با پایان یافتن کار ایران در جام جهانی ۲۰۰۶، یک
بار دیگربحث و مجادلات پیرامون دلایل ناکامی آغاز شده است. این بحث
ها معمولا در یک بستر کلی مطرح می شود و نتایجی مشابه دارد. بهتر
است برای شناخت علل شکست در میدانهای بزرگ به شناخت وضعیت خود و
مقایسه آن با وضعیت مطلوب آلمان بپردازیم، تا اندازه و موقعیت خود
در فوتبال جهان را بشناسیم.
فوتبال ملی هر کشوری بر پایه فوتبال باشگاهی استوار
شده است. فدراسیونهای فوتبال در سراسر جهان تحت نظارت فیفا و با
برنامه های عالیه ای که این فدراسیون جهانی دیکته می کند، موظف
هستند تا به رشد و ارتقاء فوتبال ملی خود کمک کنند. این وضعیت به
سود فیفا و بالمال به سود خود کشورهاست. برگزاری لیگ حرفه ای و
جذاب موجب رونق فوتبال ملی نیز می شود.
به جای کنترل دولت بر لیگ از طریق سازمان
ورزش، مالکیت بنگاههای خصوصی اقتصادی وارد کار شود.
در آلمان که میزبان جام ۲۰۰۶است، لیگ حرفه ای از
سال ۱۳۴۲(۱۹۶۳) راه اندازی شده و در خلال سالیان متمادی سازوکار
حرفه ای را تجربه می کند. بوندسلیگا علاوه بر تاثیرات مهم بر
فوتبال آلمان، بر فوتبال اروپا و حتی سایر کشورها از جمله ایران
تاثیرات بسزایی داشته است.
بیشترین تعداد بازیکنان ایرانی شاغل در خارج از
کشور در آلمان بازی کرده اند. رضا عادل خوانی، حمید علیدوستی، رضا
احدی، علی دایی، کریم باقری، خداداد عزیزی، مهدی مهدوی کیا، فریدون
زندی، سیروس دین محمدی، داریوش یزدانی، محرم نویدکیا، و تعدادی
دیگر از بازیکنان ایرانی، گروه کثیری را تشکیل می دهند که از ۳۵
سال پیش تا امروز شانس کسب مهارت حرفه ای در آلمان را به دست آورده
اند.
لیگ حرفه ای باید از توان مالی و پولی بالایی بهره
مند باشد تا بتواند علاوه بر دادوستد بازیکنان ارزشمند، به تبادل
مربیان بزرگ نیز کمک کند. این اتفاق در فوتبال ایران نخواهد افتاد
مگر آن که زیر ساخت اقتصادی کشور که وابسته به قدرت مالی دولت است،
جای خود را با بزرگ شدن بخش خصوصی و مالکیت شخصی عوض کند.
یعنی به جای کنترل دولت بر لیگ از طریق سازمان
ورزش، مالکیت بنگاههای خصوصی اقتصادی وارد کار شود. اینگونه
بنگاهها هرگز وارد چنین عرصه ای نخواهند شد، مگر از ساز وکار مالی
و پولی آن آگاه و مطمئن باشند.
بوندسلیگا در هر فصل ۳۰۶ بازی برگزار می کند که
مجموع آن ۲۷۵۴۰ دقیقه می شود. بازیها در اواخر تابستان برگزار می
شود، تا اواخر زمستان ادامه پیدا می کند و در اوایل بهار به پایان
می رسد. میانگین تماشاگران هر بازی در این لیگ ۳۸۱۹۱ نفر است. این
رقم در انگلستان ۳۳۸۸۷ و در اسپانیا ۲۹۵۹۸ می باشد. در یک فصل کامل
بوندسلیگا، ۷⁄۱۱ ملیون نفر در ورزشگاهها از بازیها دیدن می کنند.
رقم دقیق تماشاگران در هر بازی در همان روز از طریق
تابلوی ورزشگاه به اطلاع همگان می رسد. حتی بازیهای دسته دوم نیز
آمار و اعداد دقیق خود را دارد. به این ترتیب امکان اندازه گیری
دقیق درآمد بلیط بلیط فروشی، اقتصاد حاشیه هر بازی، سقف رو به رشد،
فروش امتیاز تلویزیونی، و وسعت بازار وجود دارد.
بر اساس همین ارقام می توان روی موفقیت برگزاری جام
جهانی نیز حساب کرد.
در ایران لیگ حرفه ای دچار فراز و نشیبهای ناشی از
انقلاب و جنگ شده و لیگ جدید از عمر ۵ ساله برخوردار است. مالکیت
اکثریت قریب به اتفاق باشگاهها با بنگاههای دولتی است و از جمله دو
باشگاه اصلی کشور - استقلال و پرسپولیس- در مالکیت دولت هستند.
تقویم لیگ به دلیل تعطیلات ناشی از ماه رمضان،
محرم، نوروز و بسیاری از تعطیلات ناخواسته و پیش بینی نشده، دچار
وقفه و بی برنامگی می شود. در هر لیگ ۲۴۰ بازی برگزار می شود، به
رغم این که بلیطهای کلیه بازیها در اکثر ورزشگاهها به ویژه در
شهرستانها به فروش می رسد، رقم دقیق بلیط فروشی اعلام نمی شود.
تقویم لیگ به دلیل تعطیلات ناشی از ماه
رمضان، محرم، نوروز و بسیاری از تعطیلات ناخواسته و پیش
بینی نشده، دچار وقفه و بی برنامگی می شود.
معمولاً وقتی صحبت از رقم تماشاگران می شود، به
حضور یکصد هزار نفر در بازی استقلال و پرسپولیس اشاره می شود، بی
آن که از تاثیر آن بر اقتصاد لیگ آگاه باشیم. میان سازمان لیگ و
تلویزیون دولتی ایران تعاملی در مورد درآمدهای پخش بازیها و آگهی
ها وجود ندارد.
در عین حال اقتصاد حاشیه لیگ نیز یا وجود ندارد و
یا پنهان است. بازیکنان خارجی ایران اهل کشورهای تازه استقلال
یافته شوروی سابق هستند که آنها نیز از میان بهترینهای کشور خود
انتخاب نمی شوند، چون دستمزد کافی برایشان وجود ندارد.
این وضعیت در مورد مربیان خارجی و از جمله مربیان
تیم ملی نیز، صدق می کند. ارقام مربوط به قرارداد با بازیکنان و
مربیان هرگز رسما اعلام نمی شود تا هیچکس از این ناحیه متضرر نشود.
در مورد اقتصاد حاشیه ای فوتبال در ایران،
محدودیتهای فراوانی وجود دارد. این محدودیتها از برنامه های مربوط
به سرگرمی تماشاگران در ورزشگاه آغاز می شود و تا امور مربوط به
انتشارات ادامه پیدا می کند. این مقولات از جنس مسائل فرهنگی هستند
و باید تحت نظارت سازمانهای دولتی و تبلیغاتی برگزار شوند.
شمارگان (تیراژ) مجموعه روزنامه ها در آلمان به بیش
از ۳۰ ملیون در روز می رسد و هیچ روزنامه ای وجود ندارد که بخش
مهمی را به ورزش اختصاص ندهد. هر روزنامه مهمی در آلمان یک بخش
بزرگ ورزشی دارد که ضمیمه ورزشی آن به اندازه یک روزنامه مستقل
اهمیت دارد. این روزنامه ها در انتشار مطالب و سردبیری مستقل هستند
و بازتاب اقتصاد بازار به معنای آگهی و مخاطب می باشند.
در ایران بیش از ۱۵ روزنامه ورزشی منتشر می شود و هیچکس حتی دولت
از تیراژ دقیق آنها مطلع نیست، چون رقم غیرواقعی بر درآمد واقعی
آنها تاثیر مستقیم دارد. معمولاً یک نفر برای چند نشریه کار می کند
و اخبار و گزارشهای آنها تکراری است.
گرچه ورزش از حوزه هایی است که چه قبل و چه بعد از
انقلاب برای انتقادهای شدید باز نگاه داشته شده، ولی از آنجا که
نشریات تحت نظارت دولت هستند و ریاست سازمان ورزش و فدراسیون خود
را منصوب حکومت می دانند، علاقه ندارند تا مورد انتقاد شدید
مطبوعات قرار گیرند.
کسی نمی داند چه سازمانی در ایران - سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان
فرهنگ و ارتباطات اسلامی، صداوسیما، وزارت ارشاد، مطبوعات، سازمان
ورزش و یا باشگاهها- مسئول فرهنگ تماشاگران فوتبال است.
معمولاً همه دستگاهها به سهم خود فرهنگ سازی می
کنند. ولی در هنگام اتفاقات ناگوار، از خراب شدن ورزشگاه بر سر
تماشاگران گرفته تا کتک کاری بازیکنان ملی در زمین و در مقابل
دوربینهای تلویزیونی، هیچکس مسئولیت رفتارها و پیامد آن را به
عهده نمی گیرد.
چندی پیش ریاست جمهوری ایران برای تلطیف فضای
مردانه ورزشگاهها دستور آزاد شدن ورود زنان ایرانی به ورزشگاهها را
صادر کرد. دستگاههای متعدد غیر مسئول چنان به مخالفت برخواستند که
دولت از دستور خود عقب نشست.
گفته می شود در آلمان در مقایسه با ۴۳ سال قبل - که
لیگ آن کاملاً مردانه بود-، امکانات با برنامه ای تدارک دیده شده
که به موجب آن، تا بیش از ۲۰ در صد ورزشگاهها بخش ویژه خانواده
داشته باشند.
در آلمان در مقایسه با ۴۳ سال قبل - که لیگ
آن کاملاً مردانه بود-، امکانات با برنامه ای تدارک دیده
شده که به موجب آن، تا بیش از ۲۰ در صد ورزشگاهها بخش ویژه
خانواده داشته باشند.
در آلمان فرهنگ سازی به عهده انجمن هواداران هر
باشگاه است و منظور از فرهنگ سازی نیز روشن و تعریف شده - ترویج
روشهای تشویق مسالمت آمیز و شاد، احترام به بازیکنان ملی پوش،
گسترش شبکه ارتباطی هواداران و جلوگیری از بروز خشونت در بیرون از
ورزشگاهها- است.
آلمان تا کنون شش بار در صحنه جهانی و اروپا به
عنوان قهرمانی رسیده که پنج بار آن به زمانی برمی گردد که
بوندسلیگا پایه گذاری شده بوده است. در ۳۰ سال گذشته بیش از ۱۰۰۰
بازیکن خارجی در این کشور بازی کرده اند که زمینه فرهنگی لازم را
برای میزبانی رویدادهای بین المللی، مانند جام جهانی فراهم آورده
اند.