و ۷۰۱ روزنامه نگار و ۸۴۹ عکاس را پذیرفت. این آمارها برای
جام ۲۰۰۶ قطعا افزایش داشته اند. دیگر هیچ اتفاقی از نظر دور نمی
افتد. کلمات بازیکنان در هنگامه هر بازی از گوش مخفی نمی ماند. عکس
العمل های مربیان مقایسه می شود و حاشیه و متن اهمیتی یکسان می
یابند.
پوشش بازیها و اشراف بر تمام جنبه های آن از حوصله و توان نفرات
فراتر رفته است و به همکاری گروهی احتیاج دارد. هزینه روزانه
خبرنگاران، تعداد سفرهایی که می کنند و تجهیزات و امکاناتی که نیاز
دارند، این فرض را تقویت می کند که در کنار افزایش ظرفیت پذیرش
خبرنگاران در ورزشگاه های فوتبال، راهکارهای جدید متکی بر استفاده
از معدل ظرفیت خبرنگاران مستقل در بدنه سازمان های بزرگ تر خبری و
رسانه ای را، به ارمغان می آورد.
و در انتها روند هفتم، اهمیت یافتن موضوع امنیت بازیکنان، میهمانان
و طرفداران است. جام جهانی آلمان در یک سالگی انفجارهای لندن،
انفجارهای اسپانیا و التهاب جنگ و تنش در خاورمیانه و تهدیدات
تروریستی، با آرامش به پایان رسید.
این آرامش در زیر چتری از اقدامات امنیتی گسترده که بخش های مهمی
از آن هرگز به چشم نخواهد آمد، ممکن شد. برای تامین این سطح از
امنیت، از موضوع رفت و آمد متقاضیان سفر به آلمان گرفته تا عبور و
مرور تک تک آدمها به ورزشگاه ها، کنترل و ردیابی شد.
هر جام جهانی فارغ از تهدیدات بالقوه امنیتی، در معرض خطر تحریکات
اوباشگری (هولیگانیستی) نیز، هست. خاصه که بخش عمده ای از رونق
بازار به فروش محصولات "بادوایزر" در داخل و خارج از ورزشگاه ها
بستگی دارد! با این وجود دوربین های مداربسته، سختگیری در رعایت
مقررات و دستورالعمل ها و جستجوی بدنی ۳ میلیون و ۳۵۹ هزار و ۴۵۳
نفر در جریان ۶۴ بازی و ملیون ها نفر دیگر در جریان جشنواره های
خیابانی، امنیت بازی ها را تضمین کرد.
فوتبال برای حفاظت از منافع خود، امنیت هیچکس را به خطر نخواهند
انداخت. این به نفع همه است.