چرا با توجه به حرکت مداري ماه و زمين هر ماه يک خورشيدگرفتگي رخ
نميدهد؟ خورشيد گرفتگي جزئي چيست؟ تفاوت ماه گرفتگي و خورشيد
گرفتگي چيست؟ چرا در زمان خورشيدگرفتگي حتماً بايد ماه نو باشد؟
شما ميتوانيد جواب اين سوال و سوالات ديگري در مورد خورشيد گرفتگي
را در اينجا پيدا کنيد
چرا خورشيد
ميگيرد؟
دنبالههاي
خورشيدگرفتگيها
مطالعات علمي در
زمان خورشيدگرفتگيها
شرح يک
خورشيدگرفتگي کلي
راههاي
مشاهدهي ايمن خورشيدگرفتگي
خورشيدگرفتگي 11
مهر 1384
چرا خورشيد ميگيرد؟
زمين در مداري بيضي
شکل به دور خورشيد ميگردد. ولي از ديد ناظري که بر روي زمين قرار
دارد خورشيد در يک مدار فرضي به دور زمين ميگردد. به اين مدار
فرضي دايره البروج ميگويند. تعريف ديگر دايره البروج دايرهي
عظيمهاي است بر کرهي آسمان که از تقاطع آن کره با صفحهي مدار
زمين حاصل ميشود. در زير ميتوانيد با مفهوم دايره البروج بيشتر
آشنا شويد. خط زردي که در زير ميبنيد همان مسير حرکت ظاهري خورشيد
در آسمان ميباشد که بنا به تعريف به آن دايره البروج ميگوييم.
ماه نيز در مداري به دور زمين
ميگردد. مدار ماه دقيقاً منطبق بر، دايره البروج نيست و با آن
زاويهي15/5 درجه دارد. ماه در هر دور گردش خود به دور زمين، دو
بار با دايره البروج برخورد ميکند. به اين نقاط تقاطع گره
ميگويند. وقتي که ماه در گره قرار دارد براي ناظر زميني در اين
حالت ماه روي دايره البروج قرار دارد. چون از نظر ما خورشيد هميشه
روي اين دايره قرار دارد، پس در حالت ماه نو فقط در صورتي خورشيد
گرفتگي به وجود ميآيد که ماه به طور هم زمان با خورشيد در يک گره
واقع شود، يا به عبارت ديگر دايره البروج را قطع کند. خب پس با اين
توضيح بايد هر ماه يک خورشيدگرفتگي داشته باشيم. ولي معمولاً اين
اتفاق نميافتد و هر ماه خورشيدگرفتگي رخ نميدهد. ماه اغلب اوقات
يا از بالاي سطح تابش خورشيد يا از زير آن ميگذرد، به شکلي که اين
سطح را نميپوشاند. خورشيدگرفتگي زماني رخ ميدهد که ماه نو در گره
واقع شده باشد.
حال شايد بپرسيد که چرا ماه حتما نو باشد؟ خب به شکل زير نگاه
کنيد. وقتي که ماه نو است در برابر خورشيد ميباشد و پشت ماه سايه
تشکيل ميشود. که در موقعيت مناسب اين سايه بر روي زمين
خورشيدگرفتگي کلي، حلقوي و يا جزئي را به وجود ميآورد.
ماه در حرکت مداري
خود به دور زمين سايهاش را به دوش ميکشد. اين سايه به شکل مخروط
است. مخروط سايهي ماه، با قاعدهاي به قطر 3460 کيلومتر بسيار
باريکتر از مخروط سايهي زمين است. طول سايهي ماه به طور متوسط
برابر 371000 کيلومتر است و حول اين مقدار متوسط به اندازهي 6500
کيلومتر تغيير ميکند.
اين سايه در اغلب
موارد به قدر کافي طويل نيست که به زمين برسد. فاصلهي ماه تا زمين
از 360000 کيلومتر در حضيض تا400000 کيلومتر
در اوج زميني تغيير ميکند. فاصلهي متوسط برابر 380000 کيلومتر
است.
خورشيدگرفتگي زماني
روي ميدهد که سطح زمين بخشي از مخروط سايهي ماه را قطع کند. وقتي
که مخروط سايه کاملاً به سطح زمين نميرسد، پديدهاي روي ميدهد که
به کسوف حلقوي موسوم است. در اين شرايط مقطع ظاهري ماه نميتواند
مقطع ظاهري خورشيد را بپوشاند و ناظر نواحي بيروني خورشيد را به
صورت حلقهي درخشاني ميبيند.
خورشيدگرفتگي از چندين لحاظ مهم
با ماه گرفتگي فرق دارد
الف ـ خورشيدگرفتگي
فقط ميتواند به هنگام ماه نو واقع شود. ماه گرفتگي تنها به هنگام
بدر.
ب ـ همهي ماه گرفتگيها را، خواه جزئي و خواه کلي، ميتوان در آن
واحد از هر نقطهي نيمکرهاي از زمين که به جانب ماه است، مشاهده
کرد. ولي تنها باريکترين قسمت مخروط سايهاي که ماه ميسازد، با
زمين تماس حاصل ميکند. حداکثر قطر دايرهاي از مخروط که به
وسيلهي سطح زمين قطع ميشود، کمتر از 274 کيلومتر است. ولي
نيمسايه قطر بسيار بزرگتري، نزديک به 6400 کيلومتر، بر سطح زمين
تشکيل ميدهد.
مخروط سايه را
معمولاً سايه مينامند و منطقهي روشنتر نيمسايه ناميده ميشود.
رصدکنندگاني که در نيمسايهاند فقط خورشيدگرفتگي جزئي را مشاهده
ميکنند. درصدي از سطح خورشيد که گرفته ميشود به فاصلهي رصدکننده
از سايه بستگي دارد. هر چه نزديکتر باشد اين درصد بيشتر است.
با حرکت ماه و مخروط
سايهي آن در مدارهاي تعيين شده، دايرهي کوچک و دايرهي نيمسايه
حرکت ميکنند. سرعت سايه بر روي زمين تا حد زيادي بستگي به عرض
جغرافيايي و زاويهاي که مخروط سايه با سطح زمين ميسازد دارد. در
استوا اين سرعت ممکن است فقط 1600 کيلومتر در ساعت باشد. در
عرضهاي جغرافيايي بالاتر، خاصه در نزديکيهاي طلوع و غروب خورشيد
که مخروط سايه کاملاً مايل است، اين سرعت ممکن است به 8000 کيلومتر
در ساعت نيز برسد.
ج ـ مدت دوام ماه گرفتگي کلي در حدود 2 ساعت است، ولي حداکثر مدت
دوام يک خورشيدگرفتگي کلي در هر نقطه از سطح زمين 7 دقيقه و 30
ثانيه است.
دنبالههاي خورشيدگرفتگيها
خورشيدگرفتگيها به
صورت دنبالههايي چند واقع ميشوند و هر دنبالهي کامل مشتمل بر
هفتاد و يا هفتاد و يک خورشيدگرفتگي است و در حدود 1260 سال طول
ميکشد. فاصلهي زماني بين دو خورشيدگرفتگي متوالي در يک دنباله
3/6585 روز (18سال و 11 روز و 8 ساعت) است. خورشيدگرفتگيهاي
متوالي شباهت زيادي با هم دارند که دال بر عضويتشان در يک دنباله
است. نحوه به دست آوردن عدد 3/6585 روز بدين قرار است:
الف) ماه بايد نو
باشد. اين وضعيت هر 53059/29 روز يک بار تکرار ميشود.
ب) خورشيد بايد نسبت
به عقدهها (گرهها) در همان مکان قبلي باشد. و اين هر 6201/346
روز تکرار ميشود.
کوچکترين مضرب
مشترک اين اعداد، 6585 است. يعني هر 6585 روز (يا دقيقتر 3/6585
روز) ماه، زمين و خورشيد وضعيت خورشيدگرفتگي قبلي را تکرار
ميکنند. فاصلهي زماني 3/6585 روز (18سال و 11 روز و 8 ساعت) به
يک ساروس (SAROS) موسوم است. که در زبان بابلي قديم به معني
«تکرار» است.
هفتاد يا هفتاد و يک
خورشيدگرفتگي هر دنبالهي خورشيدي الگويي را دنبال ميکنند. نخستين
خورشيدگرفتگي هر دنباله همواره خورشيدگرفتگي جزئي بسيار کوچکي است
در نزديکي يکي از قطبهاي زمين. خورشيدگرفتگيهاي بعدي که به ترتيب
کمتر جزئي هستند دورتر از قطب واقع ميشوند. خورشيدگرفتگيهايي که
در وسط دنباله روي ميدهند از نوع خورشيدگرفتگي کلي هستند. مسير
آنها بر سطح زمين دورتر و دورتر از قطبي است که دنبالهي نخست از
آن آغاز گرديد. چون به آخر دنباله نزديکتر ميشويم،
خورشيدگرفتگيها پيوسته جزئيتر ميشوند و آخرين خورشيدگرفتگي در
نزديکي قطب مخالف واقع ميگردد.
در نتيجهي زماني که
با رقم کسري عدد 3/6585 مشخص ميشود، هر عضو دنباله، اندکي در مغرب
عضو پيشين ظاهر ميگردد. اختلاف طول جغرافيايي نزديک به 120 درجه
است. زيرا زمين در اين مدت 3/0 دور حول محورش چرخيده است. بعد از
سه خورشيدگرفتگي، آغاز مسير به طول جرافيايي اوليه باز ميگردد.
عرض جغرافيايي بسته به آن که دنبالهي نخست از قطب شمال يا قطب
جنوب آغاز شده، هر چه جنوبيتر يا شماليتر ميشود.
لزومي ندارد که در
حدود 18 سال و 11 روز و 8 ساعت (3/6585 روز) به انتظار نشست تا
خورشيدگرفتگياي را ديد. در حال حاضر يازده دنبالهي خورشيدي با هم
در جريان وقوعاند. حداقل تعداد خورشيدگرفتگي در سال دو است و
حداکثر آن پنج.
دو شکل از شکلهاي
کنار متن خورشيدگرفتگيهايي که در طي سالهاي 2001 تا 20025 ميلادي
رخ ميدهد را نشان مي دهند. بايد توجه داشت که مسيري که بر روي
نقشهها نشان داده شده است، مسيري است که سايهي ماه بر روي زمين
ايجاد ميکند. و کيلومترها بالا و پايين هر مسير نيز ميتوانند اين
خورشيدگرفتگيها را به صورت جزئيتر ببينند. زيرا که در نيمسايه
قرار دارند.
مطالعات علمي در زمان خورشيدگرفتگيها
خورشيدگرفتگي کلي
فرصت منحصر به فردي را براي انجام دادن چندين نوع پژوهش فراهم
ميآورد:
الف) جو خورشيد را
بهتر از هر وقت ديگر ميتوان در هنگام خورشيدگرفتگي مطالعه کرد.
لايهي واگردان نامي است که به لايهي زيرين از سه لايهي جو
خورشيد دادهاند. کف اين لايه، سطح خورشيد است. رأس آن تا 1500
کيلومتر از سطح خورشيد ادامه مييابد. ضخامت اين لايه از روي
مطالعات کسوف خورشيد معين شده است. زماني که طول ميکشد تا ماه اين
لايه را بپيمايد و نيز مقدار معلوم سرعت ماه در اين محاسبه به کار
ميآيند.
در هنگام
خورشيدگرفتگي ميتوان به طيف درخشي لايهي واگردان دست يافت که
داراي همان تعداد خطوط و همان طول موجهاي تاريک طيف خورشيد است.
تفاوت ميان طيف درخشي و طيف خورشيدي آن است که طيف درخشي متشکل از
خطوط روشن بر زمينهاي تاريک است. در حالي که طيف معمولي خورشيد از
خطوطي سياه بر زمينهاي رنگين کماني تشکيل شده است.
وجود طيف درخشي، به
طور نظري پيشبيني شده بود. اگر گازهاي سردتر لايهي واگردان طول
موجهاي خاصي از طيف پيوسته را جذب کنند، بايد هنگامي که طيف
پيوسته حضور ندارد، همان طول موجها را گسيل کنند. طيفي که در
هنگام خورشيدگرفتگي از لايهي واگردان گرفته شود، اين پيشبيني را
ثابت ميکند. تا لحظهي خورشيدگرفتگي کامل، طيف معمولي خورشيد ديده
ميشود، در لحظهي خورشيدگرفتگي کامل تغييري کاملاً مشخص روي
ميدهد طيف درخشي پديدار ميشود. طيف درخشي فقط دو يا سه ثانيه
دوام ميآورد.
در زمان
خورشيدگرفتگي عکسهاي زيادي از طيف درخشي گرفته ميشود که براي
تعيين دقيق ضخامت لايهي واگردان و نيز در مطالعات مربوط به عناصر
شيميايي تشکيل دهندهي اين لايه به کار ميآيند.
تاج بيرونيترين
لايهي جو خورشيد است که هنگام کسوف خورشيد با چشم غيرمسلح ديده
ميشود. در مواقع ديگر نيز ميتوان به کمک وسايل خاصي چون تاجنگار
که خورشيدگرفتگي مصنوعي ايجاد ميکند، آن را ديد و از آن عکسبرداري
کرد. تاج هالهي مرواريد رنگي است که نقشي ظريف دارد و گرداگرد
خورشيد را فراگرفته است. بسيار بزرگتر از دو لايهاي است که در
زير آن قرار دارد و ضخامتش به 5/1 ميليون کيلومتر ميرسد.
شکل تاج رابطهي
نزديکي با دورهي يازده سالهي فعاليتهاي کلفي دارد. هنگامي که که
کلفها در حداکثر فعاليت هستند، تاج داراي شکل مستدير است که چند
شعاع برجسته از آن بيرون زده است. در هنگام حداقل فعاليت کلفي شکلي
کشيده با زائدههايي بزرگ و درخشنده دارد. تاج خورشيدي به صورت
قرينه در اطراف خورشيد قرار دارد. اما به هنگام کاهش کلفهاي
خورشيدي کمتر داراي شکل خاص و منظمي است.
ب) جستجويي دقيق از
همسايگي بسيار نزديک خورشيد براي سيارهاي در داخل مدار عطارد،
يعني سيارهاي که از عطارد به خورشيد نزديکتر باشد.
ج) زمانهاي تماس
ماه و خورشيد در هنگام خورشيدگرفتگي، براي آزمون فرمولهايي به کار
ميرود که در تعيين حرکات نسبي اين اجرام مورد استفاده قرار
ميگيرند.
د) خورشيدگرفتگيهاي
کلي دهههاي اخير براي آزمون "خم شدن" انيشتيني نور به کار
رفتهاند. بنابر نظريهي نسبي عمومي انيشتين نور ستارگان در عبور
از نزديکي خورشيد در نتيجهي کشش گرانشي جرم خورشيد بر شعاعهاي
نور، بايد اندکي خم شود. مقداري که نظريهي نسبيت انيشتين براي اين
خم شدن به دست ميدهد، به دقت زياد با آنچه در مواقع خورشيدگرفتگي
کلي به دست آمده، سازگار است.
شرح
يک خورشيدگرفتگي کلي
خورشيدگرفتگي کلي،
از نظر بسياري از مردم چه چيزها که به شمار نميرود. براي مردمان
بدوي و خرافاتي خورشيدگرفتگي موجب ترس و حيرت بسيار است. چه بسا
جنگها که در نتيجهي خورشيدگرفتگي متوقف شدهاند و به امضاي
پيمانهاي صلح انجاميدهاند. اما نزد بيشتر ما خورشيدگرفتگي کلي
صرفاً منظرهاي زيبا و با عظمت است. به علاوه اهل علم از آن رو به
خورشيدگرفتگي توجه دارند که مشاهدات با اهميت چندي را تنها در چند
دقيقهاي که خورشيدگرفتگي کلي است ميتوانند انجام دهند و بنابر
اين از اين سوي دنيا به سوي ديگر ميروند تا پديدهي خورشيدگرفتگي
کلي را مشاهده کنند.
مخروط سايهي
خورشيدگرفتگي، چهرهي خورشيد را از غرب به شرق ميپيمايد و کنارهي
غربي آن را بيشتر ميپوشاند.
نخستين تماس را تنها با نگاه کردن به خورشيد از وراي شيشهي دود
زده يا فيلم سياه شدهي عکاسي ميتوان مشاهده کرد.
هر چه کنارهي سياه
شدهي غربي بزرگتر ميشود، شدت و کيفيت نور خورشيد تغيير ميکند.
نور آبي در کنارها کمتر از وسط خورشيد است.
در آخرين مراحلي که
هنوز خورشيدگرفتگي جزئي است، آفتاب نامأنوسي که از هلال خورشيد
ميآيد تشديد ميشود، اين نور عجيب حيوانات و گياهان هر دو را تحت
تأثير قرار ميدهد. پرندهها به اين سو و آن سو ميپرند و صدا
ميکنند، خروسها ميخوانند و سگها هيجانزده عوعو ميکنند.
اندک زماني پيش از
کامل شدن خورشيدگرفتگي، ماکيان ميخوابند، و غنچه بسياري از گلها
بسته ميشود، همان طور که معمولاً در غروب آفتاب چنين ميشود. اين
آثار هلال خورشيد را در سايههاي برگ درختان نيز ميتوان ديد.
چند دقيقه پيش از
شروع خورشيدگرفتگي کلي نوارهاي متحرک شبح مانندي بر سطوح سفيدي که
در هواي آزاد قرار دارند ديده ميشود. اين نوارها امواج جوي هستند
که بر اثر هلال باريک خورشيد مرئي شدهاند.
چند ثانيه پيش از
خورشيدگرفتگي کامل، تنها چندين تابهي نور از خلال درههايي که بر
کنارهي ماه قرار دارند به زمين ميتابند. (اينها تسبيح دانههاي
بيلي ناميده ميشوند). اين دانههاي درخشان در يک آن ناپديد
ميشوند و ناپديد شدن آنها شروع يک خورشيدگرفتگي کلي است.
به هنگام
خورشيدگرفتگي کامل زيبائي کامل تاج خورشيدي به نمايش گذاشته
ميشود. هالهي مرواريد مانندي خورشيد را احاطه ميکند و اغلب
اوقات ديده ميشود که تيغههايي از نور تاج ساطع ميشوند. ستارهها
و سيارات پديدار ميگردند و بر عظمت و زيبايي صحنه ميافزايند.
خورشيدگرفتگي کلي
حداکثر 5/7 دقيقه دوام ميآورد. پردهبرداري از خورشيد با پديدار
شدن تسبيح دانههاي بيلي در کنارههاي غربي آن آغاز ميشود. همهي
پديدههايي که در جريان گرفتن خورشيد ديده شدند، اکنون به ترتيبي
وارونه تکرار ميشوند
راههاي مشاهدهي ايمن خورشيدگرفتگي
مشاهدهي خورشيدگرفتگي در هنگام گرفت جزئي کاري خطرناک ميباشد و
براي چشم انسان ضرر داردو براي اين منظور ميتوانيد از عينک مخصوص
و يا از شيشه جوشکاري نمرهي 14 استفاده کنيد. يکي ديگر از راههاي
آسان براي رصد خورشيد استفاده از جعبه نمايش است که در متن زير روش
ساخت آن را ميگوييم.
ابزار مورد نياز
:
1ـ چهارتختهي
مقوايي سفيد به ابعاد 60*15 سانتي متر
2ـ دو تختهي مقواي
سفيد مربع شکل به ضخامت چند ميليمتر و طول 15 سانتي متر
3ـ چند ورق فويل
آلمينيومي و سوزن ته گرد.
روش ساخت
ابتدا به کمک چهار
قطعه مقواي سفيد يک مکعب مستطيل بسازيد. يکي از مقواهاي مربع شکل
را برداريد و در مرکز آن سوراخي به قطر 5 سانتيمتر ايجاد کنيد. سپس
روي آن را يک ورقه آلمينيوم بکشيد و با سوزن در آن سوراخي ريز پديد
آوريد، طوري که در مرکز سوراخ 5 سانتيمتري مقوا قرار گيرد. اين
مقوا را به عنوان يکي از قاعدههاي مکعب و مقواي ديگر را به عنوان
پرده نمايش براي قاعده ديگر استفاده کنيد. بعد از چسباندن دو قاعده
روي يکي از سطوح جانبي آن دريچهاي به وجود آوريد تا بتوانيد تصوير
را روي پرده نمايش مشاهده کنيد. به اين ترتيب وسيله نمايش شما
آماده است. حال قاعدهاي که حاوي سوراخ کوچک است به سمت خورشيد
گرفته و از پنجره به درون آن نگاه کنيد. (برداشت از مجله نجوم
شماره 48)
يکي ديگر از روشهاي
آسان براي مشاهده خورشيدگرفتگي قرار دادن صفحه سفيدي در پشت چشمي
تلسکوپ يا دوربين دوچشمي و يا تک چشمي است. به اين گونه که دور
عدسي شي دوربين و يا تلسکوپ را با مقوايي تيره رنگ ميپوشانيم. اين
مقوا مانع گذر نور از دور دوربين ميشود. در پشت چشمي نيز مقوايي
سفيد قرار داده و آن را عقب و جلو ميبريد تا تصوير آن واضح شود.
نمونهاي از آن را در شکل هاي کنار متن خواهيد ديد.
خورشيدگرفتگي 11 مهر 1384
دوشنبه 11 مهر 1384
خورشيدگرفتگي جزئي رخ خواهد داد. اين خورشيد گرفتگي جزئي در مناطقي
که سايهي ماه بر روي آنجا ميافتد، از جمله اروپا، غرب آسيا،
خاورميانه، هند و بيشتر از همه آفريقا قابل رؤيت است.
اين خورشيد گرفتگي چهل و سومين خورشيد گرفتگي از ساروس 134
ميباشد. ساروس 134 در تاريخ 22 ژوئن 1248 ميلادي با خورشيد گرفتگي
جزئي در قطب جنوب شروع شد. اين سري در تاريخ 6 آگوست 2510 با
خورشيدگرفتگي جزئي در قطب شمال به پايان ميرسد. مدت ساروس 134،
11/1262 سال است. به طور خلاصه :
ساروس
134 |
اولين
خورشيد گرفتگي |
قطب جنوب 22
ژوئن 1248 ميلادي ساعت 22:29:19 به وقت تهران |
آخرين
خورشيد گرفتگي قطب شمال |
6 آگوست
2510 ميلادي ساعت 03:45:01 به وقت تهران |
تعداد کل
خورشيدگرفتگيها |
71 |
تعداد
خورشيدگرفتگيهاي جزئي |
17 |
تعداد
خورشيد گرفتگيهاي حلقوي |
30 |
تعداد
خورشيدگرفتگيهاي کامل |
8 |
تعداد
خورشيد گرفتگيهاي هيبريدي (کامل و حلقوي) |
16 |
طولانيترين
خورشيدگرفتگي کامل |
9 اکتبر
1428 ميلادي مدت زمان : 1 دقيقه و 21 ثانيه |
کوتاهترين
خورشيدگرفتگي کامل |
27 ژوئن
1843 ميلادي مدت زمان : 7 ثانيه |
طولانيترين
خورشيد گرفتگي حلقوي |
10 ژانويه
2168 ميلادي مدت زمان :10 دقيقه و 55 ثانيه |
کوتاهترين
خورشيدگرفتگي حلقوي |
8 ژولاي
1861 ميلادي مدت زمان : 14 ثانيه |
بزرگترين
خورشيدگرفتگي جزئي |
28 سپتامبر
1410 ميلادي درصد گرفتگي : 14/97٪ |
کوچکترين
خورشيدگرفتگي جزئي |
22 ژانويه
1248 ميلادي درصد گرفتگي : 34/2٪ |
مسير خورشيد گرفتگي
از شمال اقيانوس اطلس در ( ساعت 08:41UT (12:11
به وقت ايران شروع خواهد شد. بيشترين گرفت اين خورشيد گرفتگي به
وسيلهي ماه 90٪ ميباشد يعني ماه در بهترين حالت ميتواند 90٪ از
سطح خورشيد را تيره و تار کند و بپوشاند. و در اقيانوس هند خورشيد
گرفتگي با غروب خورشيد در ساعت( 12:22 UT (15:52
به وقت تهران به پايان خواهد رسيد، تا يکي ديگر از خورشيد
گرفتگيهاي جهان نيز در 11 مهر 84 رخ داده باشد. البته بايد توجه
داشت که اين زمانهايي که براي شروع و پايان خورشيد گرفتگي ذکر شد
بر زمان شروع و پايان تشکيل سايه بر روي سطح کره زمين ميباشد. و
گرنه شروع خورشيد گرفتگي در قسمت نيمسايه در ساعت ( 07:35 UT (11:05
به وقت تهران و پايان آن ( 13:28UT (16:58
به وقت تهران خواهد بود. همان طور که مشخص شد مدت زماني که زمين در
نيم سايهي تشکيل شده توسط ماه است بيش از مدتي است که در سايهي
کامل آن قرار ميگيرد.
منبع: تبیان
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40
آخرین
مقالات |