مقدمه:
نظريه سي. پي. اچ. بر اساس يک تعريف ساده از سي. پي.
اچ. و يک اصل موضوع بنا شده است. هرچند در نگاه اول
اين اصل ساده به نظر مي رسد، اما به دليل نگرش ماوراي
کوانتومي به پديده ها، درک شهودي و سير انديشه را به
فضاي ماوراي کوانتومي سوق دادن نيازمند دقت است. به
همين دليل يکي از فصول اين کتاب را به گزيده اي از
سئوالات و پاسخهايي اختصاص داده ام که با دوستان داشته
ام. لذا علاوه بر اينکه دقت در مطالب مربوطه ضروري
است، مطالعه ي سئوالات و جوابها را نيز توصيه مي کنم.
مفهوم سي. پي. اچ.CPH
, Creation Particle Higgs
کلمه ي سي.
پي. اچ. از سه اصطلاح C
: Creation به
معني آفرينش (توليد) بوجود
آوردن
P
: particle ذره ,
H, Higgs تشکيل
شده است. پس:
Theory
of CPH or CPH Theory
Creation Particles
of Higgs or Creative Particles of Higgs
بسياري از فيزيکدانان اعتقاد دارند
بزرگترين چالش فيزيک در قرن بيست و يکم به تحقيقات روي ذرات
هيگز مربوط مي شود و
در اين زمينه نيز سرمايه گذاري زيادي انجام شده است.
اما سوال اين
است که اصولاً هيگز
چيست؟
کلمه هيگز
اولين بار در سال
1960 توسط
پتر هيگز
وارد فيزيک شد.
ايده اساسي چنين است که تمام ذراتي که
با يکديگر کنش و واکنش دارند، کنش آنها توسط يک ميدان
اعمال مي شود که توسط ذرات هيگز بوزون حمل مي شوند. اين
ذره که با همه ي ميدانها در آميخته و موجب
کسب جرم توسط ساير ذرات مي شود، هيگز
بوزون Higgs
boson ناميده
مي شود.
هیگز در نظریه سی. پی. اچ.
در نظریه سی. پی. اچ. همه ی ذرلت شناخته شده و
ناشناخته موجود در جهان از ذره ی واحدی به نام سی. پی.
اچ. ساخته شده اند. اگر به رابطه جرم-انرژی E=mc2 توجه
کنیم، همه ی اجسام قابل تبدیل به انرژی هستند. این
اجسام در نهایت از اتمها ساخته شده اند که شامل
فرمیونها و بوزونها هستند. از طرف دیگر نوسان یک ذره ی
باردار موجب انتشار امواج الکترومغناطیسی می شود که
این موج خود حامل دو میدان الکتریکی و مغناطیسی با
خواص مختلف است. این میدانها هر یک شامل تعداد زیادی
ذره ی فوق العاده کوچکی هستند که میدان الکتریکی و
مغناطیسی را شکل می دهند. اما این ذرات بقدری کوچک
هستند که نمی توانند بعنوان یک ذره ی باردار قابل
مشاهده یا یک آهنربا باشند. بنابراین آنها را بار-رنگ
و مغناطیس-رنگ می نامیم که همه ی کوانتوم هایی که
دارای خواص الکتریکی یا مغناطیسی هستند، از آنها ساخته
می شوند. بهمین دلیل آنها را زیر کوانتوم کرومودینامیک
می نامیم. بهمین دلیل زیر کوانتوم کرمودینامیک ذراتی
هستند که میدانهای الکتریکی و میغناطیسی از جمله
بار-رنگها را تولید می کنند.
تعریف CPH
فرض کنیم یک
ذره با جرم ثابت m وجود دارد
که با مقدار سرعت ثابت Vc
نسبت به تمام دستگاه های لخت
حرکت می کند (شکل 1). و
Vc>c, c is
speed of light
بنابراین سی. پی. اچ. دارای
اندازه حرکت خطی برابر mVc
است.
1 Figure
اصل
CPH
Principle of CPH
سی. پی.
اچ. یک ذره بنیادی با جرم
ثابت است که با مقدار سرعت
ثابت حرکت می کند. این ذره
داری لختی دورانی است. در هر
واکنش بین این ذره با سایر
ذرات یا نیروها در مقدار سرعت
آن تغییری داده نمی شود،
بطوریکه :
gradVc=0 in all inertial
frames and any space
تشریح: با
توجه به شکل 1 این ذره دارای
اندازه حرکت است p=mVc
همچنین دارای لختی دورانی
I است
Momentum Inertia I
هنگامیکه نیروی خارجی بر آن
اعمال شود، قسمتی از سرعت
انتقالی آن به سرعت دورانی
(یا بالعکس ) تبدیل می شود،
بطوریکه در مقدار Vc تغییری
داده نمی شود. یعنی اندازه
حرکت خطی آن به اندازه حرکت
دورانی و بالعکس تبدیل می
شود. بنابراین مجموع انرژی
انتقالی و انرژی دورانی آن
نیز همواره ثابت است. تنها
انرژی انتقالی آن به انرژی
دورانی و بالعکس تبدیل می شود. هنگامیکه
سی. پی. اچ. دارای حرت دورانی
حول محوری که از مرز جرم آن
می گذرد است، یعنی زمانیکه
سی. پی. اچ. دارای Spin است،
آن را گراویتون می نامیم. شکل
2
When CPH has
Spin
It calls
Graviton
Figure 2
هنگامیکه
گراویتون روی یک ذره/جسم کار
انجام می دهد، گروایتون
ناپدید شده و به انرژی جسم
تبدیل می شود. زیرا این امر
قابل توجیه نیست که نیرو
تولید انرژی کند و هیچ تغییری
در آن ایجاد نشود. تمام
تلاشها برای پیدا کردن یک
نیروی اساسی واحد در طبیعت به
این دلیل بی نتیجه بوده است
که فیزیکدانان هیچ توجهی به
تغییرات نیرو نداشته اند. در
حقیقت نیرو و انرژی قابل
تبدیل به یکدیگرند. یعنی نیرو
به انرژی تبدیل می شود و
انرژی نیز به نیرو تبدیل می
شود.
همچنین یک
گراویتون روی گراویتون دیگر
کار انحام می دهد، اما نتیحه
ی این کار تغییر انرژی جنبشی
به انرژی دورانی است . شکل 3 هنگامیکه
گراویتون ها در کنار یکدیگر
قرار می گیرند (ادغام می
شوند) همان جلوه ای را از خود
بروز می دهند که ما آن را
انرژی می نامیم. شکل 3
نشان می دهد که دو سی. پی.
اچ. با در فاصله r , یکدیگر
را حس کرده و یکدیگر را جذب
می کنند. اما چون مقدار سرعت
آنها ثابت است، حرکت انتقالی
آنها به حرکت دورانی
Spin تبدیل می شود.
Figure 3
یک فوتون از
تعدادی گراویتون تشکیل می شود
که دارای Spin هستند . شکل 4.
Figure 4
همچنین فوتون دارای اسپین
است. بنابراین هنگامیکه فوتون
با سرعت نور حرکت می کند،
گرایتون هایی که فوتون را
تشکیل داده اند دارای حرکتهای
زیر می باشند. حرکت
انتقالی برابر سرعت نور، زیرا
فوتون با سرعت نور منتقل می
شود و اجزای تشکیل دهنده آن
نیز الزاماً با همین سرعت
منتقل می شوند. حرکت
دورانی (اسپین)، زیرا طبق اصل
سی. پی. اچ. مقدار سرعت سی.
پی. اچ. بیشتر از سرعت نور
است و هنگامیه سی. پی. اچ. ها
با یکدیگر ادغام می شوند و
سایر ذرات را تشکیل می دهند،
مقداری از سرعت انتقالی آنها
به اسپین تبدیل می شود.
و حرکت ناشی از اسپین فوتون،
زیرا گراویتون ها در ساختمان
فوتون هستند و از حرکت اسپینی
فوتون سهم می برند. شکل
4
امواج الکترومغناطیس و بار و
مغناطیس-رنگ
Electromagnetic waves and
color charge/magnet
فوتون بسته انرژی در حال
دوران است. همچنین میدانهای
الکتریکی و مغناطیسی
(الکترومغناطیسی) اطراف یک
پرتو نوری ازنوع میدانهای
الکترومغناطیسی استاتیک نست.
میدان الکترومغناطیسی که توسط
یک فوتون ایجاد می شود، بسیار
قوی تر از میدان گرانشی
آمیخته با آن است. افزون بر
آن تا کنون مشخص نشده که
انرژی میدان گرانشی فوتون
استاتیک است یا نوسانی می
باشد. همچنین هنوز شناخته
نشده که این دو میدانی میدان
الکترومغناطیسی و گرانشی
چگونه توسط فوتون تولید می
شود و چرا تا این اندازه
اختلاف دارند. این یک معمای
حل نشده ی فیزیک است
اجازه دهید یک نگاه جدید
به رفتار امواج
الکترومغناطیسی در میدان
گرانشی بیندازیم، این
نگرش می تواند در حل این
معما مفید واقع شود.
همچنانکه می دانیم یک موج
الترومغناطیسی از دو
میدان الکتریکی و
مغناطیسی عمود بر هم
تشکیل شده است. شکل 5
همچنانکه نسبیت عام
پیشگویی کرده و شواهد
تجربی نشان می دهد،
فرکانس فوتون در میدان
گرانشی تغییر می کند
هنگامیکه یک فوتون در
میدان گرانشی سقوط می کند،
فرکانس آن افزایش می یابد،
در این حالت چه اتفاقی می
افتد؟
در مجموع می توان گفت
نیروی گرانش روی فوتون
کار انجام می دهد. با
توجه به رابطه W=DE یک
قسمت از کار انجام شده
توسط فوتون به انرژی
الکتریکی و قسمت دیگر آن
به انرژی مغناطیسی تبدیل
می شود. شکل 6
Figure 6
همچنانکه در بالای صفحه
بیان شد، برای این پدیده
در فیزیک نظری تا بحال
توضیحی ارائه نشده است.
بنابراین در اینجا می
خواهم این پدیده را با
توجه به نظریه.
سی. پی. اچ. توضیح
دهم.
بار-رنگ و مغناطیس-رنگ
هنگامیکه یک سی. پی. اچ.
وجود سی. پی. اچ. دیگری
را احساس می کند، آنها
دارای اسپین می شوند که
گراویتون نامیده می شود.
یک گراویتون نظیر نیروی
الکتریکی رفتار می کند و
گراویتون دیگر نظیر نیروی
مغناطیسی رفتار می کند،
بهمین دلیل میدانهای
الکتریکی و مغناطیسی ظاهر
می شود.
شکل 3 نشان
می دهد که دو گراویتون با
جرم m
و اندازه حرکت p=mVC در
فاصله ی r , یکدیگر
را حس کرده و یکدیگر را
جذب می کنند. اما چون
مقدار سرعت آنها ثابت
است، حرکت انتقالی آنها
به حرکت دورانی
Spin تبدیل می شود. هنگامیکه
سی. پی. اچ. دارای اسپین،
بصورت بار-رنگ یا
مغناطیس-رنگ ظاهر می
شود. در واقع گراویتون
به دلیل آنکه دارای اسپین
است به یکی از دو صورت
بار-رنگ یا مغناطیس-رنگ
وجود دارد.
سی. پی.
اچ. ها هنگامی یکدیگر را
حس می کنند که با یکدیگر
تماس بگیرند (برخورد کنند
که در اینصورت به دلیل
اسپین یکدیگر را می
رانند) یا در فاصله بسیار
کمی از یکدیگر باشند نظیر
فاصله ای به اندازه ی طول
پلانک که تقریباً برابر
است با
( Plank
Length that is equal
1.6x10-35 m) در
چنین حالتی
بار-رنگ/مغناطیس رنگ آنها
روی یکدیگر اثر کرده و
یکدیگر را جذب می کنند.
شکل 7
Figure 7
گرانش
Gravity
در نظریه سی. پی. اچ. ،
گرانش یک جریان است. این
جریان دائمی بین تمام
ذرات و اجسام وجود دارد.
به عنوان مثال به زمین و
ماه توجه کنید.
زمین دارای میدان گرانش
است. یک میدان گرانشی از
تعداد متنابهی سی. پی.
اچ. (گراویتون) تشکیل شده
است. پس میدان گرانشی
زمین نیز از تعداد
بیشماری سی. پی. اچ تشکیل
شده است که در اطراف زمین
در حرکت هستند. فرض
کنیم زمین منزوی است.
یعنی هیچ کنش و واکنشی
بین زمین و سایر اجسام
وجود ندارد. در این صورت
همه ی سی. پی. اچ. هایی
که به زمین می رسند، جذب
آن شده و از نیروهای
موجود در آنجا اطاعت می
کنند. اما
همچنان که می دانیم زمین
منزوی نیست و با سایر
احسام کنش متقابل دارد. نگاهی
به زمین و ماه بیندازید.
در اینجا دو میدان وجود
دارد، یکی میدان گرانشی
زمین و دیگری میدان
گرانشی ماه.
هنگامیکه یک گراویتون به
زمین می رسد، گراویتون
دیگری زمین را ترک می کند
و به دلیل آنکه دارای یک
زیر کوانتوم
بار-رنگ/مغناطیس است،
زمین را به دنبال خود می
کشد. تا
جاییکه زمین از حوزه عمل
این زیر کوانتوم میدان
خارج شود یا
بر اثر ترکیب با بار رنگ
دیگری که مخالف رنگ آن
است ، خنثی شود.
معارنگ و مغناطیس
رنگ
آنها دارای اسپین خواهند
شد و می توان نوشت
gradVc=0 => axi+ayj+azk=0,
that ax is
accelerating on x axes,
ay is
accelerating on y axes,
az is
accelerating on z axes
and i,
j and k are
unit vectors.
یعنی مجموع شتاب ها
روی سه محور برابر
صفر است.
فرض
کنیم که سی پی. اچ.
روی محور حرکت
انتقالی دارد. ما
سرعت امواج
الکترومغناطیسی برابر c نسبت
به دستگاه لخت می
باشد. شکل 8
بنابراین مقدار سرعت
آن تنها روی محور های
y and z تغییر
می کند و شتاب روی
محور x صفر است،
یعنی ax=0 تنها
شتاب روی دو محور
دیگر خواهد داشت
بطوریکه ay+az=0 هنگامیکه:
ay→ 0
=> az→ maximum.
And ay→ maximum=>
az→ 0
یکی از سی. پی. اچ.
ها به بار-رنگ تبدیل
می شود و و برای آن
می توان تابع بصورت
زیر نوشت:
که در آن Ec مقدار
بار-رنگ است و Ecm مقدار
مازیمم بار-رنگ است. برای
سی. پی. اچ. دیگر که
به مغناطیس-رنگ تبدیل
می شود می توان نوشت:
که در آن Bc مقدار
مغناطیس-رنگ است و Bcm مقدار
ماکزیمم مغناطیس رنگ
است. شکل 9
و برای سی.
پی. اچ. اختیاری
داریم:
هنگامیکه یک فوتون در
حال سقوط در یک میدان
گرانشی است، تعداد n افزایش
می یابد. بنابراین
شدت میدانهای
الکتریکی و مغناطیسی
یعنی E
and B افزایش
می یابد. و این به
معنی آن است که
تعدادی سی. پی. اچ.
وارد ساختمان فوتون
می شوند. یک
ذره ی باردار چگ.نه
امواج الکترومغناطیسی
منتشر می کند؟
همچنانکه
می دانیم یک ذره
باردار که شتاب داشته
باشد، امواج
الکترومغناطیسی منتشر
می کند. هنگامیکه
نیرویی روی ذره ی بار
دار کار مثبت انجام
دهد، یعنی تعدادی
سی. پی. اچ. وارد
ساختمان الکترون می
شود. در حقیقت نیرو
به انرژی تبدیل می
شود و به عبارت دیگر
بوزونها به انرژس
تبدیل می شوند. شکل
10
اما یک ذره ی باردار
می خواهد خواص ذاتی
خود را حفظ کند. یک
ذره ی باردار از
تعدادی بار-رنگ تشکیل
می شود، در حالیکه
انرژی الکترومغناطیسی
از دو شیئی متفاوت
یعنی بار-رنگ و
مغناطیس-رنگ تشکیل می
شود. بهمین دلیل ذره
باردار انرژی منتشر
می کند.
فضا-زمان چگونه
انرژی تولید می
کند؟
یک کوانتوم انرژی
از تعداد زیادی
سی. پی. اچ.
تشکیل می شود.
سی. پی. اچ. ها
روی یکدیگر کار
انجام می دهند و
انرژی تولید می
کنند. البته این
رویداد هنگامی رخ
می دهد که چگالی
گرانش بالا است.
شکل 11
با توجه به
اندازه ی فوتون
گاما می توانیم
چگالی سی. پی.
اچ. را در
ساختمان فوتون به
دست آورد.
قطر یک الکترون
تقریباً بربر 18-10
متر است. یک
فوتون گاما در
تولید زوج، یک
الکترون و یک پوزیترون
تولید می کند.
فرض کنیم حجم یک
فوتون گاما
تقریباً دو برابر
حجم الکترون
باشد.
Figure 11
فرض کنیم چگالی
سی. پی. اچ. در
ساختمان فوتون به
صورت زیر باشد.
De(cph)=n per m3
فضا از گراویتون
انباشته است.
گراویتون ها روی
یکدیگر کنش
دارند. آنها
یکدیگر را جذب می
کنند و امواج
الکترومغناطیسی
تولید می کنند.
هنگامی گراویتون
ها به انرژی
تبدیل می شوند که
چگالی آنها به
مقدار زیر برسد:
De(cph)=n per m3
بنابراین انتگرال
روی فضا از چگالی
صفر تا چگالی
فوتون، پروژه ی
تولید انرژی
الکترومغناطیسی
توسط گرانش است.
Figure
12
Integration of
gravitons is a
projection to
production
electromagnetic
energy
به عبارت دیگر نیرو
به انرژی تبدیل
می شود و انرژی
قابل تبدیل به
نیرو است.
ذره ي باردار چگونه
امواج الکترومغناطيسي منتشر مي کند؟
از موارد مهم الکتروديناميک تشعشعات
الکترومغناطيسي توسط يک بار شتاب دار است.
در نظريه الکترومغناطيس کلاسيک چنين
پيشگويي شده که هرگاه يک ذره ي باردار شتاب بگيرد،
تشعشعات الکترومغناطيسي تابش مي کند. اين موضوع تا
زماني که دانش فيزيکدانان در مورد ساختمان اتم اندک
بود، با اشکالي مواجه نمي شد. اما بعد از آزمايش
راترفورد مشخص شد که اتم از يک هسته نسبتاً سنگين
تشکيل شده است و فاصله بين الکترونها و هسته نسبت به
اندازه اتم خيلي زياد است. در واقع قسمت عمده اي از
ساختمان اتم، فضاي خالي است
بور با در نظر گرفتن اين موضوع مدل
اتمي خود را ارائه کرد. طبق مدل اتمي بور، اتم از يک
هسته نسبتاً سنگين تشکيل شده است و الکترونها در
مدارات ثابتي به دور آن در حال چرخش هستند. اين مدل
نشان مي داد که الکترونها در ساختمان اتم داراي شتاب
هستند و طبق نظريه الکترومغناطيس مي بايست انرژي تابش
کند. پس مي بايست بتدريج انرزِي از دست بدهند و
سرانجام در هسته سقوط کنند
اين مدل با نظريه ي الکترومغناطيس
کلاسيک سازگار نبود. زيرا الکترونها ضمن آنکه به دور
هسته مي چرخند (داراي شتاب هستند) اما انرژي از دست
نمي دهند و در هسته سقوط نمي کنند. بور براي دوري از
اين مشکل فرض کرد اتم هيدروژن مانند نوسان کننده هاي
پلانک، در حالت هاي ثابت و معيني وجود دارد. که در
آنها تابشي از خود گسيل نمي کنند. وقتي تابش گسيل مي
شود که الکترون از يک حالت پايه به حالت ديگري با
انرژي کمتر انتقال يابد بطوريكه:
که در آن انرژي فوتون گسيل شده برابر
است با هرچند
مدل اتمي بور داراي نارسايي هايي است، اما مفهوم
کوانتيزه بودن را در قالب فيزيک کلاسيک با بيان رياضي
ساده اي نشان داد.
پيش از ادامه بحث لازم به يادآوري است
که الگوي مکانيک موجي جايگزين مدل اتمي بور شد، اما
کاملاً پذيرفته شده است که الکترونها در مدار ثابت
انرژي تابش نمي کنند. هنگاميکه الکترون انرژي کسب مي
کند به مدار بالاتر صعود مي کند و هنگام بازگشت به
مدار پائينتر، انرژي از دست مي دهد. الکترومغناطيس
کلاسيک پيش بيني مي کند که وقتي بار الکتريکي شتاب
داشته باشد، انرژي تابشي از خود گسيل مي کند. بهمين
دليل است که آنتن يک فرستنده راديويي که در آن
الکترونها به عقب و جلو رانده مي شوند، امواج
الکترومغناطيسي تابش مي کنند. شکل زير:
الکترونهاي متحرک در اثر تابش مقداري
انرژي از دست مي دهند که در آنتن راديو بوسيله يک
نوسان کننده جبران مي شود.
حال بايد ديد اين پديده را چگونه مي
توان با نظريه سي. پي. اچ. توضيح داد. در حاليکه در
مکانيک کوانتوم اين پديده به عنوان يک فرض پذيرفته شده
است و هيچگونه تحليلي براي آن وجود ندارد. اما اجازه
بدهيد اين پديده (گسيل تابش توسط بار شتاب دار) را در
حالت کلي مورد توجه قرار دهيم. آيا اين پديده حالت کلي
و عمومي دارد که هرگاه يک ذره باردار شتاب بگيرد
تشعشعات الکترومغناطيسي تابش مي کند يا در موارد خاصي
چنين است و اصولاً چرا هنگام شتاب انرژي تابش مي کند؟
مي دانيم هرگاه جسمي در ميدان گرانشي
سقوط (يا صعود) کند شتاب مي گيرد. سئوال اين است که
اگر يک ذره ي باردار در ميدان گرانشي سقوط کند، انرژي
تابش مي کند؟
جواب نسبيت به اين سئوال مثبت است. اما
هنوز يک توافق کلي و تجربي در اين مورد وجود ندارد. در
هر صورت طبق نسبيت هرگاه يک ذره ي باردار در ميدان
گرانشي شتاب بگيرد، انرژي تابش مي کند. اما چون گرانش
نيروي بسيار ضعيفي است، هنوز بطور تجربي نتوانسته اند
گسيل انرژي توسط يک ذره ي باردار را در ميدان گرانشي
بطور آزمايشي ثابت کنند. معمولاً اثبات آن را به
دستگاه هاي مقايسه اي و از ديد ناظر مورد بحث قرار مي
دهند.
تشعشع و سي. پي.
اچ
در نظريه سي. پي. اچ. نيرو و انرژي
قابل تبديل به يکديگر هستند، يعني نيرو به انرژي تبديل
مي شود و انرژي نيز به نيرو تبديل مي گردد. هرگاه نيرو
به جسمي وارد شود و روي آن کار مثبت انجام دهد، نيرو
به انرژي تبديل مي شود. اما اگر کار انجام شده منفي
باشد، انرژي به نيرو تبديل مي شود، يعني با توجه به
رابطه:
اگر کار مثبت باشد، انرژي جسم (يا ذره ) افزايش مي
يابد که در اين صورت نيرو به انرژي تبديل مي شود. اگر
کار انجام شده روي جسم منفي باشد، يعني جسم انرژي از
دست بدهد، انرژي به نيرو تبديل مي شود. آگر کار انجام
شده برابر با صفر باشد، هيچ تغييري در انرژي جسم ايجاد
نمي شود
بنابراين هنگاميکه الکترون در ساختمان اتم روي مدار
خاصي به دور هسته مي گردد، هرچند داراي شتاب است اما
کار انجام شده روي آن صفر است. و تغييري در انرژي آن
ايجاد نمي شود. اما هنگاميکه الکترون شتاب بگيرد،
بطوريکه کار انجام شده روي آن صفر نباشد ، امواج
الکترومغناطيسي تابش مي کند. يعني تابش امواج
الکترومغناطيسي توسط ذره ي باردار تابع کاري است که
روي آن انجام مي شود. در اين بحث هنوز دو نکته مشخص
نشده است، يکي اينکه اصولاً چگونه تابش امواج
الکترومغناطيسي توسط ذره ي باردار شتاب دار قابل توضيح
است؟ و ديگر اينکه چرا هنوز تابش ذره ي باردار در
ميدان گرانشي (آنچنان که نسبيت پيش گويي کرده) با
تجربه ثابت نشده است؟
طبق نظريه ي سي. پي. اچ. هرگاه يک ذره ي باردار حرکت
کند، گرانش در مقابل اين حرکت مقاومت مي کند و مقامت
گرانش با حرکت ذره ي باردار به صورت نيروي مغناطيسي
ظاهر مي شود. اما اگر ذره ي باردار علاوه بر سرعت،
شتاب نيز داشته باشد بطوريکه کار انجام شده روي آن
مخالف صفر باشد، امواج الکترومغناطيسي تابش مي کند. در
ساختمان اتم جون کار انجام شده روي الکترون صفر است ،
لذا انرژي تابش نمي کند
بطور کلي مي توان براي يک ذره
ي شتاب دار چنين گفت:
W(on electron or proton)=E
W=0
=> E=0
بنابراين تابش امواج الکترومغناطيسي يک بار شتاب دار
تابع مقدار کاري است که روي آن انجام مي شود.
در مورد سقوط يک ذره ي باردار در ميدان
گرانشي بايد به جرم ناچيز ذره توجه کرد که با توجه به
رابطه ي:
W=F.d=mgh
کاري که نيروي گرانش روي ذره ي باردار
انجام مي دهد بسيار ناچيز است و اندازه گيري آن به
ابزار بسيار دقيقي نياز دارد. در اينجا لازم به
يادآوري است که امواج الکترومغناطيسي داراي طيف بسيار
گسترده اي است و يک ذره که در ميدان گرانشي سقوط مي
کند، مي تواند امواج الکترومغناطيسي با طول موج بسيار
بلند توليد کند که آشکار سازي آن عهده ي فناوري حاضر
خارج است.
گرانش در
نظريه سي. پي. اچ
در نظريه سي. پي. اچ. گرانش
يک جريان است. اين
جريان دائمي بين تمام ذرات و اجسام وجود دارد. به
عنوان مثال به زمين و ماه توجه کنيد. زمين
داراي ميدان گرانش است. يک
ميدان گرانشي از تعداد متنابهيسي. پي. اچ. (گراويتون)
تشکيل شده است. پس
ميدان گرانشي زمين نيز تعداد
بيشماري سي. پي. اچ تشکيل شده است در
اطراف زمين در حرکت هستند.
نگاهي به زمين و ماه بيندازيد. در
اينجا دو ميدان وجود دارد، يکي
ميدان گرانشي زمين و ديگري ميدان گرانشي ماه. هنگاميکه
يک گراويتون به زمين مي رسد، گراويتون
ديگري زمين را ترک مي کند به
دليلاينکه گراويتون
يک زير کوانتوم با خواص بار - رنگي يا مغناطيس - رنگي
است، هنگام ترک زمين، آنرا به دنبال خود مي کشد. به
عنوان مثال فرض کنيم يک بار - رنگ (گراويتون) از ماه
به زمين براسد و به يک اتم زمين وارد شود و وارد
الکترون شود. تعادل الکتريکي الکترون بهم مي خورد و
الکترون مذکور با ارسال بار- رنگ مشابهي (گراويتون
ديگري) مقدار بار الکتريکي خود را ثابت نگاه مي دارد.
بار-رنگ ورودي و خروجي از نظر علامت يکسان هستند تا
بار الکتريکي الکترون ثابت بماند. هنگاميکه بار - رنگ
ورودي وارد ساختمان اتم مي شود، با توجه به علامت آن
(منفي يا مثبت) بطرف الکترون يا پروتون تغيير مسير مي
دهد و جذب آنها مي شود. فرض کنيم بار - رنگ ورودي منفي
است که جذب پروتون مي شود. با ورود بار-رنگ منفي به
ساختمان پروتون، تعادل بار پروتون بهم مي خورد. پروتون
مزبور براي حفظ مقدار بار الکتريکي که موجوديت و خواص
پروتون مربوط به آن است، بار - رنگ مزبور را باز پس مي
فرستد و بار - رنگ با سرعتي بالاتر از سرعت نور،
پروتون را ترک مي کند. اما به دليل بار - رنگي منفي که
دارد، پروتون را به دنبال خود مي کشد. پروتون مزبور در
کنش با ساير ذرات، آنها را به دنبال خود مي کشد.
دقيقاً نظير گلوئون ها(گلوئون
به معني چسب است)
که موجب کشيده شدن کوارکها بطرف يکديگر مي شود. با
توجه به اينکه پروتونها خود نيز از کوارکها با بار
الکتريکي کسري ساخته شده اند، در واقع بار - رنگ هاي
ورودي (گراويتونها) با کوارکها کنش خواهند داشت. در
مورد الکترون نيز بحث مشابهي مي توان ارائه داد.
سياه چاله مطلق
با توجه به نظريه سي. پي. اچ. همه چيز
از سي. پي. اچ. ساخته شده است. همچنين هسته ها نيز از
سي. پي. اچ. ساخته شده اند. سي. پي. اچ. ها در هسته
اتم اسپين دارند و در کنار يکديگر حرکت مي کنند. سي.
پي. اچ. داراي اسپين و حرکت انتقالي است. بطوريکه:
gradVc=0 in all inertial frames and any space
فرض کنيم يک سي. پي. اچ. داراي سرعت
انتقالي و اسپين v,
sهنگاميکه
سرعت انتقالي آن به سمت صفر ميل مي کند، اسپين آن به
ماکزيمم مي رسد. هنگاميکه فشار گرانش خيلي افزايش
يابد، فاصله بين سي. پي. اچ. ها کاهش مي يابد. هيچ جسم
يا ذره اي حتي نور و ساير امواج الکترمغناطيسي نمي
تواند از ميدان گرانش آن بگريزد. شکل زير:
در اين حالت سرعت انتقالي سي. پي. اچ.
نزديک به صفر است. مهبانگ (بيگ بنگ ) از سياه چاله اي
نظير آن بوجود آمده است.
با توجه به معادله زير ما مي توانيم
درک خوبي از مهبانگ داشته باشيم.
فرض کنيم شدت گرانش به قدري باشد که
اسپين سي. پي. اچ. ها در سطح يک سياه چاله به
حداکثر ممکن برسند، يعني سرعت انتقالي آنها بسمت صفر
ميل کند.
چنين سياه چاله اي يک سياه چاله ي مطلق است. در اين
حالت سياه
چاله حالت بحراني خواهد داشت و با افزايش شدت ميدان
گرانشي آن، سي.
پي اچ. از نيروي خارجي تبعيت نمي کند و سياه چاله ي
مطلق منفجر مي شود.
در لحظات اوليه سي. پي. اچ. ها با سرعت
Vc مي گريزند و اثر گرانش در همه جا گسترش مي يابد.
با توجه به سرعت سي. پي. اچ. جهان در چند ثانيه شديداً
منبسط مي شود. اما در آنجا ماده و انرژي وجود ندارد.
در اين وضعيت تنها سي. پي. اچ. است که با سرعت انتقالي Vc در
فضا منتشر مي شود. اما سي. پي . اچ. ها با يکديگر
داراي کنش متقابل هستند و يکديگر را جذب مي کنند. سي.
پي. اچ. ها اسپين مي گيرند و کوانتوم هاي کوچک انرژي
شکل مي گيرند. آنگاه امواج الکترومغناطيسي ظاهر مي
شوند. اين مرحله در يک مدت زمان بسيار طولاني اتفاق مي
افتد. بتدريج انرژي در مدت هاي کوتاه تري توليد مي
شود. و مقدار زيادي کوانتوم هاي بزرگ انرژي ظاهر مي
شود.
حال به
مرکز انفجار توجه فرماييد. مرکز سياه چاله مطلق نظير
مرکز
ساير اجسام بزرگ است و فشار گرانش در آنجا تقريباً صفر
است. بنابراين هنگاميکه جهان (سياه چاله مطلق) منفجر
مي شود، مرکز آن تحت فشار شديد از همه ي اطراف قرار مي
گيرد. شکل زير:
در ثانيه اول انفجار کنش و واکنش ها در
مرکز انفجار بسيار شديد است. مقادير متنابهي انرژي
تشکيل مي شود و به ماده و پاد ماده تبديل مي شوند.
بتدريج گرد وعبار و اجسام ظاهر مي شوند. با انبساط
جهان اندازه اتمها نيزافزايش مي يابد.
و اين تاريخ واقعي جهان ما است |