نویسنده : امين
محمود نژاد
نقل
از پارس اسکای
بار -رنگ یا
سی. پی. اچ. اسپین دار
بار - رنگ
و مغناطيس-رنگ
اجازه دهيد
يک نگاه جديد به رفتار الکترومغناطيسي در ميدان گرانشي
بيندازيم، اين نگرش مي تواند در حل اين معما که
فوتون از چه ذراتي تشکيل شده، مفيد واقع گردد. همچنانکه
مي دانيم يک موج الکترومغناطيسي
از دو ميدان الکتريکي و مغناطيسي عمود بر هم تشکيل شده
است که
با سرعت خطي برابر با سرعت نور حرکت مي کنند. برای
ملاحظه متن کامل این این بحث به زیر
کوانتوم کروموداینامیک مراجعه
کنید.
ذره ي
باردار چگونه
امواج الکترومغناطيسي منتشر مي کند؟
از موارد
مهم الکتروديناميک تشعشعات الکترومغناطيسي توسط يک بار
شتاب دار است.
در نظريه الکترومغناطيس کلاسيک چنين پيشگويي شده که
هرگاه يک ذره ي باردار شتاب بگيرد، تشعشعات
الکترومغناطيسي تابش مي کند. اين موضوع تا زماني که
دانش فيزيکدانان در مورد ساختمان اتم اندک بود، با
اشکالي مواجه نمي شد. اما بعد از آزمايش راترفورد مشخص
شد که اتم از يک هسته نسبتاً سنگين تشکيل شده است و
فاصله بين الکترونها و هسته نسبت به اندازه اتم خيلي
زياد است. در واقع قسمت عمده اي از ساختمان اتم، فضاي
خالي است
بور با در نظر گرفتن اين موضوع مدل اتمي خود را ارائه
کرد. طبق مدل اتمي بور، اتم از يک هسته نسبتاً سنگين
تشکيل شده است و الکترونها در مدارات ثابتي به دور آن
در حال چرخش هستند. اين مدل نشان مي داد که الکترونها
در ساختمان اتم داراي شتاب هستند و طبق نظريه
الکترومغناطيس مي بايست انرژي تابش کند. پس مي بايست
بتدريج انرزِي از دست بدهند و سرانجام در هسته سقوط
کنند
اين مدل با نظريه ي الکترومغناطيس کلاسيک سازگار نبود.
زيرا الکترونها ضمن آنکه به دور هسته مي چرخند (داراي
شتاب هستند) اما انرژي از دست نمي دهند و در هسته سقوط
نمي کنند. بور براي دوري از اين مشکل فرض کرد اتم
هيدروژن مانند نوسان کننده هاي پلانک، در حالت هاي
ثابت و معيني وجود دارد. که در آنها تابشي از خود گسيل
نمي کنند. وقتي تابش گسيل مي شود که الکترون از يک
حالت پايه به حالت ديگري با انرژي کمتر انتقال
يابد بطوريكه
که در آن انرژي فوتون گسيل شده برابر است با هرچند
مدل اتمي بور داراي نارسايي هايي است، اما مفهوم
کوانتيزه بودن را در قالب فيزيک کلاسيک با بيان رياضي
ساده اي نشان داد.
پيش از ادامه بحث لازم به يادآوري است که الگوي مکانيک
موجي جايگزين مدل اتمي بور شد، اما کاملاً پذيرفته شده
است که الکترونها در مدار ثابت انرژي تابش نمي کنند.
هنگاميکه الکترون انرژي کسب مي کند به مدار بالاتر
صعود مي کند و هنگام بازگشت به مدار پائينتر، انرژي از
دست مي دهد. الکترومغناطيس کلاسيک پيش بيني مي کند که
وقتي بار الکتريکي شتاب داشته باشد، انرژي تابشي از
خود گسيل مي کند. بهمين دليل است که آنتن يک فرستنده
راديويي که در آن الکترونها به عقب و جلو رانده مي
شوند، امواج الکترومغناطيسي تابش مي کنند. شکل زير
الکترونهاي متحرک در اثر تابش مقداري انرژي از دست مي
دهند که در آنتن راديو بوسيله يک نوسان کننده جبران مي
شود
حال بايد ديد اين پديده را چگونه مي توان با نظريه سي.
پي. اچ. توضيح داد. در حاليکه در مکانيک کوانتوم اين
پديده به عنوان يک فرض پذيرفته شده است و هيچگونه
تحليلي براي آن وجود ندارد. اما اجازه بدهيد اين پديده
(گسيل تابش توسط بار شتاب دار) را در حالت کلي مورد
توجه قرار دهيم. آيا اين پديده حالت کلي و عمومي دارد
که هرگاه يک ذره باردار شتاب بگيرد تشعشعات
الکترومغناطيسي تابش مي کند يا در موارد خاصي چنين است
و اصولاً چرا هنگام شتاب انرژي تابش مي کند؟
مي دانيم هرگاه جسمي در ميدان گرانشي سقوط (يا صعود)
کند شتاب مي گيرد. سئوال اين است که اگر يک ذره ي
باردار در ميدان گرانشي سقوط کند، انرژي تابش مي کند؟
جواب نسبيت به اين سئوال مثبت است. اما هنوز يک توافق
کلي و تجربي در اين مورد وجود ندارد. در هر صورت طبق
نسبيت هرگاه يک ذره ي باردار در ميدان گرانشي شتاب
بگيرد، انرژي تابش مي کند. اما چون گرانش نيروي بسيار
ضعيفي است، هنوز بطور تجربي نتوانسته اند گسيل انرژي
توسط يک ذره ي باردار را در ميدان گرانشي بطور آزمايشي
ثابت کنند. معمولاً اثبات آن را به دستگاه هاي مقايسه
اي و از ديد ناظر مورد بحث قرار مي دهند.
تشعشع و
سي. پي. اچ
در نظريه سي. پي. اچ. نيرو و انرژي قابل تبديل به
يکديگر هستند، يعني نيرو به انرژي تبديل مي شود و
انرژي نيز به نيرو تبديل مي گردد. هرگاه نيرو به جسمي
وارد شود و روي آن کار مثبت انجام دهد، نيرو به انرژي
تبديل مي شود. اما اگر کار انجام شده منفي باشد، انرژي
به نيرو تبديل مي شود، يعني با توجه به رابطه
اگر کار مثبت
باشد، انرژي جسم (يا ذره ) افزايش مي يابد که در اين
صورت نيرو به انرژي تبديل مي شود. اگر کار انجام شده
روي جسم منفي باشد، يعني جسم انرژي از دست بدهد، انرژي
به نيرو تبديل مي شود. آگر کار انجام شده برابر با صفر
باشد، هيچ تغييري در انرژي جسم ايجاد نمي شود
بنابراين
هنگاميکه الکترون در ساختمان اتم روي مدار خاصي به دور
هسته مي گردد، هرچند داراي شتاب است اما کار انجام شده
روي آن صفر است. و تغييري در انرژي آن ايجاد نمي شود.
اما هنگاميکه الکترون شتاب بگيرد، بطوريکه کار انجام
شده روي آن صفر نباشد ، امواج الکترومغناطيسي تابش مي
کند. يعني تابش امواج الکترومغناطيسي توسط ذره ي
باردار تابع کاري است که روي آن انجام مي شود. در اين
بحث هنوز دو نکته مشخص نشده است، يکي اينکه اصولاً
چگونه تابش امواج الکترومغناطيسي توسط ذره ي باردار
شتاب دار قابل توضيح است؟ و ديگر اينکه چرا هنوز تابش
ذره ي باردار در ميدان گرانشي (آنچنان که نسبيت پيش
گويي کرده) با تجربه ثابت نشده است؟
طبق نظريه ي سي.
پي. اچ. هرگاه يک ذره ي باردار حرکت کند، گرانش در
مقابل اين حرکت مقاومت مي کند و مقامت گرانش با حرکت
ذره ي باردار به صورت نيروي مغناطيسي ظاهر مي شود. اما
اگر ذره ي باردار علاوه بر سرعت، شتاب نيز داشته باشد
بطوريکه کار انجام شده روي آن مخالف صفر باشد، امواج
الکترومغناطيسي تابش مي کند. در ساختمان اتم جون کار
انجام شده روي الکترون صفر است ، لذا انرژي تابش نمي
کند
بطور کلي مي توان براي يک ذره
ي شتاب دار چنين گفت:
W(on
electron or proton)=E
W=0
=> E=0
بنابراين تابش
امواج الکترومغناطيسي يک بار شتاب دار تابع مقدار کاري
است که روي آن انجام مي شود. در
مورد سقوط يک ذره ي باردار در ميدان گرانشي بايد به
جرم ناچيز ذره توجه کرد که با توجه به رابطه ي
W=F.d=mgh
کاري که نيروي گرانش روي ذره ي باردار انجام مي دهد
بسيار ناچيز است و اندازه گيري آن به ابزار بسيار
دقيقي نياز دارد. در اينجا لازم به يادآوري است که
امواج الکترومغناطيسي داراي طيف بسيار گسترده اي است و
يک ذره که در ميدان گرانشي سقوط مي کند، مي تواند
امواج الکترومغناطيسي با طول موج بسيار بلند توليد کند
که آشکار سازي آن عهده ي فناوري حاضر خارج است.
گرانش در
نظريه سي. پي. اچ
در نظريه سي.
پي. اچ. گرانش
يک جريان است. اين
جريان دائمي بين تمام ذرات و اجسام وجود دارد. به
عنوان مثال به زمين و ماه توجه کنيد. زمين
داراي ميدان گرانش است. يک
ميدان گرانشي از تعداد متنابهي سي. پي. اچ. (گراويتون)
تشکيل شده است. پس
ميدان گرانشي زمين نيز تعداد بيشماري سي. پي. اچ تشکيل
شده است در اطراف زمين در حرکت هستند.
نگاهي به
زمين و ماه بيندازيد. در
اينجا دو ميدان وجود دارد، يکي ميدان گرانشي زمين و
ديگري ميدان گرانشي ماه. هنگاميکه
يک گراويتون به زمين مي رسد، گراويتون ديگري زمين را
ترک مي کند به دليل اينکه گراويتون
يک زير کوانتوم با خواص بار – رنگي يا مغناطيس – رنگي
است، هنگام ترک زمين، آنرا به دنبال خود مي کشد. به
عنوان مثال فرض کنيم يک بار – رنگ (گراويتون) از ماه
به زمين براسد و به يک اتم زمين وارد شود و وارد
الکترون شود. تعادل الکتريکي الکترون بهم مي خورد و
الکترون مذکور با ارسال بار- رنگ مشابهي (گراويتون
ديگري) مقدار بار الکتريکي خود را ثابت نگاه مي دارد.
بار-رنگ ورودي و خروجي از نظر علامت يکسان هستند تا
بار الکتريکي الکترون ثابت بماند. هنگاميکه بار – رنگ
ورودي وارد ساختمان اتم مي شود، با توجه به علامت آن
(منفي يا مثبت) بطرف الکترون يا پروتون تغيير مسير مي
دهد و جذب آنها مي شود. فرض کنيم بار – رنگ ورودي منفي
است که جذب پروتون مي شود. با ورود بار-رنگ منفي به
ساختمان پروتون، تعادل بار پروتون بهم مي خورد. پروتون
مزبور براي حفظ مقدار بار الکتريکي که موجوديت و خواص
پروتون مربوط به آن است، بار – رنگ مزبور را باز پس مي
فرستد و بار – رنگ با سرعتي بالاتر از سرعت نور،
پروتون را ترک مي کند. اما به دليل بار – رنگي منفي که
دارد، پروتون را به دنبال خود مي کشد. پروتون مزبور در
کنش با ساير ذرات، آنها را به دنبال خود مي کشد.
دقيقاً نظير گلوئون ها(گلوئون
به معني چسب است)
که موجب کشيده شدن کوارکها بطرف يکديگر مي شود. با
توجه به اينکه پروتونها خود نيز از کوارکها با بار
الکتريکي کسري ساخته شده اند، در واقع بار – رنگ هاي
ورودي (گراويتونها) با کوارکها کنش خواهند داشت. در
مورد الکترون نيز بحث مشابهي مي توان ارائه داد.