در اولين مدل جهان فريدمان جهان از نظر اندازه محدود بود.نه نا
محدود. اما در همان مدل نيز جهان بدون مرز بود.لبه ها و
مرزهايي در فضا نداشت.مانند سطح يك توپ :بدون لبه ولي محدود از
نظر اندازه.هاوكينگ فكر ميكند كه جهان مي تواند در فضا و زمان
محدود و بدون مرز باشد .زمان ممكن است نه اغازي داشته باشد و
نه پاياني.تمام اين فضا و زمان دور خود مي پيچد و مانند سطح
كره زمين سطح بسته اي تشكيل مي دهد. اما جهان محدود و بدون مرز
در فضا و زمان چگونه خواهد بود؟ شرايط مرزي يعني حالتي كه
چيزها نقطه اغازين دقيقي داشته باشند. ولي در فضا نه نقطه
اغازيني وجود دارد و نه مرزي: همه چيز گرداگرد خود پيچ مي
خورد.نظر هاوكينگ اين است كه:شرايط مرزي وجود ندارد..در هيج
جاي جهان اغاز و پاياني نيست..بنابراين حتي فكر اين سوال را به
ذهن خود راه ندهيد كه پيش از ان چه بوده است؟ اين مثل ان است
كه بپرسيم شمال قطب شمال كجاست؟ وقتي بعد زمان فضايي شده باشد
يك پيكان زمان كه نشان دهد اين راهي به سوي گذشته است معنايي
ندارد. .بعضي از ما ممكن است با شگفتي از خود بپرسيم كه اگر
قبل و بعدي براي جهان در بعد زمان وجود ندارد، آيا جاي ديگري
خارج از اين جهان در ابعاد فضايي موجود است؟ مدل هاوكينگ نمي
گويد كه چنين چيزي وجود ندارد.ايا موقعي كه مرزي در ميان نيست
مي توانيم بيرون داشته باشيم؟ فكر بودن جاي ديگر در فضا اما نه
در زمان به راحتي در اين تو جا مي افتد كه زماني كه ما در آن
زندگي مي كنيم در حقيقيت تنها يك جهش موقتي از چهارمين بعد
فضاست.
حهان محدود و بدون مرز در فضا
و زمان چگونه خواهد بود؟
چنين جهاني مانند جهان خودمان
است.هاوكينگ تشريح مي كند: محاسبات پيش بيني مي كند كه جهان به
حالت نسبتاٌ هموار و يكنواختي به وجود امده است و مي بايد
دوراني را گذرانده باشد كه آن را انبساط نمايي يا تورمي مي
نامند. طي اين دوران اندازه آن با ضريب بسيار بالايي افزايش
يافته ولي چگالي ان بدون تغيير مانده است..جهان بعدا بسيار داغ
شده به وضعي كه ما مشاهده مي كنيم بسط يافته و در حين انبساط
سرد شده است..جهان در مقياس وسيع يكنواخت و در جهات مختلف
يكسان بوده است.اما بي نظمي هاي موضعي .جود داشته كه به پيدايش
ستارگان و كهكشان ها منتهي شده است.
هاوكينگ و همكار او جيم هارتل
نظريه مدل دنياي بدون مرز را به جامعه فيزيكدانان ارايه دادند.
هاوكينگ تا كييد مي كند كه نظريه آنها تنها يك پيشنهاد است! او
اين شرايط مرزي را از اصل ديگري نتيجه گيري نكرده است..اين مدل
به نظر او مناسب مي رسد..او ميگويد:اين مدل واقعا زير بناي علم
است،.زيرا در واقع گزاره اي است مبني بر اين كه قانون هاي علمي
در همه جا صدق مي كند. .تكينگيهايي كه به فروپاشي مدل بيانجامد
وجود ندارد..اين نوع جهان خود كفاست،.ايا بايد توضيح دهيم كه
چگونه افريده شده است؟ آيا مي بايستي اصلا افريده شده باشد؟
هاوكينگ مي نويسد: اين جهان درست همان جهاني است كه مي بايد
باشد.
پس براي خالق چه جايي باقي
است؟
نویسنده: آتنا فرهی
نقل ار گروه فارسی سی. پی. اچ
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40
آخرین
مقالات |