آيا فناوری هستهای آيندهای هم دارد؟
انرژیهای تجديد شونده پاسخی به كمبود انواع انرژیهای فسيلی
در آيندهای نزديك هستند، كه بيش از هر چيز به بخش حمل و نقل و
تامين گرما و سرما مربوط میباشند. مطابق نظريهی كارشناسی و
رسمی كمپانیهای دايملر كرايسلر، فولس واگن و فورد، مواد قابل
سوخت حاصل از پروسههای بيولوژيكی يا بيواتانول، بيوديزل و
بيوگاز از جهت هزينه بسيار مناسبتر هستند و سريعتر قابل
دسترسی تا مثلاً هيدروژن حاصل از الكتريسيتهی هستهای كه برای
آن بايد يك زيرساخت جديد و بسيار پرهزينه ايجاد كرد.
به پايان دوران
انرژی فسيلی نزديك میشويم، هرچند كه از نظر استفاده از ذخيرههای
از توان افتادهی آن ـ در انتهای چنين دورهای ـ محدودهی بومشناختی
(اكولوژيكی) آن از نظر زمانی به ما نزديكتر است تا محدودهی مادی
آن. به اين ترتيب طرفداران استفاده از انرژی هستهای اكنون بوی دلانگيز
نسيم صبحگاهی را استنشاق میكنند، و حتی بعضی از منتقدين قبلی
اكنون در طنينی كه همچنان بلندتر میشود با احداث نيروگاههای
اتمی جديد موافقت خود را اعلام میدارند. مطابق با اطلاعات آژانس
بين المللی اتمی (IAEA) ـ
يا همان دژ جامعهی جهانی اتمی ـ در حال حاضر در سراسر جهان ٤٢٢
رآكتور اتمی وجود دارد كه مجموع ظرفيت آنها در حدود ٣٠٠ هزار
مگاوات است. تا سال ٢٠٣٠ تعداد آنها به دو برابر و تا ٢٠٥٠ به چهار
برابر خواهد رسيد.
استدلال طرفداران
استفاده از انرژی اتمی همچون شمشيری دولبه عمل میكند: در حالی كه
بر خلاف واقعيتهای موجود منافع اقتصادی انرژی اتمی مورد ستايش
قرار میگيرد، آنها مخاطراتش را بیاهميت جلوه میدهند يا حتا اين
ادعا تكرار میشود كه از جهت فنی چنين مخاطراتی يقيناً قابل حل
خواهند بود. اما هم زمان انرژیهای تجديد شونده به عنوان غير
اقتصادی نفی شده و ظرفيتهای آنها ناچيز جلوه داده میشود تا به
اين ترتيب ضرورت استفاده از انرژی هستهای موجه جلوه داده شود.
معمولاً در اين
شيوهی استدلال برای دفاع از انرژی هستهای فاجعهی اتمی در
چرنوبيل به عنوان موردی عادی و جزئی معرفی میشود. گرو فون راندو
مدافع استفاده از انرژی هستهای در روزنامهی سايت (سال ٢٠٠٤ و
شمارهی ٣١) مینويسد كه در آن حادثه فقط ٤٥ نفر جان خود را از دست
دادند و ٢٠٠٠ مورد نيز سرطان غدهی تيروئيد به ثبت رسيده است. اين
دادهها البته مربوط به موسسههايی است كه هركدام به نوعی در
چرنوبيل ذی نفع میباشند. در گزارشات و بررسیهای سازمانهای مستقل
تعداد قربانیها در حدود ٧٠ هزار نفر ذكر میشود كه بخشی از آنها
شامل خودكشیهای بعدی از روی ياس و درماندگی بوده است و همچنين
قابل ذكر است كه دهها هزار انسان ديگر طی ساليان بعدی جان خود را
در اثر صدمات وارده از دست دادهاند.
از جمله شگردهای
معمول برای بیاهميت جلوه دادن فاجعهی چرنوبيل مقايسهی تعداد
تلفات با قربانیهای معادن ذغال سنگ و بيماریهای مهلك حاصل از
آلودگیهای بقايای انرژیهای فسيلی است. اما حتا اگر چنين
مقايسهها و آماری قابل استناد باشند اين پرسش سر بر میآورد كه پس
چرا نبايد بر روی توليد انرژیهای تجديد شونده كه دائمی بوده و
عاری از انواع آلودگیها و خطرات هستند و در عين حال صرفهی
اقتصادی بيشتری دارند سرمايه گذاری شود؟
بهره وری و استفاده
از انرژی هستهای پيامد حاصل از نظام و تشكيلات عظيم سياسی جهت
انواع امتيازهای انحصاری و كمكهای مالی است. برای تحقيقات و
پيشرفت در استفاده از انرژی هستهای دولتهای عضو در سازمان
همكاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) تا
سال ١٩٧٣ در حدود ١٥٠ ميليارد دلار (مطابق با قيمت امروز دلار)
هزينههای بلاعوض كردهاند و بر خلاف آن برای كمك به پيشرفت
پروژههای تحقيقاتی انرژیهای تجديد شونده تقريباً هيچ. ميان ١٩٧٤
و ١٩٩٢ برای بار ديگر ١٦٨ ميليارد دلار برای انرژی هستهای و در
برابر آن تنها ٢٢ ميليارد برای انرژیهای تجديد شونده هزينه شد.
البته سهم پرداختی قابل توجه اتحاديهی اروپا برای تحقيقات هستهای
در اين محاسبه گنجانيده نشده است و سهم فرانسه به طور كل سری
مانده. با احتساب كمكهای متنوع آموزشی بخش خصوصی و كمكهای تشويقی
كشورهای غير عضو در سازمان همكاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) و
مهمتر از همه، هزينههای مربوطه در بلوك شرق سابق، مجموع كمك
هزينههای مختلف برای بخش هستهای يك هزار ميليارد دلار و برای
انرژیهای تجديد شونده بيشتر از ٥٠ ميليارد نبوده است. از ١٩٥٧
آژانس بين المللی اتمی (IAEA)
و Euratom به
دولتها در برنامه ريزی پروژههای هستهای كمك میكنند. بر خلاف آن
امروزه سازمانهای بين المللی برای كمك به تحقيقات در انرژیهای
تجديد شونده در هيچ كجای دنيا وجود ندارد. از ميانهی دههی ١٩٧٠
از سرعت پيشرفت و توسعهی انرژی هستهای در درجهی اول به علت
افزايش هزينههای مربوطه و تا حدی هم به خاطر مخالفتهای در حال
افزايش مردمی به مقدار قابل توجهی كاسته شده است. از آن زمان، ديگر
مرزهای توسعه و قابل دستيابی در اين شيوهی توليد انرژی بسيار
تنگتر به نظر میرسد. ارزيابی از ذخاير اورانيوم كه پيشتر تخمين
زده میشد برای شصت سال قابل بهره برداری هستند در واقع بر اساس
تعداد فعلی تاسيسات هستهای محاسبه شده است. چنانچه تعداد آنها
دوبرابر شود مدت بهره برداری از آنها نيز به نصف كاهش میيابد.
بدون گذار عاجل به سيستم رآكتورهای زاينده كه امكان استفاده از
ذخاير اورانيوم را طولانیتر میكنند حتا رشد پيش بينی شده توسط
آژانس اتمی نيز قابل دسترسی نخواهد بود.
اما تاريخ رآكتورهای
زاينده برای خودش شكستی مفتضحانه است. رآكتور انگليسی تا زمان
تعطيل شدنش در ١٩٩٢ فقط به ١٥ درصد حداكثر توانش رسيده و رآكتور
روسی نيز به همين ترتيب. رآكتور فرانسوی سوپر فنيكس (١٢٠٠ مگاوات)
به ٧ درصد توان خود رسيد و آن هم با صرف ١٠ ميليارد يورو. رآكتور
بسيار كوچك ژاپنی (٣٠٠ مگاوات) ٥ ميليارد دلار هزينه برداشت و به
طور دائم درگير مشكلات كاری است. چنانچه مقدور باشد كه اين نوع از
رآكتورها از هر جهت قابل بهره برداری شوند، تنها راهش فقط و فقط
صرف هزينههای بسيار بالا و غير قابل پيش بينی است. بدون ادامه يا
حتا افزايش هزينههای مالی بيشتر، اين مسير برای هميشه بسته خواهد
ماند. البته معضل زبالههای اتمی كه برای تجزيه شدن به يك هزار سال
زمان نياز دارند به خودی خود معضل لاينحلی باقی مانده كه يافتن راه
حلی برای آنها نيز نيازمند هزينههای بسيار است.
چهار دليل ديگر نيز
بر عليه اين نظريه كه انرژی هستهای را دارای آيندهای روشن
میداند وجود دارد:
ـ نياز قابل توجه به آب برای به جريان انداختن بخار و خنك كردن
رآكتورها از يك طرف، و نياز به آب جمعيتی همچنان در حال ازدياد
جهان از طرف ديگر ـ و آن هم با توجه به وضعيت روبه افزايش و
گستردهی كمبود آب كه علت آن تغييرات آب و هوايی است ـ دو موردی
هستند كه در برابر يكديگر قرار دارند.
ـ مازاد گرمای رآكتورهای هستهای به علت هزينههای بسيار زياد
انتقال گرمايی به نقاط دور نمیتواند از كارايی چندانی برخوردار
باشد.
ـ با حادتر شدن منازعات ميان كشورهای فقير و غنی، خطر تروريسم اتمی
و آن هم نه تنها به علت حملههای هوايی به رآكتورها افزايش
میيابد.
ـ و نهايت آن كه فشار بيش از اندازه و الزامی برای با صرفه ساختن
رآكتورهای اتمی كه همچنان نياز بيشتری به سرمايه گذاری و حمايتهای
مالی دارد میتواند فقط هنگامی تامين گردد كه دولتها بازارهای برق
و الكتريسيته را دوباره به انحصار خود در آورده و توليد انرژی به
روشهای آلترناتيو را با دشواری مواجه سازند. به اين ترتيب اقتصاد
هستهای همچنان به عنوان اقتصاد حكومتی و پنهان از ديدها باقی
میماند.
در عين حال چنانچه انتخاب حاضر و آمادهی انرژیهای تجديد شونده
وجود نمیداشت كه عرضهی ساليانهی آنها در سيارهی ما ١٥٠٠٠ بار
بيشتر از مصرف ساليانهی انرژی هستهای و فسيلی است، به ناچار
میبايست با توجه به محدود بودن منابع انرژی فسيلی تمامی چنين
مخاطراتی پذيرفته شوند. تا كنون بارها چشم اندازهايی در اين بارهی
كه چه امكاناتی برای جايگزين كردن روشهای مرسوم تامين انرژی با
شيوههای آلترناتيو فعلی وجود دارد، مورد بررسی قرار گرفته است:
برای مثال در سال ١٩٨٢ در ايالات متحدهی آمريكا از طرف اتحاديهی
محققين ذينفع (Union
of Concerned Scientists) ، در
١٩٨١ توسط موسسهی تحقيقات بين المللی تحليل سيستمی كاربردی برای
اروپا (Internationale
Institute fuer Angewandte Systemanalyse fuer Europa) ،
و در ٢٠٠٢ برای آلمان از طرف كميسيون نمايندگان در بوندستاگ. هيچ
كدام از آنها هرگز به شكلی مقتضی رد نشدهاند، اما در هر حال تمامی
شان توسط كارشناسان رسمی ناديده گرفته میشوند.
در چهارچوب قوانين
انرژیهای تجديد شونده در آلمان در ١٢ سال گذشته يك ظرفيت توليد
برق ١٦٠٠٠ مگاواتی ايجاد گرديد كه از آن ميان فقط ٣٠٠٠ مگاوات
مربوط به تاسيسات جديد در سال ٢٠٠٣ است. چنانچه اين روند در ٥٠ سال
آينده ادامه يابد، يك ظرفيت كلی برابر با ١٦٦٠٠٠ مگاوات ايجاد
خواهد شد كه معادل با ٥٥٠٠٠ مگاوات ظرفيت شيوههای مرسوم فعلی است
ـ البته در نگرشی ساده. ليكن اين اشتباهی متداول است كه ظرفيت
افزايشی توانايیهای انرژیهای تجديد شونده ناديده گرفته شود و به
جای آن صرفاً به گامهای تدريجی اكتفا شود. از قضا در نگرشی
سيستميك انرژیهای تجديد شونده برتریهای غيرقابل تصوری دارند:
فاصلهی طولانی زنجيرههای انرژی از معادن گرفته تا مصرف كنندهی
نهايی ـ كه در هر مرحله از تبديل با اتلاف انرژی همراه است ـ به
اين ترتيب كوتاهتر خواهد شد. گذشته از آن نياز به زير ساختهای
لازم نيز به شدت كاهش میيابد.
اين مسير به ويژه به
توسط فناوریهای جديد برای ذخيره سازی انرژی قابل توجهتر میشود،
يعنی شيوههايی كه تقريباً در شرف به كار گيری قرار دارند و در
آنها مانع هميشگی غير دائمی بودن عرضهی باد يا اشعههای خورشيدی
رفع میشود: نه فقط توسط هيدروژن توليدشده در شيوههای الكتروليتی
بلكه از طريق روشهای ذخيره سازی الكترواستاتيكی، الكترومكانيكی،
الكتروديناميكی يا حتا حرارتی به كمك هيدريدهای فلزی. در چنين
شرايطی، مجتمعهای مسكونی و تجاری و بنگاههای اقتصادی و توليدی كه
از جهت توليد انرژی كاملاً خودكفا باشند در حكم روياپردازی صرف
باقی نمیماند، مكانهايی كه در آنها انرژی مصرفی به طور مستمر
تنها از جريان الكتريسيته حاصل از پيلهای خورشيدی و بادی به دست
میآيد. گونهی ديگر قابل توجه در اين خصوص، سيستمهای آميخته يا
هيبريد هستند كه در آنها در يك رابطهی متقابل تاسيسات توليدانرژی
تكميلی (مثلاً نيروی باد و ژنراتورهايی كه با زيست توده (biomass) كار
میكنند) جايگزين يكديگر میگردند. هزينهی لازم برای تهيهی آنها
جايگزين هزينههای دائمی سوختهای ديگر و انتقال آنها میشود، يعنی
آنچه امروزه قسمت اعظم هزينههای توليد الكتريسيته را موجب میگردد.
به اين ترتيب كل سيستم توليد انرژی به انضمام استفادهی فعلی از
انرژیهای تجديد شونده از اساس دگرگون میشود: هزينههای مربوط به
سوختهای فسيلی و هستهای بدون آن كه بتوان جلوی افزايش آنها را
گرفت همچنان در حال بالاتر رفتن است، در حالی كه انرژیهای تجديد
شونده با انبوه سازی و مطلوب نمودن فناوریهای آنها به طور دائم
ارزانتر میشوند. در همين چندين ده سال گذشته هزينههای توليد
انرژی از باد در حدود ٥٠ درصد و انرژی خورشيدی حدود ٣٠ درصد كاهش
يافته است. هزينههای اضافی امروزه در حكم هزينههای كاهشی فردا
هستند.
انرژیهای تجديد
شونده همچنين پاسخی هستند به كمبود انواع انرژیهای فسيلی در آيندهای
نزديك، كه بيش از هر چيز به بخش حمل و نقل و تامين گرما و سرما
مربوط میباشند. در اين ميان مطابق با نظريهی كارشناسی و رسمی
كمپانیهای دايملر كرايسلر، فولس واگن و فورد، مواد قابل سوخت حاصل
از پروسههای بيولوژيكی يا بيواتانول، بيوديزل و بيوگاز از جهت
هزينه بسيار مناسبتر هستند و سريعتر قابل دسترسی تا مثلاً
هيدروژن حاصل از الكتريسيتهی هستهای كه برای آن بايد يك زيرساخت
جديد و بسيار پرهزينه ايجاد كرد.
ظرفيت و توان
انرژیهای سازگار با طبيعت جهت تامين انرژی جهان كفايت میكند،
همانگونه كه در كنفرانس جهانی زيست توده در شهر رم در ماه می
تشريح گرديد. شيوههای ساخت و ساز بنا كه در آنها از قبل توليد
انرژی از اشعه خورشيدی در نظر گرفته میشود، میتواند تمامی نياز
به گرما و سرمای آنها را تامين كند. در آلمان در حال حاضر ٣٠٠٠
خانه وجود دارد كه در آنها هيچ گونه نيازی به دريافت انرژی از خارج
از خود نيست. رايشتاگ در برلين در حال حاضر ٨٥ درصد انرژی خود را
از انرژیهای تجديد شونده تامين میكند.
ديگر از هر جهت وقت
آن فرا رسيده است كه بر ديدگاههای بدبيانهی فنی و تخصصی نسبت به
انرژیهای تجديد شونده غلبه كنيم. آيندهی دوران انرژیهای هستهای
و فسيلی ـ دير يا زود ـ به موزهی تاريخ تعلق دارد
نقل از ایران امروز
هرمان شير / برگردان: علیمحمد طباطبايی
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40
آخرین
مقالات |