ما عادت كرده ايم كه باور داشته
باشيم يك چيز نمى تواند همزمان در دو جا موجود باشد. ما عادت
كرده ايم كه باور داشته باشيم هيچ چيز سريع تر از نور حركت نمى كند.
ما عادت كرده ايم كه باور داشته باشيم برداشت بر مبناى عقل
سليم ما از واقعيت در تمام موقعيت ها صدق مى كند. اما اين
باورها همچنان كه مباحثات در مورد نظريه كوانتوم چرخشى نوين و
غريب پيدا مى كنند، مورد ترديد قرار گرفته اند. در طول دهه هاى
۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ پيشرفت هاى فراوانى در روشن كردن پارادوكس هاى
كوانتومى رخ داده است. فيزيكدانان عمدتاً موضعى انكارآميز در
اين مورد داشته اند و در مجموع نتوانسته اند به فوريت و ژرفاى
اين مسائل دست يابند. در مقابل فيلسوفانى چون كارت رايت، ردهد،
فاين، ون فراسن، تلر، هاوارد، باترفيلد، براوان و مادلين در
اين حوزه پيشرو بوده اند و مشاركتى تاريخى را انجام داده اند.
هسته اصلى اين موضع ساده است. باور قديمى اين بود كه يك ذره
بايد در يك مكان قرار داشته باشد يك مكان و نه دو يا سه يا
تعداد بيشترى مكان در يك زمان. اكنون اجماعى قوى وجود دارد كه
نظريه كوانتوم به ما مى گويد كه يك ذره مى تواند به طريقى در
يك زمان بر مكان هاى بسيار «تار بشود (blurred) به
عبارت ديگر درحالى كه همان ذره كوچك باقى مى ماند مى تواند در
واقع بر روى ناحيه بسيار بزرگى گسترش يابد. البته هيچ كس واقعاً
نمى داند اينكه يك ذره يكى باقى بماند و در عين حال در مكان هاى
متمايز باشد يا اينكه يك موج هم انرژى بالا و هم انرژى پايين
داشته باشد چه دلالتى دارد. آرزو مى كرديم كه اين امر حقيقت
نداشت. نظريه كوانتوم پيش بينى هاى خوبى انجام مى دهد اما
توصيف يا مدل خوبى از اينكه چيزها چگونه ممكن است به نظر رسند
به دست نمى دهد؛ دست كم - نه آن گونه ما بتوانيم درك كنيم.
پذيرش اين «تار شدن (blurring) سخت
است زيرا هر چيزى ما مشاهده مى كنيم به نظر مشخص و صلب به نظر
مى رسند. پس اين «تار شدن» در كجا است؟
نظريه كوانتوم مطمئناً پيش بينى
مى كند كه چگونه و در چه زمانى چيزها به قطعيتى ناب در
مى افتند. متاسفانه به نظر مى رسد كه اين گذارها شامل تاثيراتى
است كه سريع تر از نور حركت مى كنند اما اگر اين امر حقيقت
داشته باشد با پارادوكس ديگرى مواجه مى شويم. تصور بر اين است
كه نظريه نسبيت عمومى وجود سرعت هاى بالاتر از سرعت نور را
انكار مى كند.
اكنون ما به عصر غريب
«خانه به دوشى كوانتومى (Quantum
Tinkering) وارد
شده ايم. پيشرفت در اين حوزه به وسيله تجربه گرايان در حال
رخ دادن است.
ما نمى توانيم تار شدن كوانتومى
را درك كنيم، اما مى توانيم از آن استفاده كنيم. شركت IBM در
حال كار كردن بر روى نمونه هاى ابتدايى كامپيوترهاى كوانتومى
است. اطلاعات در اين كامپيوترها در حالت هاى «محو شده» ذخيره
مى شود. پيشنهادهايى براى برنامه هاى پنهان سازى كوانتومى، يا
به اصطلاح «انتقال به راه دور (teleportation) به
عمل آمده است و همچنين همه نوع تجربيات جديد با اين تاثيرات
سريع تر از نور يا «گيرانداختن ها (entanglements).
همه اين مهندسى هاى كوانتومى
شناختى بسيار قوى تر از تار شدن كوانتومى فراهم مى آورد. اكنون
زمانى مهيج براى فيلسوفان است ما مى دانيم كه پارادوكس ها
واقعى و ژرف هستند. اكتشافاتى عظيم بايد به عمل آيند. تصور
كنونى ما از واقعيت دارد ناپديد مى شود.
* جى بى كندى مدرس فلسفه، در دانشگاه منچستر و نويسنده كتاب Space,Time&
Eintein (انتشارات
Acumen) است.